- 5/10/19
- 94,944
- 78
نام دخترانه روسی که در فیلمهای شرکت مارول از این اسم استفاده شده است ، را در همیارخاص بخوانید
امروزه دیگر بخش اعظمی از فیلم های ابرقهرمانی را قهرمانان زن تشکیل میدهند. از دنیای بزرگ سینمایی مارول گرفته تا دنیای دی سی که با ده ها ابرقهرمان محبوب و جذاب پر شده است. حالا بیلبوردهای تبلیغاتی و تیزرهای تلویزیونی در اختیار ابرقهرمانان زن کمیک بوکی است که حسابی هم پولساز هستند. از آنجایی که محبوبیت شخصیت های زن و دختر Ma vel و DC این روزها سر به فلک میکشد و همه از درخشش زنان در فیلمهای ابرقهرمانی لذت میبرند، در این مقاله ما محبوبترین شخصیت های زن و دختر دنیای مارول و دی سی را به شما معرفی میکنیم.
طرفداران ادعا میکنند که او یکی از محبوبترین شخصیتهای X-Me است و بهتر است سر این موضوع بحث نکنیم زیرا میتوان گفت که جالبترین قدرتها را دارد. او کاملا میتواند آب و هوا، فشار جو و دما را کنترل کند. همچنین استورم میتواند پرواز کند.
او به یکی از اولین شخصیتهای سیاهپوست کتابهای کامیک و اولین زن ابرقهرمان سیاهپوست در میان شخصیتهای اصلی و فرعی دو کمپانی بزرگ نشر کتابهای کامیک به نام Ma vel Comics و DC Comics تبدیل شد. علاوه بر این، مونرو به دلیل رابطه عاشقانهاش با بلک پنتر Black Pa he معروف شده است. هالی بری Halle Be y در چهار فیلم X-Me نقش او را ایفا کرد و نسخه جوانترش را نیز الکساندرا شیپ Alexa d a Shipp (در فیلم X-Me : Apocalypse) به تصویر کشید.
او در جهان MCU دختر هنک پیم Ha k Pym و جانت ون داین Ja e va Dy e است. مادرش یعنی جانت ون داین در یک خلا فضایی زیراتمی به نام قلمرو کوانتوم Qua um Realm گم شده است. هوپ ون داین در آن زمان فقط هفت سال داشت.
اوانجلین لیلی Eva geli e Lilly در فیلم های A -Ma (2015) و Wasp (2018) نقش هوپ ون داین وَسپ را ایفا میکند. همچنین او در فیلم Ave ge s: E dgame (2019) نیز حضور دارد.
وی به عنوان یک شخصیت کامیک، برای پرواز از بالهای زیستی استفاده میکند و قطعات انفجاری الکتریکی زیستی روی دستکشهای پشت دستش نصب شدهاند و پنجههای قابل تعویض درون دستکشهایش قرار دارند. با این حال او نمیتواند همانند مادرش کوچک شود.
پرنسس دایانا از تمیسکیرا Themysci a، دختر هیپولیتا Hippoly a، که به دایانا پرینس شهرت دارد یک نیمهخدای بسیار قدرتمند و همچنین عضو لیگ عدالت Jus ice Leagueاست.
در کامیکها، واندروومن دختر زئوس و هیپولیتا است اما توسط آمازونیها یعنی آنتیوپ A iope و منالیپ Me alippe بزرگ شده است.
سلاحهای او شامل کمند حقیقت، یک جفت دستبند غیرقابل تخریب و یک نیمتاج است.
کَملا کان که توسط سنا امانت Sa a Ama a ، استفن واکر S efa Walke ، جی. ویلو ویلسن G. Willow Wilso و آدرین آلفونا Ad ia خلق شده، اولین شخصیت مسلمان مارول است که نام او در تیتر کامیک آمده است. کَملا کان قبل از اینکه به شخصیت اصلی سریال Ms. Ma vel که در فوریه ۲۰۱۴ منتشر شد تبدیل شود، برای اولین بار در کامیک Cap ai Ma vel # 14 (آگوست ۲۰۱۳) حضور یافت.
در جهان مارول، کَملا کان یک دختر نوجوان با اصالت پاکستانی-آمریکایی از شهر جرسی Je sey Ci y است که میتواند بدن خودش را تغییرشکل دهد. پس از رویدادهای غیرانسانی، او ژنهای غیرانسانی خود را کشف میکند و نام میس مارول را از شخصیت محبوب خود یعنی کارول مارول Ca ol Da ve sکه تبدیل به کاپیتان مارول Cap ai Ma vel شده بود، الهام میگیرد.
بسیاری از شخصیتهای دیگر موجود در کامیکهای مارول، کاپیتان مارول نامیده شده بودند.
اولین کاپیتان مارول که در سال ۱۹۶۷ آغاز به کار کرد، یک سرباز کری K ee (بیگانه) به نام مار-وِل Ma -Vell بود و این نام قبل از اینکه در سال ۲۰۱۲ روی کارول دنور نهاده شود، به چندین شخصیت دیگر نیز تعلق داشت.
فیلم « Cap ai Ma vel 2019» اولین فیلم زن ابرقهرمانست که توسط کمپانی Ma vel S udios ساخته شده است. بری لارسون B ie La so که در فیلم Ave ge s 4 نیز نقش کارول دنور را اجرا میکرد در این فیلم ایفای نقش میکند.
بهنظر میرسد که توانایی او در برقراری ارتباط با سنجابها مفید است و به او کمک میکند تا ابرشرورهای اصلی را شکست دهد. او ابتدا به گروه G ea Lakes Ave ge s پیوست اما بعدا به نیویورک رفت و در آنجا به عنوان پرستاربچه از دنیل کیج Da ielle Cage، دختر لوک کیج Luke Cage و جسیکا جونز Jessica Jo es کار کرد.
این شخصیت در مجموعه کامیکهای مخصوص خودش، میان تحصیل در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه استیت یونیورسیتی S a e U ive si y و مبارزه با جرم و جنایت به تنهایی و بهعنوان عضوی از گروه انتقامجویان Ave ge s گیر کرده است.
جین گری یکی از محبوبترین موجودات جهشیافته در جهان مارول- ایکسمن(X-Me ) است. او در کنار سایکلوپس Cyclops، چارلز ژاوییر Cha les Xavie ، ولوورین Wolve i e، استورم S o m و فرزندش راشل سامرز Rachel Summe s، کیبل Cable، استرایف S yfe و ایکسمن X-Ma حضور مییابد.
در مجموعه فیلمهای X-Me ، فامکه جانسن Famke Ja sse و سوفی ترنر Sophie Tu e این شخصیت را به تصویر کشیدند. این شخصیت توسط یکی از بهترین نویسندگان کامیک به نام استن لی S a Lee و هنرمند معروف جک کربی Jack Ki by خلق شده است.
مشهورترین قدرت او حرکت اجسام، تلهپاتی و فرافکنی اثیری است. همچنین او در کامیک Phoe ix Fo ce به عنوان آواتار شناخته میشود.
الکترا ناچیوس به یک جفت خنجر سهشاخه معروف به سای sai مسلح بوده و استاد هنرهای رزمی است به همین دلیل با دیدن او به یاد بازی مورتال کامبت Mo al Komba میافتیم.
جنیفر گارنر Je ife Ga e در فیلم Da edevil سال ۲۰۰۳ و اسپینآف Elek a در سال ۲۰۰۵ نقش او را ایفا کرد و الودی یانگ Élodie Yu g نیز در فیلم Da edevil و مینیسریال The Defe de s (2017) از کمپانی نتفلیکس، نقش او را به تصویر کشیده است.
سریال Da edevil از نتفلیکس و مارول تیوی Ma vel TV رسما پس از فصل سوم پایان یافت. Da edevil پنجمین نمایشی است که نتفلیکس و مارول آن را لغو کردهاند؛ سریالهای I o Fis ، Jessica Jo es، The Pu ishe و Luke Cage نیز امسال به پایان رسیدند.
در مجموعه تلویزیونی تایتانها Ti a s، استارفایر به عنوان زنی نمایش داده میشود که هیچچیز را به یاد نمیآورد. این موضوع برای نشان دادن این است که او از سیاره دیگری آمده است. او همچنین قدرت و توانایی یادگیری فوری یک زبان خارجی را دارد. در سریال جدید Ti a s، آنا دیوپ A a Diop نقش استارفایر را اجرا میکند.
استارفاریر به دلیل فیزیولوژیاش قادر به جذب اشعه ماورابنفش و تبدیل آن به انرژی پاک مورد استفاده برای پروازهای مافوق صوت است. در ابتدا او میتوانست در فضا پرواز کند، اما در کامیکهای Red Hood a d he Ou laws شماره ۲ و شماره ۲۷ آمده است که پس از شروع مجدد جهان داستانی استارفایر، او فقط زمانیکه تحت تاثیر گرانش قرار گیرد میتواند پرواز کند.
دستکاری انرژی جذبشده، قدرت و استقامت او را به شکل خارقالعادهای افزایش میدهد.
او شخصیت اصلی دو سری کامیک محدود به همین نام است. اسکارلت ویچ به همراه همسرش ویژن Visio به اعضای ثابت گروه انتقامجویان تبدیل میشوند. واندا یک موجود جهشیافته است که قدرتی به نام جادوی هرج و مرج دارد.
جادوی هرج و مرج توانایی دستکاری واقعیت، وقوع اتفاقات غیرقابل باور، حرکت اجسام، تلهپاتی، فرافکنی ذهنی، تجمع نیرو و همچنین تسلیم نیروها و واگذاری نیرو به دیگران است.
همچنین او خواهر دوقلوی کوئیکسیلور Quicksilve ، دختر مگنتو Mag e oو خواهر ناتنی پولاریس Pola is است.
زاتانا نیز همانند پدرش جیووانی زاتارا Giova i Za a a شعبدهباز و یک جادوگر واقعی است. او به دلیل شرکت در لیگ عدالت شناخته شده است و دوست دوران کودکی بتمن Ba ma است. همچنین زاتانا در مسیرش با شخصیتهای انتشارات Ve igo مانند جان کنستانتین Joh Co s a i e و تیموتی هانتر Timo hy Hu e برخورد میکند.
زاتانا یک جادوگر قدرتمند است که ظاهرا تواناییهایش ارثی هستند. همانند پدرش معمولا کلمات کلیدی را برعکس تلفظ میکند (از این رو نام اصلی او آنا تاز A a Taz است). همچنین در موارد مختلف، او میتواند با کلمات عادی و حتی بدون حرفزدن، در صورتیکه طلسم ساده باشد، نیز جادو کند.
در اصل او در شهر گاتهامGo ham Ci y یک اَبرشرور و دزد است اما اخیرا بیشتر به عنوان یک ضدقهرمان شناخته میشود.
سازنده مجموعه فیلمهای DC Ex e ded U ive se اعلام کرده است که فیلم بعدی بتمن در تاریخ ۲۵ ژوئن ۲۰۲۱ اکران خواهد شد. همچنین آنها با بن افلکBe Affleck در نقش بتمن خداحافظی کردند و رابرت پتینسونRobe Pa i so را به عنوان ستاره جدید این فیلم معرفی نمودند.
با این حال، ما هنوز نمیدانیم چه کسی قرار است نقش جذابترین شخصیت فیلم، یعنی کتوومن را ایفا کند. بازیگران احتمالی نیکی میناژNicki Mi aj، ناتالی دورمرNa alie Do me ، لوپیتا نیونگوLupi a Nyo g’o، ونسا کربیVa essa Ki by، زازی بیتزZazie Bee z، ونسا هاجنزVa essa Hudge s و … هستند.
جسیکا جونز که کریستن ریتر K ys e Ri e نقشش را ایفا کرده است، یکی از کاریزماتیکترین زنان ابرقهرمان محسوب میشود.
او به قدرت و استقامت فوقانسانی و مهارت کارآگاهیاش شهرت دارد، با این حال در سریال نتفلیکس اغلب اوقات مست است. متاسفانه، نتفلیکس تصمیم گرفت تا با دنیای مارول خداحافظی کند و اعلام کرد که فصل ۳ سریال جسیکا جونز، آخرین فصل آن خواهد بود. کریستن ریتر در یکی از شبکههای اجتماعی این را پست کردهاست: «من این افراد را از اینجا تا ماه دوست دارم. ۵ سال گذشته و بازی در نقش جسیکا در کنار بازیگران فوقالعاده و بهترین گروه تدارکات، رویایی بود. من برای هرثانیه آن سپاسگذارم.»
دیزی جانسون عضو سازمان شیلد S.H.I.E.L.D. بوده و توسط نویسنده معروف برایان مایکل بندیس B ia Michael Be dis و هنرمند معروف گابریل دل اوتو Gab iel Del’O o خلق شده است و برای اولین بار در کامیک Sec e Wa # 2 (ژوئیه ۲۰۰۴) ظاهر شد. در کامیک Sec e I vasio ، او به گروه جنگجویان مخفی نیک فیوری Nick Fu y، با نام رمزی کوئک میپیوندد. شکل ظاهری او براساس ظاهر آنجلینا جولی A geli a Jolie در فیلم «هکرها Hacke s» خلق شده است.
X-23 شخصیتی ساکت و گاهی بسیار سرد است. به این دلیل که سالهای کودکیاش را در سیاهچالهای اتاق سفید سپری کرده است، برقراری ارتباط با دیگران برایش دشوار است. از نظر او نشان دادن ضعفهایش غیرقابل قبول است، اما بهطور ناخودآگاه به دنبال حمایت دیگران است. شخصیت این دختر از بسیاری جهات مشابه شخصیت فیلم لوگانLoga است.
X-23 توانایی بازسازی نواحی آسیبدیده و تخریبشده بدن را در سطح سلولی دارد، که البته این موضوع به شدت آسیب بستگی دارد. با وجود قدرت شفابخشی، X-23 جاودانه نیست. از دست دادن اندامهای حیاتی و از دست دادن خون به میزان زیاد میتواند برای او کشنده باشد.
گامورا یکی از اعضای گروه «نگهبانان کهکشان Gua dia s of he Galaxy» است که دختر خوانده ابرشروری به نام تانوس Tha os و آخرین بازمانده از گونه خودش است.
گامورا ابرقدرت ندارد، اما به لطف فلز فوق سبکی که در اسکلت او کاشته شده است، قدرت بدنی و مقاومت او بسیار بیشتر از انسانهاست.
او از قدرت جسمانی فوقانسانی برخوردار است، بسیار چابک بوده و قادر است خودش را شفا دهد. همچنین پیتر کوییل Pe e Quill به گامورا علاقه دارد. علاوه بر « Gua dia s of he Galaxy» گامورا در کامیک «I fi i y Wa ch» نیز نقش داشته است.
والکیری که اصالتا اهل آزگارد Asga d بوده، یکی از افراد مورد علاقه ثور Tho و رهبر گروه محافظین شخصی اودین Odi است. تسا تامپسون اظهار داشت که در نقش شخصیت والکیری در فیلم کمپانی مارول « Tho : Rag a ok» به عنوان یک کوئیر بازی کرده است. با این حال، در طول فیلم هیچ صحنهای که هویت LGBT او را نشان دهد، وجود ندارد.
پس از یک تصادف، جنیفر والترز از پسر عمه خود (حدس بزنید چه کسی؟) بروس بنر B uce Ba e خون دریافت کرد و به عنوان پاداش به قدرت هالک دست یافت. برخلاف بروس بنر، تواناییهای او که شامل قدرت بدنی فوقالعاده، شفایافتن، پوست سبز رنگ و اعتماد به نفس است، بر شخصیت و احساسات او تاثیر نمیگذارند. نقش او در جامعه بسیار مهم است زیرا او یک وکیل است.
اکثر اوقات، ما هارلی کوئین را به عنوان همراه و معشوق جوکر Joke میشناسیم. آنها در تیمارستان گاتهام بایکدیگر آشنا شدند زیرا او روانپزشک بود.
قدرتها و مهارتهای او شامل ژیمناستیک، مصونیت در برابر سموم مختلف و روانپزشکی است. همچنین او در استفاده از سلاحها مهارت دارد.
بازیگر با استعداد خانم مارگو رابی Ma go Robbie در فیلم Suicide Squad (2016) نقش هارلی کوئین را به تصویر کشید. در گردهمایی Sa Diego Comic-Co 2019 فاش شد که قرار است یک مجموعه انیمیشن Ha ley Qui ساخته شود که شامل بسیاری از شخصیتهای دیسی DC مانند پویزن آیوی Poiso Ivy، جوکر، آکوامن Aquama ، دکتر سایکو Doc o Psycho، سای بُرگمن Sy Bo gma و غیره است.
اولین کامیک Ba gi l در سال ۲۰۰۰ منتشر شد که در آن کاساندرا کاین Cassa d a Cai پشت ماسک پنهان شده بود. اما در پایان مجموعه کامیکهای دیسی، استفانی براون S epha ie B ow نقش بتگرل را ایفا کرد. این مجموعه کامیکها ادامه مستقیم مجموعه « O acle: The Cu e» هستند که خودش بخشی از داستان کامیک Ba ma : Ba le fo he Cowl است.
این مجموعه کامیک به مدت ۶ سال، از آوریل سال ۲۰۰۰ تا آوریل سال ۲۰۰۶ منتشر شد. این مجموعه شامل ۷۳ شماره ماهانه و یک شماره ویژه است.
از تواناییهای او میتوان به هوش بالا، مهارت در ورزشهای رزمی، چابکی و استقامت اشاره کرد.
مِرا یک شخصیت داستانی از مجموعه کامیکهای آمریکایی کمپانی DC Comics است. او در ابتدا به عنوان نقش مکمل همسرش یعنی آکوامن Aquama به تصویر کشیده شد. نویسندگان مدرن، بهطور سنتی بر قدرتهای جسمانی فوقانسانی و قدرتهای جادویی مِرا برای کنترل آب تاکید میکنند و او را به عنوان یک ابرقهرمان قدرتمند به تصویر میکشند.
در سال های اخیر، مِرا به عنوان یکی از اعضای تیم پرچمدار ابرقهرمانان کمپانی DC Comics، یعنی لیگ عدالت حضور داشته است. همچنین در داستان مِرا نشان داده شد که او از یک مشکل ذهنی فلج کننده رنج میبرد و همواره در تلاش است تا با خشم و عصبانیت خود مقابله کند.
ناتاشا رومانو یک جاسوس روسی است که نحوه نگرشش به جهان تغییر میکند و به یک مامور شیلد و یکی از اولین انتقامجویان تبدیل میشود.
این شخصیت در فیلمهای I o Ma 2 (2010)، The Ave ge s (2012)، Cap ai Ame ica: The Wi e Soldie (2014)، Ave ge s: Age of Ul o (2015)، Cap ai Ame ica: Civil Wa (2016)، Ave ge s: I fi i y Wa (2018) و Cap ai Ma vel a d Ave ge s: E dgame (2019) توسط بازیگر زیبا و جذاب اسکارلت جانسون Sca le Joha sso به تصویر کشیده شده است. کمپانی Dis ey اعلام کرده است که فیلم « Black Widow» با حضور اسکارلت جانسون به عنوان بازیگر اصلی، قرار است در تاریخ ۱ مه سال ۲۰۲۰ فیلمبرداری شود، تاریخ اکران اولیه این فیلم ۲۹ آوریل سال ۲۰۲۱ است.
اسم جالبی دارد، نه؟ شخصیت مانستر مگنت Mo s e Mag e اسم او را از روی آهنگی به نام «Negaso ic Tee age Wa head» انتخاب کرده است. او عضوی از تیم X-Me است و همجنسگراست (شخصیت یوکیو Yukio، نینجای ژاپنی، دوست دخترش است).
احتمالا این زن ابرقهرمان را در فیلمهای Deadpool و Deadpool 2 و نسخه کودکانهاش یعنی O ce Upo a Deadpool مشاهده کردهاید. بریانا هیلدبرند B ia a Hildeb a d نقش او را ایفا میکند.
قدرتهای او شامل تلهپاتی، قدرت بدنی فوقانسانی، سرعت، تغییر واقعیت، دستکاری مواد، نوکلوکینزیس و حرکت اجسام است. اساسا او نیز به اندازه شخصیت فینیکس باحال است. اما آنقدر باحال بودن کار سختی است.
آیا تابهحال نام این زنان ابرقهرمان را شنیده بودید؟ کدامیک را بیشتر دوست دارید؟
با اینکه داستانگرل کاملا شبیه به سوپرمن Supe ma است، اما او یک ابرقهرمان مهربان و پرانرژی بوده که بسیاری از طرفدارن او را دوست دارند. کارا دختر عموی سوپرمن بوده و یکی از آخرین کریپتونیهایی K yp o ia s است که زنده ماندهاند، بنابراین تواناییهای او مشابه تواناییهای کلارک کنت Cla k Ke از جمله قدرت فوقانسانی، سرعت، دید، پرواز و موارد دیگر است.
کمپانی The CW یک مجموعه تلویزیونی به نام « Supe gi l» منتشر کرد که در آن ملیسا بنویست Melissa Be ois , مهکاد بروکس Mehcad B ooks و چایلر لی Chyle Leigh حضور دارند. فصل پنجم این سریال در تاریخ ۶ اکتبر ۲۰۱۹ منتشر شد. پیش از این سریال، هلن اسلیتر Hele Sla e و لورا واندروورت Lau a Va de voo نقش سوپرگرل را ایفا کرده بودند.
در کامیکها، ویراستاران تصمیم گرفتند که این شخصیت را بکشند زیرا داستان او خیلی پیچیده شده بود. به همین دلیل است که ما سوپرمن را به عنوان «آخرین پسر کریپتونی» میشناسیم.
شوری خواهر ۱۶ ساله شخصیت تیچالاT’Challa(بلک پنتر) است که فناوری جدیدی را برای شهر واکاندا طراحی میکند. این شخصیت توسط نویسندگان معروف رجینالد هادلین Regi ald Hudli و جان رومیتا جونیور Joh Romi a J . خلق شده است و اولین بار در کامیک Black Pa he vol. 4 شماره ۲ (ماه مه سال ۲۰۰۵) ظاهر شد. این شخصیت در اصل به عنوان یک شاهزاده اهل واکاندا و یک شخصیت مکمل نوشته شده است که بسیار تمرین میکند و در نهایت با موفقیت جانشین برادر بزرگترش یعنی تیچالا میشود و درواقع به سبک خودش یک بلکپنتر Black Pa he است.
شوری قبل از آزمایش برای تبدیل شدن به پلکپنتر، یک استاد هنرهای رزمی بسیار ماهر بود. شوری قبل از شروع آزمایش یک گیاه قلبشکل را بلعید که باعث افزایش سرعت، چابکی، قدرت و استقامت در او شد. لازم به ذکر است لباسهای این شخصیت جنس فلز وایبرانیوم هستند.
منبع: Nex e
در این مقاله به بررسی بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ سینما میپردازیم. برای رسیدن به یک فهرست کامل، ۷۵ فیلم برتر ابرقهرمانی را طبق نظر منتقدان رتبهبندی کردهایم.
گرچه قدمت ساخت آثار ابرقهرمانی در تاریخ سینما به چندین و چند دهه قبل بازمیگردد اما این آثار در یک دههی گذشته به محبوبیت خیرهکنندهای دست پیدا کردهاند و به اصلیترین موتور محرک صنعت سینما تبدیل شدهاند.
ظرف چند سال گذشته یک اثر ابرقهرمانی (انتقامجویان: پایان بازی) توانست رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ سینما را بشکند و مجموعههای بزرگ با محوریت ابرقهرمانها از جهانهای ابرقهرمانی مختلف از جمله مارول و دیسی میلیونها نفر را در سراسر جهان مجذوب خود کردهاند.
البته با وجود موفقیتها، انتقادات نسبت به این آثار هم همپای گسترش محبوبیت و نفوذشان افزایش یافته است و گاهی چهرههای برجسته یا نشریات سینمایی نافذ به انتقاد از این آثار و تأثیرشان بر سلیقه مخاطبان پرداختهاند. عموما جانمایه این نقدها بیان میکرده که دیدگاه حاکم بر آثار ابرقهرمانی باعث نزول سلیقه مخاطب و تهدید کیفیت فیلمها در بلندمدت میشوند.
با وجود این انتقادات ابدا نمیتوان منکر تأثیرگذاری عمیق فیلمهای ابرقهرمانی در جهان امروز شد. شاید به همین دلیل مهم باشد که این فیلمها را از نگاه حرفهایتر متخصصان بررسی کنیم. آثار ابرقهرمانی از نگاه منتقدان سینما چطور ارزیابی شدهاند؟ در واقع اگر قصد رتبهبندی این آثار بر اساس رضایت منتقدان را داشته باشیم به چه نتیجهای میرسیم؟
در این نوشته ۷۵ فیلم برتر ابرقهرمانی تاریخ سینما را بر اساس نظر منتقدان (جمعآوری شده در وبسایت راتنتومیتوز) معرفی کردهایم. در ادامه با دیجیکالا مگ برای بررسی بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ از نگاه منتقدان همراه باشید.
فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» از بزرگترین شگفتیهای دهه اخیر فیلمهای ابرقهرمانی در نظر گرفته میشود. یک دستاورد خلاقانه و البته جسورانه از مجموعه مرد عنکبوتی که به سرعت در میان برترین انیمیشنهای ابرقهرمانی سالهای گذشته مطرح شد.
نکتهی مهم درباره مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی این بود که داستان فیلم را تنها میشد از طریق انیمیشن روایت کرد و به همین دلیل هم به درون دنیای عنکبوتی به شکلی ساخته شد که مخاطب احساس کند در حال تورق صفحات یک کتاب کمیک است.
در این اثر سینمایی مایلز مورالز، تیم پیتر پارکر (شامل خوک عنکبوتی، مرد عنکبوتی نوآر، زن عنکبوتی و پنی پارکر) را ملاقات میکند و پس از آن یک سفر پرماجرا شکل میگیرد که در آن مایلز به دنبال کشف هویت خود پیش میرود. به شکل کلی بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی با این پیام درونی که «هرمیتواند نقاب به چهره بزند» ساخته شدهاند اما فیلم به درون دنیای عنکبوتی همین مضمون مرکزی را به قانعکنندهترین شکل ممکن در معرض توجه مخاطبانش قرار میدهد.
به درون دنیای عنکبوتی اثری است با ارجاعات مختلف، شوخطبعیهای بصری جذاب و شیرینکاریهای دیدنی که طرفداران آثار ابرقهرمانی بهویژه فیلمهای جهان مرد عنکبوتی قطعا از دیدن آن و حتی از تماشای دوباره و جستجوی جزئیات بیشترش لذت میبرند. رابطه مایلز و پیتر یکی از تأثیرگذارترین رابطهها میان قهرمانمربی است که در سالهای اخیر روی پرده رفته چرا که هر دو شخصیت در قالب تعادلی شگفتانگیز به اندازهای مساوی از یکدیگر میآموزند و تحت تأثیر قرار میگیرند.
وسعت فیلم مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی هماندازهی جهان کتابهای کمیک است. فیلم موفق شده ماهیت داستان اصلی کمیکبوکیاش را حفظ کند و از ریشههای خود دور نشود. به درون دنیای عنکبوتی به شکلی موفقتآمیز دل مخاطبان و منتقدان را به دست آورد و در حالی که چندین برابر هزینه تولیدش فروخت، در مراسم اسکار هم جایزهی بهترین انیمیشن سال را به دست آورد. تقریبا اغلب منتقدان انگلیسیزبان از این انیمیشن ابرقهرمانی رضایت داشتند و در هر فهرستی که از مجموعه آثار ابرقهرمانی ساخته شده نام این فیلم را در میان برترینهای تاریخ این ژانر میبینیم.
«شگفتانگیزان» از آن دست آثاری است که تا حد زیادی به نامش شباهت دارد. اثری که حجم زیادی شوخطبعی را با لحنی بسیار سرگرمکننده وارد انیمیشنهای ابرقهرمانی میکند.
این انیمیشن استودیوی پیکسار داستان خانواده پار را دنبال میکند؛ خانوادهای از ابرقهرمانها که به دلیل قوانین و محدودیتهای دولتی قدرتهای ویژهاشان را پنهان میکنند و تلاش دارند تا یک زندگی شهری معمولی و بیدردسر را سپری کنند. اما در نهایت علاقهی باب پار یا آقای شگفتانگیز برای کمک به انسانها، پای کل خانواده را به یک ماجرای پیچیده و رویارویی با دشمنی بسیار انتقامجو باز میکند.
فیلم که الهامگرفته از کمیکبوکهای دههی شصت و آثار ژانر جاسوسی است با تکنولوژی جدیدی ساخته شد تا کل اعضای خانواده شگفتانگیزان را در تناسبی کامل با آناتومی بدن انسان پویانمایی کند و به نوعی واقعگرایی خاص دست یابد.
در نهایت شگفتانگیزان به موفقیت گستردهای رسید؛ فیلم دو جایزه اسکار (بهترین تدوین صدا و بهترین فیلم پویانمایی) را گرفت و تقریبا بیش از ۶ برابر بودجه اولیه تولیدش در گیشه فروخت.
فیلم سینمایی «پلنگ سیاه» هنگام اکران در سال ۲۰۱۸ توانست لقب پرفروشترین فیلم سینماهای آمریکا و دومین فیلم پرفروش جهان را تصاحب کند؛ فیلمی ابرقهرمانی که در عین موفقیت تجاری نظر منتقدان را هم به خود جلب کرد؛ اتفاقی که دربارهی فیلمهای اینچنینی عموما بهسختی ممکن است رخ دهد.
فیلم ابرقهرمانی پلنگ سیاه بر اساس کاراکتری از مجموعه کاراکترهای کتابهای کمیک مارول به همین نام ساخته شده است. در این اثر سینمایی تچالا پادشاه واکاندا در نقش پلنگ سیاه باید برای تصاحب پادشاهی با دشمنانی سرسخت مواجه شود.
پلنگ سیاه به شکل بیسابقهای میان منتقدین آمریکایی تحسین شد و بعضی از نقدنویسهای هوادار این اثر سینمایی آن را بهترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ هم نامیدهاند. در کل میشود ادعا کرد یک اجماع عمومی میان منتقدان آمریکایی درباره کیفیت بالای پلنگ سیاه به وجود آمد. یکی از منتقدان به کارگیری یک سبک منحصربهفرد که در هیچ فیلم ابرقهرمانی دیگری دیده نشده و نقشهای منفی پیچیده، سمپاتیبرانگیز و چندبعدی را از جمله عوامل موفقیت فیلم ارزیابی کرده است.
جایزه اسکار بهترین طراحی لباس، جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم و جایزه اسکار بهترین طراحی صحنه از جمله افتخارات این اثر ابرقهرمانی بود. در عین حال همانطور که اشاره شد پلنگ سیاه علاوه بر جلب نظر منتقدان در گیشه هم موفقیت خیرهکنندهای کسب کرد و توانست بیش از ۶ برابر بودجه تولیدش بفروشد.
فیلم سینمایی «انتقامجویان: پایان بازی» (Ave ge s: E dgame) محصول سال ۲۰۱۹ که پرفروشترین فیلم مارول و پرفروشترین فیلم تاریخ سینما است از دید بسیاری بهترین فیلم جهان سینمایی مارول هم در نظر گرفته میشود.
انتقامجویان: پایان بازی از زوایای مختلفی برای مخاطبان آثار ابرقهرمانی ویژه و متفاوت است. فیلمی که عاقبت به بیش از یک دهه انتظار پایان داد و خطی داستانی را تمام کرد که از سال ۲۰۰۸ با فیلم «مرد آهنی» (I o Ma ) گشوده شده بود.
بهعنوان فیلمی که در پی انتقامجویان: جنگ ابدیت ساخته شده بود، بسیاری گمان میکردند پایان بازی یکی از این دو مسیر را پیش میگیرد؛ فیلمی خواهد بود مشابه جنگ ابدیت یا کاملا متفاوت و مملو از عناصر و فضاهای احساساتبرانگیز.
فیلم سینمایی پایانبازی موفق شد به توازنی مثالزدنی میان اکشن و احساسات برسد و همین هم یکی دیگر از دلایلی است که گمان میکنیم این اثر بهترین فیلم مارول است.
پایان بازی تعدادی از بهترین نبردها و سکانسهای اکشن مجموعه را پیش چشم مخاطبانش آورد و در عین حال صحنههای احساسی بهیادماندنی چشمگیری هم داشت. بهترین نمونه از این توازن را میشد در صحنه نبرد پایانی و سپس در مراسم وداع تونی مشاهده کرد.
در بخش نبرد با مجموعه شخصیتهای کلیدی، انواع سلاحها، مهارتها و بهترین مبارزهها روبهرو میشویم. اما پس از آن در صحنه مراسم وداع با یک صحنه عمیقا احساسی مواجه میشویم که بر خلاف صحنه قبلی ریتمی کند و فضایی آرام دارد.
فیلم سینمایی «انتقامجویان: پایان بازی» در سال ۲۰۱۹ موفق شد با شکستن رکورد آواتار در صدر جدول پرفروشترینها بایستد تا لقب پرفروشترین فیلم تاریخ سینما فعلا در اختیار یک اثر ابرقهرمانی باشد. گرچه آثار ابرقهرمانی به همگان ثابت کردهاند که بسیار پرمخاطباند اما پایان بازی علاوه بر محبوبیت این دسته از فیلمها بهعنوان پایان یک دوران از این آثار و یک فیلم تعیینکننده برای پایان دادن به داستان مجموعهای از فیلمهای جهان سینمایی مارول هم در نظر گرفته شد.
احتمالا همین موضوع در کنار مخاطبان گسترده همیشگی این مجموعه از عوامل کلیدی فروش خیرهکنندهاش بودند. انتقامجویان: پایان بازی علاوه بر فروش گسترده توانست نظر منتقدان انگلیسیزبان را هم به خود جلب کند. سابقه بررسی نظرات منتقدان نشان میدهد در موارد قابل توجهی پرمخاطب بودن اثر باعث ایجاد نگاه مثبت در منتقدان نشده و نوعی اختلاف چشمگیر میان نظر مخاطبان و منتقدان پدید آمده است.
درباره «انتقامجویان: پایان بازی» اما نظر عموم منتقدان مثبت بود و دربارهی این اثر ابرقهرمانی نوعی همنیزفکری میان تماشاگران و منتقدان پدید آمد. شاید همین نکته گواه دیگری بر اهمیت این فیلم جهان سینمایی مارول باشد.
«شوالیه تاریکی» دومین فیلم از سهگانه «شوالیه تاریکی» (The Da k K igh )، تحسینشدهترین فیلم این سهگانه از نظر منتقدان و البته تحسینشدهترین فیلم کل آثاری است که درباره شخصیت بتمن ساخته شدهاند.
شوالیه تاریکی از یک نظر دیگر هم رکوردشکن بود؛ این فیلم که پرفروشترین اثر سال ۲۰۰۸ لقب گرفت اولین اثر در مجموعه فیلمهای شخصیت بتمن بود که موفق شد بیش از یک میلیارد دلار بفروشد و موفقیت تجاری خیرهکنندهای را برای نولان پدید بیاورد. گرچه سومین فیلم مجموعه هم دوباره این موفقیت تجاری را تکرار کرد.
داستان شوالیه تاریکی در شرایطی روایت میشود که جوکر گاتهام سیتی را در ناامنی و هرج و مرج غوطهور ساخته است. در این وضع بتمن باید وارد میدان شده و یکی از بزرگترین آزمونهای روانی و فیزیکی تمام زندگیاش را برای مبارزه با بیعدالتی پشت سر بگذارد.
یکی از نکات قوت اصلی شوالیه تاریکی شخصیت جوکر و بازی هیث لجر در نقش او بود. لجر مدت کوتاهی پس از فیلمبرداری و تقریبا شش ماه پیش از اکران فیلم از دنیا رفت. همین موضوع کمپین تبلیغاتی شرکت برادران وارنر را حتی از گذشته هم قدرتمندتر کرد و باعث شد واکنشها به فیلم گستردهتر شود. در نهایت فروش بالای فیلم هم به دلیل قوت آن و هم به دلیل این حواشی بود.
شوالیه تاریکی در هشتاد و یکمین دوره مراسم اسکار ۸ نامزدی دریافت کرد و در نهایت جوایز اسکار بهترین تدوین صدا و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به خود اختصاص داد؛ جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد هم به هیث لجر رسید.
اولین فیلم از مجموعه «مرد آهنی» که در سال ۲۰۰۸ ساخته شد اولین فیلم جهان سینمایی مارول بود.
گرچه امروز و با گذشت ۱۰ سال میشود عیب و ایرادهای فیلم را بیشتر دید و به آن توجه کرد اما هم از نظر منتقدان و هم از نظر علاقهمندان به فیلمهای مارول این اثر سینمایی یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی مارول در نظر گرفته شد. یک فیلم ابرقهرمانی سرگرمکننده، از نظر تجاری موفق با بازی رابرت داونی جونیور و کارگردانی جان فاورو که تقریبا همه را راضی نگهداشت و شاید بهترین شروع ممکن برای فیلمهای جهان سینمایی مارول بود.
فیلم فرار تونی استارک از اسارت در چنگال یک گروه تروریستی، ساخت زره مرد آهنی توسط او و تبدیلشدن استارک به یک ابرقهرمان را نشان میدهد. همچنین در بخش پایانی این فیلم سینمایی در گفتوگو میان نیک فیوری (ساموئل ال. جکسون) و استارک اولین بحثها درباره شکلدادن به گروه انتقامجویان مطرح میشود.
«سوپرمن» ساخته سال ۱۹۷۸ در حقیقت اولین فیلم مجموعه ابرقهرمانی سوپرمن است که در دهههای بعد شاهد ساخت فیلمهای جدیدی در آن بودیم.
از نکات جالب توجه فیلم سوپرمن مجموعه عوامل مشهور و کاربلد آن بودند؛ فیلمنامه سوپرمن را ماریو پوزو نویسنده ایتالیایی-آمریکایی برنده دو جایزه اسکار برای فیلمهای مجموعه «پدرخوانده» (The Godfa he ) نوشته بود. مارلون براندو و جین هکمن هر دو برنده دو جایزه اسکار در کنار کریستوفر ریو بازیگران اثر بودند و البته ریچارد دانر بهعنوان یک تجاریساز کاملا قابل اتکا سکان کارگردانی فیلم را به دست گرفته بود.
سوپرمن که با بودجه ۵۵ میلیون دلاری ساخته شده بود تا آن روز گرانترین فیلم هالیوود به حساب میآمد و در نهایت وقتی اکران شد با فروشی بیش از ۳۰۰ میلیون دلار دومین فیلم پرفروش سال لقب گرفت. فیلم از زوایای مختلف از جمله برای بازیها و موسیقیاش تحسین و در سه بخش مختلف نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
داستان فیلم سوپرمن درباره موجود بیگانهای است که از سیارهای در حال نابودی به زمین فرستاده شده است. این موجود در سیاره زمین رشد کرده و به بزرگترین و البته اولین ابرقهرمان آن تبدیل میشود.
فیلم سینمایی «زن شگفتانگیز» که به نوعی ناجی جهان دیسی هم شناخته میشود و جان تازهای به آثار این جهان سینمایی دمید به کارگردانی پتی جنکینز ساخته شد و به قدری مورد تحسین قرار گرفت که احتمال تصاحب جایزه اسکار توسط این فیلم سینمایی بسیار بالا به نظر میرسید.
این اثر ابرقهرمانی پس از اکران بیش از ۸۲۰ میلیون دلار فروخت و آن زمان در گیشههای آمریکا در رتبه پنجم فیلمهای پرفروش ابرقهرمانی ایستاد.
دایانا (با بازی گل گدوت) پرنسس آمازون است و برای جنگجو شدن آموزش میبیند. داستان از آنجا شروع میشود که یک خلبان به نام استیو ترور (با بازی کریس پاین) در اقیانوس سقوط میکند. او با دایانا از ناسازگاریها و تعارضات جهان بیرون سخن گفته و دایانا را برای نبرد با آرس خدای جنگ متقاعد میکند.
زن شگفتانگیز فیلمی ابرقهرمانی است که با کارگردانی یک زن توانست موفقیت گستردهای کسب کند و این اتفاق از نظر فرهنگی تأثیر بسزایی بر جهان فیلمهای ابرقهرمانی گذاشت. این اثر سینمایی موضوعاتی را در مورد فمینیسم مطرح کرد و بسیار بحثبرانگیز شد. گروهی این فیلم و شخصیت اصلی آن را بهعنوان نمادی فمینیستی در نظر گرفتند و گروهی دیگر آنها را عناصری ضد این جریان تعریف کردند. صرف نظر از اینکه با کدام گروه موافق باشیم همگی بر سر این موضوع توافق داریم که فیلم سینمایی زن شگفتانگیز مخاطبان خود را به بحث و چالش واداشته است و در عین حال با وجود یک کارگردان و بازیگر اصلی زن فضای فیلمهای ابرقهرمانی را برای حضور بیشتر زنان هموارتر کرد. شاید همه این ویژگیها نشان دهد که چرا باید زن شگفتانگیز را یکی از برترین فیلمهای ابرقهرمانی در یک دهه اخیر در نظر گرفت.
دنباله فیلم سینمایی زن شگفتانگیز به کارگردانی پتی جنکینز و با نام «زن شگفتانگیز ۱۹۸۴» (Wo de Woma 1984) به نمایش در آمد. قرار بود این فیلم سینمایی در سال ۲۰۱۹ اکران شود اما اکران آن چندین و چندبار به تاخیر افتاد و در نهایت ماه دسامبر سال ۲۰۲۰ بهعنوان تاریخ اکران انتخاب شد. اکران زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ تحت تأثیر کرونا قرار داشت و شرایط را برای تکرار موفقیت تجاری فیلم قبلی فراهم نکرد. دنباله زن شگفتانگیز از نظر منتقدان هم به قوت فیلم اول نبود.
فیلم سینمایی «ثور: رگنراک» هفدهمین اثر سینمایی در جهان مارول بود که تایکا وایتیتی آن را کارگردانی کرد. این فیلم ادامهای بود بر دو اثر قبلی یعنی «ثور» (Tho ) و «ثور: دنیای تاریک» (Tho : The Da k Wo ld) که از هر دو فیلم قبلی هم کیفیت بالاتری داشت.
از جمله دلایلی که باعث شد ثور: رگنراک در نگاه منتقدان بهتر به نظر برسد نبود کلیشهها و نقاط ضعف دو قسمت قبل در این اثر سینمایی بود. از طرف دیگر در رگنراک خبری هم از لحن خستهکننده آثار قبلی نبود و فیلم خیلی بیشتر سرگرمکننده از آب درآمد. کریس همسورث کماکان در این فیلم هم نقش ثور را برعهده داشت. ثور: رگنراک از نظر تجاری هم یک موفقیت به حساب آمد.
وقایع «ثور: رگنراک» (Tho : Rag a ok) دقیقا پس از فیلم «دکتر استرنج» (Doc o S a ge) جریان مییابد. استیون استرنج به خدای تندر کمک میکند پدرش اودین را بیابد. مدتی بعد ثور و لوکی سعی میکنند از چنگال هلا (با بازی کیت بلانشت) فرار کنند. این دو در سیاره ساکار توسط استاد بزرگ به تله میافتند؛ کاراکتری که او را از «نگهبانان کهکشان بخش ۲» به یاد میآوریم.
رگنراک با صحنهای به پایان میرسد که مخاطبان را مستقیما به سوی فیلم «انتقامجویان: جنگ ابدیت» (Ave ge s: I fi i y Wa ) هدایت میکند و به همین دلیل بهترین انتخاب ممکن پیش از دیدن جنگ ابدیت تماشا کردن فیلم ابرقهرمانی «ثور: رگنراک» است.
فیلم سینمایی «لوگان» از دیگر انتخابها در میان برترین آثار ابرقهرمانی تاریخ سینما و بهویژه یکدهه اخیر است. لوگان را جیمز منگولد بهعنوان دنباله فیلم «ولورین» (The Wolve i e) و «خاستگاه مردان ایکس: ولورین» (X-Me O igi s: Wolve i e) کارگردانی کرد. ولورین ششمین قسمت از سری فیلمهای مردان ایکس به شمار میرود که در سال ۲۰۱۳ نظر منتقدان زیادی را جلب کرد. جیمز منگولد اینبار در سال ۲۰۱۷ فیلم ابرقهرمانی دیگری بر اساس شخصیت ولورین کارگردانی کرد. هیو جکمن و پاتریک استوارت بار دیگر نقشهایشان را در سری فیلمهای مردان ایکس تکرار کردند.
لوگان نه تنها یک فیلم تماشایی و جذاب است بلکه برای طرفداران سری فیلمهای مردان ایکس یک اتفاق خوشایند محسوب میشود. این اثر سینمایی از نظر تکنیکی با خلق تصاویر درخشان و فیلمبرداری تحسینبرانگیز خارقالعاده عمل کرده است. لوگان هم از نظر بصری تماشایی است و هم از نظر تأثیرگذاری موفق عمل میکند.
داستان فیلم روایت دیگری است از دنیای جهشیافتهها. لوگان در روزگاری زندگی میکند که تقریبا جهشیافتهها منقرض شدهاند و او خسته و سالخورده زندگی آرامی را پیش گرفته است تا اینکه لورا (با بازی دافنه کین) به لوگان پناه میآورد تا امنیت او را حفظ کند. لورا کودک جهشیافتهای است که توسط دانشمندان تحت تعقیب است.
تصمیمگیری برای ساخت لوگان در قالب فیلمی تیره و تار میتوانست کاملا به محبوبیت اثر و مجموعه آسیب زده و معکوس عمل کند اما به تماشاگرن این امکان را داد تا ولورین را به روشی که تا به حال ندیده بودند تجربه کنند و به نوبه خود شاهکاری استادانه در شخصیتپردازی از آب درآمد.
فیلم لوگان به لحاظ تکنیکی یکی از بهترین آثار ابرقهرمانی دهه گذشته است. برای مثال رنگبندی که در صحنههای مختلف فیلم به کار رفته از صحنههای گردوخاکی بیابان گرفته تا صحنههای جنگل بسیار طبیعی جلوه میکنند و چشمگیر از کار درآمدهاند. تدوین فیلم ستودنی است به خصوص در سکانسهای جنگی که مستلزم حرکات سریع و خشن است.
لوگان بر پایه کتاب «لوگان مرد سالدیده» (Old Ma Loga ) نوشتهی مارک میلر و تصویرگری استیو مکنایون ساخته شده است. این فیلم سینمایی مورد توجه منتقدان بسیاری قرار گرفت و اولین فیلم ابرقهرمانی لایواکشنی بود که موفق شد نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی شود. لوگان همچنین از نظر تجاری عملکرد قابل قبولی داشت و توانست در سراسر جهان ۶۱۹ میلیون دلار فروش را تجربه کند. این اثر ابرقهرمانی به دلیل وجود صحنههای خشن و زبان تند به کار رفته در آن در سامانه درجهبندی سنی فیلمها توسط انجمن تصاویر متحرک آمریکا درجه سنی R دریافت کرده است.
شگفتانگیزان ۲ یکی از انیمیشنهای موفق سال ۲۰۱۸ بود که توسط پیکسار ساخته شد و دومین فیلم مجموعه شگفتانگیزان در نظر گرفته میشود.
دراین قسمت از مجموعه، خانواده پار قصد دارند اعتماد عمومی به ابرقهرمانها را باز گردانند و در عین حال زندگی خانوادگی خود را هم در کنار وظایف ابرقهرمانیشان سر و سامان دهند.
شگفتانگیزان ۲ موفقیت تجاری فوقالعادهای را تجربه کرد. این اثر استودیوی پیکسار یکی از پرفروشهای سال ۲۰۱۸ بود و به چهارمین انیمیشن پرفروش تاریخ سینما بعد از انیمیشنهای «شیرشاه» (The Lio Ki g)، «یخزده۲» (F oze II) و «یخزده» (F oze ) تبدیل شد. پیش از انتشار فیلم یک تریلر ۵۳ ثانیهای از آن منتشر شد که ظرف ۲۴ ساعت اول ۱۱۳ میلیونبار دیده شد تا در آن دوران رکورد پربازدیدترین تریلر یک انیمیشن هم در اختیار شگفتانگیزان ۲ قرار بگیرد.
نکته مهم درباره انیمیشن شگفتانگیزان و بهویژه قسمت دوم آن تلاش فیلمنامهنویس و کارگردان برای تاکید بیشتر روی پویایی درونی روابط میان اعضای خانواده به جای تاکید صرف بر عناصر ژانر ابرقهرمانی بود؛ در واقع همین رویکرد متفاوت باعث شد شگفتانگیزان در چشم مخاطبانش یک اثر کاملا متفاوت به نظر برسد.
به باور بسیاری از علاقهمندان مجموعه مرد عنکبوتی، بعد از گذشت بیشتر از ۱۶ سال هنوز هم اثری بهتر از فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی ۲» محصول سال ۲۰۰۴ در این مجموعه سینمایی تولید نشده است.
مرد عنکبوتی ۲ به بهترین شکل ممکن مسائل پیتر پارکر را فشرده کرده و به مخاطب ارایه میکند. مبارزه او با موانعی که بر سر راهش قرار میگیرند برای پیدا کردن شغل، نادیده گرفته شدنش توسط مری جین و مبارزهاش برای حفظ ارتباطاتش با هری آزبورن (کسی که مرد عنکبوتی را مقصر مرگ پدرش میداند) همه و همه به بهترین نحو در این قسمت از مجموعه ساخته و پرداخته شدهاند.
در مرد عنکبوتی ۲ پیتر پارکر با در نظر گرفتن همه آنچه پیش از این رخ داده و اساسا وضعیت کلی و نهچندان انگیزهبخشش بهعنوان قهرمانی که چندان شناخته شده نیست، تصمیم میگیرد دیگر مرد عنکبوتی نباشد و این لباس را دور بیاندازد. اما این اثر سینمایی به خوبی نشان میدهد که چرا و چگونه چنین ایدهای عملی نیست و نخواهد بود.
مرد عنکبوتی ۲ از جمله فیلمهای کمیاب ابرقهرمانی است که کاملا شخصیتمحور ساخته شدهاند. سم ریمی کارگردان فیلم توانسته به همه شخصیتهای فیلم انگیزههای کافی را برای باورپذیربودن بدهد؛ این کار آنقدر خوب انجام شده که میتوانیم با اغلب آنها به بهترین شکل ارتباط برقرار کنیم.
هری یک شخصیت مبارز و ناسازگار است که به دنبال یافتن حقیقت مرگ پدرش میگردد. مری جین نمیتواند عاشق پیتر باشد اگر او خودی نشان ندهد و زنعمو می باید در مورد مخفیکردن حقیقت مرگ عمو بن، پیتر را ببخشد. در کل شخصیتها در فیلمنامه به بهترین شکل ممکن پرورده شدهاند؛ این موضوع را میتوان در شخصیت شرور دکتر اختاپوس (با بازی آلفرد مولینا) به وضوح مشاهده کرد. او شروری است که به همان اندازهی قهرمان فیلم برای تماشاگران سمپاتیبرانگیز و جذاب است و تماشاگر کاملا با او همراه میشود.
حتی باید به این هم اشاره کرد که صحنه اکشن و نمادین قطار فقط یک صحنه هیجانانگیز نیست بلکه به تنهایی میتواند جمعبندی روابط مرد عنکبوتی با شهر نیویورک و واقعیت مفهوم قهرمانی این شخصیت باشد. در نهایت نتایجی که در رابطه پیتر پارکر با مری جین و ماجراهای مربوط به دکتر اختاپوس حاصل میشود این اثر ابرقهرمانی را به یک نقطه پایانی مناسب میرساند و از طرف دیگر این نتایج، راه را برای ماجراجوییهای آینده هموار میکند.
مرد عنکبوتی ۲ نه تنها یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی است که تاکنون ساخته شده بلکه از بهترین دنبالههایی است که برای یک مجموعه چند قسمتی تولید شده است. این اثر سینمایی در میان آثار مجموعه اسپایدرمن سومین فیلم پرفروش داخل ایالات متحده آمریکا بوده است.
فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» یادآور کمدیهای دبیرستانی جان هیوز است. هیوز تعدادی از بهترین کمدیهای دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی را کارگردانی کرده است و اساسا بابت رویکرد خاصش به نوجوانان و مسائل آنها در سینمای آمریکا مطرح شد. حال میشود ادعا کرد مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه نوعی برداشت مدرن از همان مدل کمدیهای هیوز را در خود دارد.
اساسا بهترین آثار در مجموعه فیلمهای مرد عنکبوتی آنهایی هستند که به پردازش مضامین مربوط به نوجوانی شخصیتها وفادار میمانند. پیتر پارکر همیشه پسربچهای غیرعادی بوده، کسی که رفتارهایی فراتر از سن و جایگاه رسمیاش دارد و بازگشت به خانه، ناامنیهایی که او بهعنوان یک نوجوان بیشتر از گذشته احساس میکند را به تصویر میکشد.
پیتر در مدرسه احساس بیگانگی میکند و نمیداند چگونه با بقیه بچهها ارتباط برقرار کند. از سوی دیگر او بهعنوان یک اونجر هم پذیرفته نمیشود و برای تهدیدهایی که در محیط اطرافش وجود دارند آنچنان آمادگی ندارد. این رویکرد به مرد عنکبوتی در جهان سینمایی مارول جایگاه مشخصی میدهد و جای پای منازعات درونی همیشگی شخصیت مرد عنکبوتی را هم محکمتر میکند.
تام هالند ثابت میکند که انتخاب خوبی برای ایفای نقش پیتر پارکر است و تمام جذابیتهایی که این نقش دارد را بهخوبی به تصویر کشیده. از سوی دیگر فیلم انتخاب هوشمندانهای هم در سطح فیلمنامه داشته؛ اینکه پارکر راز خود را با دوستش ند (با بازی جیکوب باتالون) در میان بگذارد. این تصمیم درست باعث میشود شوخطبعیهای متناسبی هم به فیلم وارد شود و این امکان را به پیتر میدهد که اضطرابها و تشویشهای درونی خود را با حضور ند تخلیه کند. رابرت داونی جونیور هم در این اثر ابرقهرمانی بهعنوان مربی پیتر به ایفای نقش میپردازد. او حضوری درست و بهاندازه دارد، به گونهای که ماجراجویی پیتر را تحتالشعاع قرار نداده و پیتر را برای ارتباط با دنیایی بزرگتر تحت فشار قرار نمیدهد.
مایکل کیتون با بازی در نقش کرکس در این اثر سینمایی ثابت کرد که یکی از بهترین شخصیتهای شرور فیلمهای ابرقهرمانی است. او آنقدرها هم با پیتر متفاوت نیست و درست شبیه به او با شرایطی روبهروست که آمادگی رویارویی با آن را ندارد اما با این وجود در چنین موقعیتهایی تحت فشار قرار میگیرد. برخی از صحنههای فیلم حقیقتا بسیار غافلگیرکننده و غیرمنتظره از آب درآمدهاند و گرهها و پیچشهای فیلمنامه کاملا مؤثر و کارا هستند. مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه بدون آنکه مجبور باشد داستان اصلی مرد عنکبوتی را پی بگیرد داستان مبتکرانهای را ارائه میکند و از طرف دیگر نشان میدهد تام هالند تاکنون بهترین انتخاب برای بازی در نقش مرد عنکبوتی بوده است.
فیلم سینمایی «نگهبانان کهکشان» که در سال ۲۰۱۴ اکران شد به پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی و سومین فیلم پرفروش آن سال تبدیل شد.
برخلاف فیلم دوم مجموعه، این فیلم واکنش مثبتی از طرف منتقدان و متخصصان سینما دریافت کرد. فضای شوخطبع و پرکشش، موسیقی درگیرکننده و توانمندی بازیگران فیلم مورد توجه قرار گرفتند و عملکرد کارگردان هم کاملا موفق ارزیابی شد.
داستان نگهبانان کهکشان از تاریخ ۱۹۸۸ آغاز میشود؛ زمانی که پیتر کوئیل پس از مرگ مادرش توسط دزدان فضایی ربوده شده است. با این وجود حجم بیشتر داستان ۲۶ سال بعد (دقیقا در سال ۲۰۱۴ و زمانی که فیلم در واقعیت اکران شده) میگذرد.
در این اثر سنگ قدرت (Powe S o e) معرفی میشود و مسائلی درباره سنگهای ابدیت مطرح میشود که به نوعی زمینهچینی برای فیلمهای بعدی مجموعه انتقامجویان است.
دنباله فیلم نگهبانان کهکشان در سال ۲۰۱۷ و تحت عنوان «نگهبانان کهکشان بخش ۲» (Gua dia s of he Galaxy Vol. 2) روی پرده رفت و قرار است سومین فیلم مجموعه هم در سال ۲۰۲۳ اکران شود.
در شرایطی که مهرههای اصلی مجموعه «انتقامجویان» در آثار قبلی جهان سینمایی مارول معرفی شده بودند، فرصت خوبی فراهم شده بود تا فیلمی از گروه انتقامجویان ساخته شود. بعد از دیدن ۵ فیلم قبل دقیقا نوبت تماشای انتقامجویان فرا رسیده بود.
این فیلم سینمایی به نوعی نتیجهگیری فاز ۱ جهان سینمایی مارول به حساب میآید. فیلمی که اعضای اصلی انتقامجویان را برای مبارزه با لوکی و چیتاوریها کنار هم قرار داد. فاز ۲ پس از جنگ نیویورک آغاز میشود. همچنین آشنایی اولیه با سنگ ذهن (Mi d S o e) در این قسمت رخ داد.
مجموعه انتقام جویان با ساخت این فیلم در سال ۲۰۱۲ آغاز شد. این فیلم سینمایی در میان فیلمهای مارول قرار داشت که فروشش به بیش از یک میلیارد دلار رسید. در واقع میشود گفت یکی از نقاط قوت واقعی جهان سینمایی مارول انتقام جویان بود که هم کل مجموعه را از نظر مالی تقویت کرد و هم مورد رضایت نسبی منتقدان قرار گرفت. انتقام جویان در زمان اکران خود از نظر تجاری یک فیلم رکوردشکن بود و موفق شد به پرفروشترین اثر سینمایی سال بدل شود.
«تایتانهای نوجوان به سینما میآیند!» یک انیمیشن کمدی موزیکال ابرقهرمانی است که براساس یک سریال تلویزیونی انیمیشن به نام « تایتانهای نوجوان به پیش!» (!Tee Ti a s Go) ساخته شد؛ این سریال انیمیشن هم خود برگرفته از داستان یک تیم ابرقهرمانی در کمیکهای دیسی بود.
داستان فیلم درباره پنج نوجوان ابرقهرمان است که رویای حضور در هالیوود و تبدیلشدن به ستارههای سینما را دارند اما با نقشههای شوم شروری که قصد تسلط بر جهان را دارد روبهرو میشوند.
نگارش فیلمنامه و کارگردانی این انیمیشن برعهده همان عوامل سریال بوده و خط داستانی اثر هم در فصل پنجم سریال رخ میدهد؛ به این ترتیب به نظر میرسد دیدن سریال کمک زیادی به لذتبردن بیشتر از این انیمیشن خواهد کرد.
تایتانهای نوجوان به سینما میآیند! از جهات مختلفی تحسین شد؛ سبک کلی و کیفیت پویانمایی اثر، جذابیت شخصیتها و عملکرد صداپیشهها در کنار شوخیهای بهجا و خط داستانی سرگرمکننده از جمله نقاط قوت این اثر ابرقهرمانی ارزیابی شدند.
فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی: دور از خانه» کاملا سرگرمکننده است و خیلی حساب شده وارد جهان سینمایی مارول میشود. این فیلم ابرقهرمانی درست بعد از فیلم سینمایی «انتقامجویان: پایان بازی» به روایت جهان سینمایی مارول میپردازد و نشان میدهد که پیتر پارکر در سایه اتفاقات فیلم پایان بازی حال باید چه فشارهایی را تحمل کند و از سر بگذراند.
مرد عنکبوتی: دور از خانه مثل فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» یک کمدی دبیرستانی فرحبخش است که بین ابرقهرمانها اتفاق میافتد و بهترین قسمتهای فیلم قطعا شکل روابط پیتر با دوستانش در طول تعطیلاتشان در اروپا است بهویژه هنگامی که پیتر پارکر تلاش میکند عشقش را به مری جین نشان دهد. همچنین تلاش پیتر برای برقراری تعادل زندگیاش در درون و بیرون لباس مرد عنکبوتی، به نوعی تجسمی عالی از اسطوره مرد عنکبوتی است.
اما مشکلات فیلم کجاست؟ وضعیتهای کمیکی که پیتر در روابطش با آن درگیر میشود که با بهرهگیری از هر موقعیت خجالتآوری که ممکن بوده ساخته شده و همچنین اتکای بیش از حد فیلم به جهان سینمایی مارول به این اثر ابرقهرمانی آسیبهایی میزند. به نظر میرسد فیلمنامهنویسان باید فکری اساسیتر درباره ارتباط شخصیت مرد عنکبوتی با جهان سینمایی مارول بکنند؛ اینکه دقیقا پیتر قرار است چه مفهومی برای این جهان سینمایی داشته باشد؛ آیا او از پس اتفاقات فیلم پایان بازی همچون یک میراثدار عمل میکند یا حضورش در این جهان معنای متفاوتی دارد؟ اینها سوالاتی است که در لایهای عمیقتر ایجاد میشوند و فیلم به خوبی از پس پاسخدادن به آنها برنیامده است.
بهعنوان یک نقد دیگر این نکته هم مطرح شده که انگیزههای شخصیت میستریو (با بازی جیک جیلنهال) در فیلمنامه ضعیف است و اساسا پیچش فیلمنامه در رابطه با او بسیار رو و خامدستانه طراحی شده اما در کل با وجود آنکه شخصیتپردازی میستریو غنی نیست اما جیک جینهال موفقشده با بازی عجیب و خاصی که ارائه میدهد تا حدودی نواقص را جبران کرده و از طرفی هم در جایگاه پدر غایب پیتر قرار بگیرد.
در نهایت با اشاره به سکانسهای اکشن فیلم باید اشاره کرد که آنها چندان به یادماندنی نیستند اما به هر حال در عموم صحنهها احساسات شخصیتها تأثیر خود را روی مخاطب میگذراند؛ مثلا وقتی هویت واقعی پیتر برای مری جین روشن میشود. میتوان ادعا کرد مرد عنکبوتی: دور از خانه هم در قالب سری فیلمهای مرد عنکبوتی و هم در قالب فیلمی متعلق به سینمای مارول عملکرد قابل قبولی ارایه کرده است.
داستان فیلم سینمایی ابرقهرمانی «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» یک سال پس از فیلم « انتقامجویان: عصر اولتران » (Ave ge s: Age of Ul o ) در جریان است. میتوان گفت جنگ داخلی هم به نوعی یکی از فیلمهای مجموعه انتقامجویان است اگرچه این گروه در فیلم مذکور به دو دسته تقسیم شدهاند؛ دستهای به رهبری کاپیتان آمریکا و دستهای به رهبری مرد آهنی.
«کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» اولین فیلم فاز سوم جهان سینمایی مارول است که پلنگ سیاه و مرد عنکبوتی را معرفی میکند؛ دو کاراکتری که در ادامه فیلمهای مستقل خودشان را دارند.
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی توسط برادران روسو ساخته شد. این فیلم نشان داد برادران روسو به خوبی از پس ساخت فیلمهای ابرقهرمانی برمیآیند و در کنار شناختن نبض تماشاگرها، سلیقه منتقدین آمریکایی را هم درک میکنند. کاپیتان آمریکا:جنگ داخلی دنباله «کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو» (Cap ai Ame ica: The Fi s Ave ge ) و کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (Cap ai Ame ica: The Wi e Soldie ) بود.
در کاپیتان آمریکا با مجموعهای از ابرقهرمانان طرفیم که با یکدیگر دچار اختلاف شدهاند. بعضی از منتقدان فیلم را با «بتمن دربرابر سوپرمن: طلوع عدالت» (Ba ma v Supe ma : Daw of Jus ice) مقایسه کردهاند و توضیح دادهاند که هر چقدر در آن فیلم اختلاف بین ابرقهرمانها بد و تصنعی بود در کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی شاهد نمونهای باورپذیرتر و عمیقتر هستیم.
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی چه در داخل ایالات متحده و چه بیرون از آن نسبت به دو قسمت دیگر مجموعه فروش بیشتری داشت؛ در واقع مجموع فروش دو قسمت قبل در سراسر جهان روی هم از کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی کمتر بود. این ساخته برادران روسو شرایطی را نمایش میدهد که به دلیل برخی دخالتهای سیاسی انجام شده و تصمیم سازمانهای بینالمللی جهت نظارت بر فعالیتهای انتقامجویان؛ بین انتقامجویان اختلاف ایجاد شده است و «جنگ داخلی» اشاره به همین موضوع دارد.
از نظر بعضی منتقدان « شزم!» تلاشی نوآورانه از سوی جهان دیسی بود تا آثاری روشنتر، شادتر و سرحالتر را به طیفی از مخاطبانش عرضه کند.
برای مثال کیت اولیچ منتقد هالیوود ریپورتر هنگام اکران این اثر نوشت: «شزم! که براساس شخصیتی کمتر شناختهشده از کمیکهای جهان دیسی ساخته شده، احتمالا بهترین اثر دیسی است که میتواند مخاطب کودک و نوجوان داشته باشد و آنقدر شاد و پرهیجان است که گاهی احساس میکنید در سالن نمایش فیلم گاز خنده پخش کردهاند.»
به هر حال شزم! از نگاه عمده منتقدان انگلیسیزبان یک کمدی اکشن سرگرمکننده، گرم و بدون تکلف بود. فیلم ابرقهرمانی را نشان میداد که با نوعی دوگانگی روبهرو بود و همزمان با مردی عضلانی روبهرو میشدیم که یک نوجوان تمام عیار را درون خود داشت؛ ابرقهرمانی با کیفیت توامان مردانه و پسرانه.
شزم! داستان پسری نوجوان است که در جستوجوی مادر خود به شکل غیرمنتظره به یک قدرت فراطبیعی دست پیدا میکند؛ البته مدت کوتاهی بعد هم ردپای یک دشمن بسیار قدرتمند در داستان پیدا میشود.
فیلم سینمایی «مردان ایکس: روزهای گذشته آینده» هفتمین قسمت از مجموعه مردان ایکس و از جمله قسمتهای منتقدپسند این مجموعه سینمایی بود.
این اثر سینمایی در ادامه آثاری چون «مردان ایکس: آخرین ایستادگی» (X-Me : The Las S a d)، «مردان ایکس: کلاس اول» (X-Me : Fi s Class) و «ولورین» (The Wolve i e) ساخته شد.
داستان فیلم در دو دوره زمانی گوناگون در جریان است؛ لوگان باید در زمان سفر کرده و به عقب بازگردد تا تاریخ را تغییر داده و جلوی واقعهای که منجر به نابودی انسان و جهشیافتهها میشود را بگیرد.
مردان ایکس: روزهای گذشته آینده که پس از فیلم سینمایی لوگان از نگاه منتقدان تحسینشدهترین فیلم سری مردان ایکس است بابت داستان، جلوههای ویژه، صحنههای اکشن، بازیها و کارگردانی برایان سینگر مورد توجه ویژه قرار گرفت. برایان سینگر چند فیلم سینمایی دیگر از جمله دو فیلم اول مجموعه مردان ایکس را کارگردانی کرده است و به همین دلیل با این جهان نزدیکی و آشنایی کاملی داشت.
مردان ایکس: روزهای گذشته آینده که در دوره ساخت یکی از گرانترین فیلمهای مجموعه بود در هنگام اکران به پرفروشترین فیلم مجموعه در سطح جهان تبدیل شد. گرچه مدتی بعد این رکورد توسط فیلمهای «ددپول» (Deadpool) و «ددپول ۲» (Deadpool 2) شکسته شد.
«فیلم لگو بتمن» قصه بروس وین و سروکارش با خلافکاران آشنای شهر گاتهام را روایت میکند؛ وین در این داستان و در طول مبارزه با اشرار یک نوجوان یتیم را هم بهعنوان همکار خود در کنارش به همراه دارد.
فیلم لگو بتمن یک انیمیشن کمدی ابرقهرمانی است و اولین فیلم کارگردانش کریس مککی بود. فیلم براساس اسباببازیهای لگو بتمن ساخته شد که خود براساس شخصیت بتمن و تحت لیسانس دیسی کامیکس تولید میشوند. این اثر در عین حال دومین قسمت مجموعه فیلم لگو بود که «فیلم لگو» (The LEGO Movie) را در سال ۲۰۱۴ از آن دیده بودیم.
این مجموعه البته دو فیلم دیگر یعنی «فیلم لگو نینجاگو» (The Lego Ni jago Movie) و «فیلم لگو ۲: بخش دوم» (The Lego Movie 2: The Seco d Pa ) را هم در ماهها و سالهای بعد تولید کرد.
تقریبا اغلب وجوه فیلم لگو بتمن با تحسین منتقدان روبهرو شد؛ از عملکرد موفق صداپیشگان گرفته تا موسیقی، سبک بصری و البته شوخطبعی تأثیرگذار فیلم. فیلم لگو بتمن در عین حال با فروشی نزدیک به چهار برابر هزینه تولید نشان داد که موفقیت تجاری را هم در کنار موفقیت انتقادی به دست آورده است.
فیلم سینمایی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» نهمین فیلم جهان سینمایی مارول و دنباله مستقیم «کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو» (Cap ai Ame ica: The Fi s Ave ge ) است.
در این فیلم ابرقهرمانی استیو راجرز که حال با S.H.I.E.L.D کار میکند در همکاری با بیوه سیاه و فالکون (با بازی آنتونی مکی) تلاش میکند سد راه سرباز زمستان شود. سرباز زمستان یا باکی بارنز از شخصیتهای شرور دنیای سینمایی مارول است که روزگاری یکی از صمیمیترین دوستان استیو راجرز بوده.
این اثر سینمایی که ترکیب یک اکشن و یک تریلر سیاسی بود برای جهان سینمایی مارول یک قدم رو به جلو به حساب آمد.
فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی» محصول سال ۲۰۰۲ به کارگردانی سم ریمی فیلمی است که دنیای ابرقهرمانها را تغییر داد. درحالیکه فیلمهایی مثل «تیغه» و «مردان ایکس» در بین مردم محبوب بودند مرد عنکبوتی شور و شوق تماشای فیلمهای ابرقهرمانی را دوچندان کرد؛ تغییر محسوسی که تا امروز هم ادامه دارد. این اثر سینمایی بر پایه کتابی با همین نام به نویسندگی استن لی و استیو دیتکو ساخته شده است.
سم ریمی انتخاب خوبی برای کارگردانی این اثر سینمایی بود. این کارگردان با توجه به سابقه ساخت مجموعه «مرده شیطانی»، برای خلق اثری مبتکرانه و طنزآمیز گزینه مناسبی به نظر میرسید و گمان میرفت آمادگی ساختن اثری متفاوت و بزرگ را دارد.
مهمتر از همه اینکه ریمی احساسات و ویژگیهایی به فیلم اضافه کرد که کاملا در راستای شخصیتپردازیهای استن لی در کتاب مرد عنکبوتی بود. در واقع ریمی اصالت محصولی که استن لی خلق کرده بود را حفظ کرد و در عین حال چیزهای مختصری به آن افزود که کاملا با سرنخهای اصلی شخصیت همراستا بودند. ریمی در عین حال از اینکه شخصیتهایش در فیلم کمی هم شوخطبعی و حماقت را چاشنی کار کنند واهمهای نداشت.
داستان اصلی پیتر پارکر روایت یک ماجراجویی قهرمانانه است و به خاطر بازی خاص توبی مگوایر به سمت و سوی کندپیشرفتن و خستهکنندهشدن نمیرود. در حالیکه رابطه عاشقانه پیتر پارکر و مری جین (با بازی کیرستن دانست) می تواند کمی آزاردهنده شود اما در کل، تمام روابطی که پیتر در زندگی خود تجربه میکند مثل رابطهاش با عمو بن (با بازی کلیف رابرتسون) شالوده تبدیلشدن او به یک ابرقهرمان را فراهم میکند.
گرچه صحنه سخنرانی « قدرت زیاد با خود مسئولیت زیادی به همراه میآورد» از زمان انتشار فیلم تا امروز بارها به شوخی یا جدی تکرار شده اما واقعا نباید فراموش کرد که یک لحظه مهم سینمایی باقی مانده و به نوعی مظهر همه چیزهایی است که برای پردازش یک شخصیت ابرقهرمانی ضروری به نظر میرسد.
از سوی دیگر میتوان ادعا کرد ویلم دفو در نقش نورمن آزبورنگرین گابلین بهعنوان اولین شخصیت منفی برجسته در مجموعه فیلمهای مرد عنکبوتی آنقدر خوب ظاهر شد که میتوان از او همچون رقیبی قدر برای بازی آلفرد مولینا در نقش دکتر اختاپوس در مرد عنکبوتی ۲ یاد کرد. دفو به خوبی از پس سختیهای این نقش بر آمد و صحنه گرفتار شدن هری آزبورن ( با بازی جیمز فرانکو) پسر نورمن و بهترین دوست پیتر، بین پدرش و دوستش از بهترین صحنههای داستان در سهگانه مرد عنکبوتی است.
شاید اگر امروز دوباره به دیدن مرد عنکبوتی که محصول سال ۲۰۰۲ است بروید به نظرتان برسد بعضی صحنهها جذابیتشان را حفظ نکردهاند اما با نگاهی کلی نقطه قوت مرد عنکبوتی بهعنوان نسخه اصلی از این مجموعه بزرگ این بود که نشان داد میشود یک بلاکباستر ابرقهرمانی واجد شوخطبعی و انسانیت ساخت که بتواند قلب مخاطبانش را تسخیر کند.
گرچه مرد عنکبوتی از نظر فروش در سراسر جهان به پای بعضی از فیلمهای جدید مجموعه نمیرسد اما هنوز هم پس از گذر ۱۸ سال پرفروشترین فیلم این مجموعه سینمایی در ایالات متحده آمریکا به حساب میآید. اسپایدرمن همچنین سال ۲۰۰۲ پرفروشترین فیلم سینمایی در آمریکا لقب گرفت.
در اولین فیلم مجموعه «دکتر استرنج» با شخصیت استیون استرنج (با بازی بندیکت کامبربچ) آشنا میشویم؛ مردی که از برجستهترین جراحان مغز و اعصاب جهان است و به دلیل یک تصادف رانندگی دیگر قادر نیست بهعنوان یک پزشک فعالیت حرفهایاش را ادامه دهد.
در بخش عمده فیلم روایت داستانی همزمان با تاریخ اکران آن است و ماجراهای فیلم از اوایل سال ۲۰۱۶ آغاز میشود. در پایان دکتر استرنج صحنههای مربوط به فیلم سوم مجموعه ثور را هم میبینیم.
ساختار فیلم سینمایی دکتر استرنج با بسیاری از عناوین ابرقهرمانی معمول متفاوت است و این تفاوتها به مذاق منتقدان و تماشاگران چندان هم بد نیامد. دکتر استرنج را اسکات دریکسون ساخت و بازی بندیکت کامبربچ هم کمک ویژهای به موفقیت فیلم کرد.
ماجرای دکتری که پس از یک سانحه رانندگی تواناییهای اسرارآمیزی پیدا میکند و وارد یک زندگی ابرقهرمانی میشود از دههها پیش بهعنوان سوژه ساخت فیلم مطرح بود تا بالاخره پس از چند دهه دریکسون برای کارگردانی فیلم استخدام شد. فیلم از نظر تجاری موفق بود و با بودجه ۱۶۵ میلیون دلاری فروشی بیش از ۶۷۷ میلیون دلار را تجربه کرد.
در حال حاضر میدانیم که دنبالهای برای این اثر سینمایی در نظر گرفته شده که تحت عنوان «دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی» (Doc o S a ge i he Mul ive se of Mad ess) شناخته میشود. این فیلم توسط سم ریمی کارگردانی شده و بندیکت کامبربچ در نقش دکتر استیون استرنج مجددا در این اثر سینمایی حضور پیدا میکند.
دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی سال ۲۰۲۲ به نمایش درخواهد آمد.
«شش قهرمان بزرگ» یک انیمیشن ابرقهرمانی است که از کمیکهای مارول با همین نام الهام گرفته است. فیلم داستان هیرو هامادا اعجوبه دانش رباتیک و رباتی به نام بیمکس را بازگو میکند؛ این دو به همراه تعدادی از دوستانشان گروهی از ابرقهرمانان را پدید میآورند که با تکنولوژیهای بهروز جهان سروکار دارند و با یک شرور خطرناک مبارزه میکنند.
فیلم شش قهرمان بزرگ اولین انیمیشن دیزنی بود که در آن از شخصیتهای کمیکهای مارول استفاده شد؛ ظاهرا دیزنی برای پویانماییهای بصری این اثر تکنولوژی نرمافزاری جدیدی را هم به کار برده بود.
این اثر دیزنی هم نگاه مثبت منتقدان را به خود جلب کرد و هم از نظر تجاری عملکرد موفقیتآمیزی داشت. فیلم با بودجه ۱۶۵ میلیون دلاری ساخته شد و در مجموع بیش از ۶۵۷ میلیون دلار فروخت. شش قهرمان بزرگ نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم پویانمایی هم شد و در نهایت موفق شد این جایزه را به خود اختصاص دهد.
بازخورد مثبت این انیمیشن دیزنی به حدی بود که شرکت تصمیم گرفت یک سریال انیمیشن تلویزیونی هم براساس آن بسازد؛ پخش این سریال در سال ۲۰۱۷ آغاز شد و تا فوریه سال ۲۰۲۱ ادامه داشت.
فیلم ریتم سریع و سرگرمکنندهای دارد و با وجود صحنههای اکشنش میتواند اغلب مخاطبانش را کاملا تحت تأثیر قرار دهد.
دنباله فیلم «مرد مورچهای» از نظر سیر وقایع پس از ماجراهای مربوط به فیلم جنگ داخلی و پیش از داستان فیلم جنگ ابدیت در جریان است. پس از وقایع مربوط به جنگ داخلی اسکات لنگ در بازداشت خانگی قرار دارد و قصد دارد بین وظایفش بهعنوان یک پدر و وظایفش بهعنوان مرد مورچهای نوعی توازن ایجاد کند.
اولین فیلم از مجموعه مرد مورچهای در سال ۲۰۱۵ اکران شد و به فروش جهانی بیش از ۵۰۰ میلیون دلار دست یافت. فیلم بعدی یعنی مرد مورچهای و زنبورک در سال ۲۰۱۸ از راه رسید و با فروش ۶۲۲ میلیون دلاری در سراسر جهان حتی از فیلم اول هم موفقتر عمل کرد.
فیلم سینمایی مرد مورچهای و زنبورک بیستمین اثر در جهان سینمایی مارول به حساب میآید و توسط پیتون رید کارگردانی شده؛ مردی که پیش از این فیلمهای «مرد بلهگو» (Yes Ma ) و قسمت اول مرد مورچهای را هم به ترتیب در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۵ کارگردانی کرده بود. پل راد و اوانجلین لیلی از قسمت اول این مجموعه، در این قسمت هم همان نقشهای قبلی را برعهده دارند.
وقتی در مورد برترین آثار ابرقهرمانی بحث میشود میتوان سهگانه شوالیه تاریکی اثر کریستوفر نولان را بهعنوان یکی از بهترین نمونهها نه تنها در زمانهای اخیر بلکه در تمام دورانها در نظر گرفت. وقتی صحبت از سهگانه شوالیه تاریکی است هم فیلم «شوالیه تاریکی برمیخیزد» که در دهه ۲۰۱۰ میلادی اکران شد حتما در لیست ما قرار میگیرد.
فیلم سینمایی شوالیه تاریکی برمیخیزد بیش از یک میلیارد دلار فروش داشت و نه تنها پرفروشترین فیلم نولان است بلکه یکی از پرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی جهان دیسی به حساب میآید.
هشت سال بعد از شوالیه تاریکی، بتمن (با بازی کریستین بیل) با کمک همکارش زن گربهای (با بازی ان هتوی) برای حفظ شهر گاتهام سیتی برمیخیزد تا شهر را از دست تروریست شروری به نام بین نجات دهد.
در ابتدا نولان درباره ساخت سومین فیلم مجموعه شوالیه تاریکی مردد بود اما بعد از نوشتن فیلمنامه به همراه برادرش جاناتان نولان به نتیجه رسید که دنباله رضایتبخشی برای مجموعه شوالیه تاریکی خواهد ساخت. شوالیه تاریکی برمیخیزد پس از اکران بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به خاطر بازیها، صحنههای اکشن و کارگردانی تحسین شد. مجموعه فیلمهای شوالیه تاریکی بر فیلمهایی که در این ژانر ساخته میشوند تأثیر بزرگی داشتند؛ در واقع ساخت این آثار باعث شدند مسیر برای تولید فیلمهایی با فضایی تیره و تارتر و از سوی دیگر بیشتر رئالیستی هموار شود.
مجموعه فیلمهای نولان در کنار جوکر از جمله آثار ابرقهرمانی هستند که در همان نگاه اول تفاوت خود را نسبت به آثار پرهزینهتر و پرسروصداتر جهان مارول آشکار میکنند. به هر حال شوالیه تاریکی برمیخیزد با مجموعهای از دلایل پیشگفته از جمله آثار متمایز ابرقهرمانی اکرانشده در یک دهه اخیر است. بعد از اکران سومین فیلم از سهگانه ابرقهرمانی نولان، فیلمهای ابرقهرمانی دیگری با همین فضای تاریک و نوآر ساخته شدند و دل تماشاگران زیادی را به دست آوردند.
شوالیه تاریکی برمیخیزد درباره تبعیضهایی که در جوایز اسکار رخ میدهد بحث تازهای را باز کرد. شاید دقیقتر باشد که بگوییم هواداران این اثر سینمایی معتقد بودند قرارنگرفتن فیلم نولان در میان نامزدها، تبعیض علیه این اثر سینمایی بوده بهویژه آنکه ندیدهگرفتن نولان و فیلمش در هر دو رشته بهترین فیلم و بهترین کارگردانی رخ داده بود. بحثهای پردامنه صورتگرفته پس از این واقعه باعث شد اسکار نگاهش را به مجموعه فیلمهای ابرقهرمانی تا حدی تعدیل کند و به نظر میرسد آکادمی مایل است آثار ابرقهرمانی باکیفیتتر را دست کم در میان نامزدهای دریافت جایزه قرار دهد.
از دیگر تلاشهای آکادمی اسکار در واکنش به گسترش نفوذ فیلمهای ابرقهرمانی در صنعت سینمای آمریکا، تلاش برای ایجاد یک جایزه جدید به نام محبوبترین فیلم بود که ناکام ماند و با واکنش بسیاری از اهالی سینما تا کنون پی گرفته نشده است اما به نظر میرسد هدف از ایجاد یک بخش جدید بهادادن بیشتر به سلیقه عمومی بود.
در واقع اعضای آکادمی مایل بودند جوایز اسکار تا حد بیشتری بازتاب سلیقه عمومی در صنعت سینمای آمریکا باشد؛ سلیقهای که به نوعی تحت نفوذ بیشتر آثار ابرقهرمانی در حال تغییر است. به این ترتیب یک جایزه جدید میتوانست تا حد بیشتری دل مردم را به دست بیاورد و در عین حال مخاطبان و تماشاگران مراسم اسکار را هم افزایش دهد که خود به درآمدزایی بیشتر مراسم میانجامد.
«کاپیتان زیرشلواری: اولین فیلم حماسی» یک انیمیشن کمدی ابرقهرمانی است که براساس مجموعه رمانهای کودکانهای به همین نام اثر دیوید پیلکی کارتونیست آمریکایی ساخته شده است.
داستان فیلم درباره دو پسربچه پرشیطنت به نامهای جرج و هارولد است؛ این دو پسربچه خیالپرداز و شوخ، مدیر بداخلاق و خشک مدرسهشان را هیپنوتیزم میکنند و از طریق این کار به او میقبولانند که یک ابرقهرمان است. در واقع آنها کاری میکنند مدیر گمان کند ابرقهرمانی به نام کاپیتان زیرشلواری است و در لباس خاصش یعنی شنل و زیرشلواری صاحب قدرتی فراطبیعی است که از طریقش میتواند با جنایتکاران و اشرار مبارزه کند.
گرچه برخی از شوخیهای فیلم در نگاه اول مسخره به نظر میرسند اما همین شوخیها منتقدان و مخاطبان را جذب کردند. فیلم همچنین بخاطر وفادارماندن به سرچشمه اصلیاش که از آن اقتباس شده بود، صداپیشههای توانمند بهویژه عملکرد اد هلمز تحسین شد.
کاپیتان زیرشلواری: اولین فیلم حماسی، از محصولات استودیوی دریمورکس انیمیشن است. سومین کمپانی شاخص انیمیشنسازی پس از دیزنی و پیکسار که ساخت مجموعههای موفق و آشنایی چون «شرک»، «ماداگاسکار»، «پاندای کونگفوکار» و «ترولها» را در کارنامه دارد. کاپیتان زیرشلواری: اولین فیلم حماسی، کمبودجهترین انیمیشن کامپیوتری استودیو بود اما با این وجود فروش خوبی داشت و از نظر تجاری با موفقیت به کار خود پایان داد.
یک سال پس از اکران این اثر سینمایی «ماجراهای حماسی کاپیتان زیر شلواری» (The Epic Tales of Cap ai U de pa s) براساس همین فیلم در قالب یک سریال تلویزیونی از شبکه نتفلیکس آغاز به پخش کرد.
فیلم سینمایی «سوپرمن ۲» دومین قسمت مجموعه سوپرمن بود که با فاصله سه سال از فیلم اول روی پرده رفت. نویسنده فیلمنامه سوپرمن ۲ هم ماریو پوزو بود اما اینبار کارگردانی کار به ریچارد لستر سپرده شده بود. از میان بازیگران دو چهرهی مهم یعنی کریستوفر ریو و جین هکمن در این قسمت هم دوباره حضور پیدا کردند.
نکته جالب درباره مجموعه سوپرمن این بود که هنگام آغاز کار و فیلمبرداری قسمت اول قرار بر این شد تا هر دو قسمت اول و دوم مجموعه با هم فیلمبرداری شوند. فیلمبرداری اولیه در ماه مارس سال ۱۹۷۷ آغاز شد و در اکتبر سال ۱۹۷۸ پایان یافت. با بالاگرفتن تنشها میان ریچارد دانر که کارگردانی پروژه را برعهده داشت و تهیهکنندگان اثر، قرار بر این شد تا فیلمبرداری قسمت دوم تکمیل نشود گرچه ۷۵ درصد آن پیشتر جلوی دوربین رفته بود. پس از این اتفاق دانر اخراج شد و به جای او ریچارد لستر برای کارگردانی قسمت دوم استخدام شد. این حواشی باعث شد بعضی از عوامل پیشنهاد حضور در قسمت دوم را رد کنند. لستر برای آنکه بتواند رسما کارگردان قسمت دوم لقب بگیرد تقریبا اغلب صحنههای فیلم را مجددا فیلمبرداری کرد و بالاخره قسمت دوم جنجالبرانگیز مجموعه سوپرمن را آماده اکران ساخت.
سوپرمن ۲ با استقبال گرم منتقدان مواجه شد؛ آنها بازیها بهویژه بازیهای کریستوفر ریو، جین هکمن و ترنس استامپ را تحسین کردند. فیلم در عین حال بخاطر جلوههای ویژه (طبیعتا در ظرف زمانی خودش) و طنز مؤثرش هم مورد توجه قرار گرفت. بودجه تولید قسمت دوم سوپرمن تفاوت چندانی با قسمت اول نداشت اما فروش به شکل محسوسی نسبت به قسمت قبل کاهش یافت؛ با وجود کاهش فروش فیلم در سطح جهان، اما اثر همچنان سودده باقی ماند.
«مردان ایکس: کلاس اول» پنجمین قسمت از مجموعه فیلمهای ابرقهرمانی مردان ایکس بود.
البته هنگامی که فیلم اکران شد قرار بر این شد تا کلاس اول نوعی راهاندازی مجدد برای این مجموعه باشد بنابراین برخی وقایع با فیلم قبلی مجموعه یعنی «خاستگاه مردان ایکس: ولورین» (X-Me O igi s: Wolve i e) هماهنگی نداشت اما فیلم دیگر مجموعه یعنی «مردان ایکس: روزهای گذشته آینده» (X-Me : Days of Fu u e Pas ) این قسمت را دوباره درون مجموعه قرار داد و آن را به پیشدرآمد « مردان ایکس» (X-Me ) ساخته سال ۲۰۰۰ تبدیل کرد؛ فیلمی که اولین اثر مجموعه به حساب میآمد.
روایت فیلم سینمایی مردان ایکس: کلاس اول در سال ۱۹۶۲ و در دوره بحران موشکی کوبا جریان دارد. فیلم بر رابطه میان چارلز فرانسیس اگزاویه معروف به پروفسور ایکس و اریک ماگنوس لنشر معروف به مگنیتو متمرکز است؛ فیلم به بررسی ریشههای اولیه گروه مردان ایکس و انجمن جهشیافتگان شرور میپردازد.
مردان ایکس: کلاس اول موجب ایجاد محبوبیت دوباره در مجموعه مردان ایکس شد و عامل ساخت چندین و چند اثر دیگر ظرف سالهای آتی در این مجموعه سینمایی ابرقهرمانی بود.
«پسر جهنمی ۲: ارتش طلایی» اثری ابرقهرمانی براساس شخصیت داستانی پسر جهنمی بود که دنبالهای بر فیلم «پسر جهنمی» (Hellboy) ساخته سال ۲۰۰۴ به حساب میآمد.
این قسمت هم همچون قسمت قبل توسط گییرمو دل تورو نوشته و کارگردانی شده بود و ران پرلمن برای ایفای نقش اصلی در آن حضور مجدد داشت.
فضای فانتزی خاص اثر که مشخصا تحت تأثیر حضور گییرمو دل تورو در آن مشهود بود در کنار بازیهای باکیفیت از جمله نقاط قوتی بود که این قسمت از پسرجهنمی را با استقبال منتقدان و مخاطبان روبهرو کرد.
پسر جهنمی ۲: ارتش طلایی روایتگر داستان شورش شاهزادهای از جهان افسانهای است؛ شورشی علیه انسانها برای رسیدن به فرمانروایی زمین. حال پسر جهنمی و تیمش باید علیه این حمله مبارزه کنند.
نکته جالب درباره مجموعه پسر جهنمی شدت تأثیرگذاری دل تورو در موفقیت انتقادی و تجاری آن بود. در واقع بعد از ساخت و کامیابی دو قسمت اول مایک میگنولا خالق داستان پسر جهنمی به همراه اندرو کازبی فیلمنامهای برای قسمت سوم نوشتند تا دنبالهای بر دو فیلم اول باشد؛ قرار بود نقش شخصیت اصلی قسمت سوم را هم ران پرلمن همچون قسمتهای قبل برعهده داشته باشد.
با آمادهشدن فیلمنامه تولیدکنندگان فیلم ترجیح دادند صرفا امتیاز حضور بهعنوان یکی از تهیهکنندگان را به دل تورو بدهند اما او صرفا تمایل داشت بهعنوان کارگردان در این پروژه نقش ایفا کند و فیلمنامه خودش را هم جلوی دوربین ببرد. در نتیجه این اختلافات نیل مارشال برای کارگردانی فیلم انتخاب شد و ران پرلمن بازیگر نقش اصلی هم با توجه به نبود دل تورو از کار کنارهگیری کرد.
قسمت سوم مجموعه در سال ۲۰۱۹ اکران شد و بر خلاف دو قسمت اول که به ترتیب موفق شده بودند رضایت ۸۱ و ۸۶ درصد منتقدان را به دست آورند و از نظر تجاری هم نسبتا موفق باشند در هر دو زمینه شکست خورد؛ فیلم سوم با بودجه ۵۰ میلیون دلاری ساخته شد اما تنها ۵۵ میلیون دلار فروخت و صرفا رضایت ۱۸ درصد منتقدان را به همراه داشت تا با شکستی سنگین در همه زمینهها اهمیت حضور دل تورو بیش از پیش بر تولیدکنندگان اثر روشن شود.
«انتقامجویان: جنگ ابدیت» نوزدهمین فیلم جهان سینمای مارول، دنباله دو اثر دیگر از مجموعه انتقامجویان است که توسط برادران روسو جلوی دوربین رفت.
از نظر ترتیب وقایع کوین فایگی رییس استودیوی مارول در اظهارنظری عنوان کرده که این اثر سینمایی دنباله فیلم سینمایی «انتقامجویان: عصر اولتران»، حدودا چهار سال پس از وقایع «نگهبانان کهکشان بخش ۲» اتفاق میافتد. اگرچه این اظهارنظر کاملا با آنچه کارگردانهای فیلم گفتهاند در تناقض است اما ظاهرا این گفتهها در میان مخاطبان و علاقهمندان به جهان سینمایی مارول جدی گرفته شده.
در جنگ ابدیت انتقامجویان با نگهبانان کهکشان متحد شده و به جنگ تانوس میروند. تانوس شخصیت شروری است که قصد دارد سنگهای ابدیت را جمعآوری کند. انتقامجویان و متحدانشان باید با نشان دادن هر تلاشی تانوس را شکست دهند تا از نابودی جهان جلوگیری کنند.
انتقامجویان: جنگ ابدیت در عرض چند هفته به یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای آمریکا و یکی از بزرگترین فیلمهای ابرقهرمانی هالیوود تبدیل شد. مخاطبان برای دیدن این فیلم سر و دست شکستند و منتقدان هم نسبت به آن گرایش مثبتی نشان دادند. این فیلم رکوردشکن مثل عنوان قبلی همین مجموعه یعنی عصر اولتران یکی از پرهزینهترین فیلمهای تاریخ هم به حساب میآید.
انتقامجویان: جنگ ابدیت فیلمی بود که در سال اکران گیشههای هالیوود را تسخیر کرد. فیلم پس از یک افتتاحیه رکوردشکن و فوقالعاده از نظر تجاری، توانست فروش قدرتمندش را ادامه دهد و لقب پرفروشترین فیلم جهان در سال ۲۰۱۸ را به خود اختصاص داده است.
البته انتقامجویان نتوانست از نظر فروش داخل ایالات متحده اثر ابرقهرمانی موفق دیگر مارول یعنی «پلنگ سیاه» را پشت سر بگذارد اما از نظر فروش در سراسر جهان، پرفروشترین اثر سینمایی سال ۲۰۱۸ شد. رکوردهای فروش این اثر ابرقهرمانی به همینجا ختم نمیشود. انتقامجویان: جنگ ابدیت موفق شد در زمان اکران رکورد بزرگترین و پرفروشترین افتتاحیه یک فیلم در تاریخ سینما را هم بشکند، رکوردی که سال بعد توسط قسمت جدید همین مجموعه دوباره شکسته شد. نهایتا باید به این نکته هم اشاره کنیم که این اثر سینمایی در میان ۵ فیلمی قرار دارد که در تاریخ سینما موفق شدهاند بیش از ۲ میلیارد دلار بفروشند.
«نگهبانان کهکشان بخش ۲» پانزدهمین فیلم جهان سینمایی مارول، همانطور که از نامش مشخص است دنباله فیلم نگهبانان کهکشان (محصول سال ۲۰۱۴) بود. هر دو فیلم فروش خوبی داشتند و از نظر تجاری موفقیتآمیز بودند اما فیلم اول از نظر منتقدان آمریکایی فیلم بهتری بود. گرچه این اثر هم کاملا قابل قبول ارزیابی شد.
ماجرای فیلم سینمایی «نگهبانان کهکشان بخش ۲» درست سه ماه پس از قسمت اول نگهبانان کهکشان اتفاق میافتد. فیلم مذکور بخشی از فاز سوم جهان سینمایی مارول به حساب میآید.
در نگهبانان کهکشان بخش ۲ شاهد سفر نگهبانان درون کیهان برای یاریرساندن به پیتر کوییل جهت پیداکردن هویت واقعیاش هستیم. در واقع این قسمت از مجموعه تلاش نگهبانان برای کنار هم ماندن بهعنوان یک تیم همزمان با حلکردن مسائل خانوادگی را نشان میدهد.
نگهبانان کهکشان ۲ را جیمز گان کارگردانی کرد؛ او فیلم اول را هم کارگردانی کرده بود. گان پیش از کارگردانی مجموعه نگهبانان کهکشان در مجموع یک کمدیساز کموبیش بیاهمیت در نظر گرفته میشد که یک بار برای کارگردانی و فیلمنامهنویسی یک اپیزود ضعیف در یک اثر کمدی جایزه تمشک طلایی را به خود اختصاص داده بود. گان فیلم سینمایی «جوخه انتحار» (The Suicide Squad) را هم برای جهان سینمایی دیسی در دست تولید دارد؛ این اثر سینمایی سال ۲۰۲۱ اکران خواهد شد.
شخصیت «ددپول» برای اولینبار در فیلم سینمایی «خاستگاه مردان ایکس: ولورین» به مخاطبان معرفی شد. انتقادهای گستردهای در رابطه با حضور ددپول در فیلم خاستگاه مردان ایکس: ولورین صورت گرفت که باعث شد در نهایت رت ریس و پال ورنیک در همکاری با رایان رینولدز به فکر تولید فیلمنامهای بیفتند که در آن از شخصیت ددپول اقتباسی وفادارانهتر ارایه شود. این تلاشها با حضور تیم میلر بهعنوان کارگردان به تولید فیلم سینمایی ددپول با بازی رایان رینولدز در سال ۲۰۱۶ منجر شد.
ددپول به کارگردانی تیم میلر هشتمین فیلم از مجموعه فیلمهای مردان ایکس است. وید ویلسون طی آزمایشهایی تواناییهای عجیبی به دست میآورد اما چهره بسیار زشتی پیدا میکند در نتیجه فیلم روایتگر ماجراها و جستوجوهای سختی ست که ویلسون در پی یافتن کسی که چنین بلایی بر سرش آورده است پشت سرمیگذارد.
فیلم سینمایی ددپول هواداران زیادی پیدا کرد. این اثر سینمایی با کنایههای نیشدار و فیلمنامه جذابش از نظر تجاری بسیار موفق بود به گونهای که بیشتر از ۷۸۲ میلیون دلار فروش داشت. پیش از اکران فیلم سینمایی جوکر بالاترین میزان فروش یک فیلم رده سنی R به فیلم ددپول اختصاص داشت و میتوان این اثر سینمایی را علاوه بر فهرست بهترین ابرقهرمانیهای تاریخ سینما در میان فهرست محدودتری از برترین ابرقهرمانیهای دهه اخیر هم قرار داد.
شوخیهای جذاب فیلم و بازی تماشاگرپسند رینولدز ددپول را در میان دیگر فیلمهای ابرقهرمانی برجسته میسازد. فیلمهای ابرقهرمانی زیادی با درونمایه طنز وجود دارند و بسیاری از آنها بر پایه شخصیت مرکزی فیلم شناخته شدهاند اما هیچکدام مثل ددپول نیستند. این فیلم سینمایی نشان داد که یک فیلم ابرقهرمانی با ردهبندی سنی R میتواند اثری بزرگ و موفق هم باشد. در واقع این موضوع که شاید امروز بدیهی به نظر برسد زمانی اصلا قابل قبول نبود؛ از جمله دلایلی که استودیوها برای عدم تولید یک فیلم مستقل برای ددپول مطرح میکردند محتوای فیلم بود که باعث میشد از نظر ردهبندی سنی در این محدوده قرار گیرد و از نظر مالکین استودیوهای بزرگ هالیوود چنین اقدامی از نظر تجاری چندان مناسب نبود و فروش فیلم را تهدید میکرد.
به هر حال در پی موفقیت بزرگی که ددپول برای خود کسب کرد دنباله این اثر سینمایی به نام «ددپول ۲» در سال ۲۰۱۸ اکران شد و به زودی شاهد تولید سومین دنباله از این مجموعه بزرگ سینمایی نیز خواهیم بود. در حال حاضر میدانیم که احتمالا این اثر نیز ردهبندی سنی R خواهد داشت، رایان رینولدز در آن به نقشآفرینی میپردازد و تا سال ۲۰۲۲ جلوی دوربین نمیرود.
«ایکس ۲» که تحت عنوان «ایکس ۲: مردان ایکس متحد» نیز شناخته میشود دومین فیلم مجموعه مردان ایکس و دنباله فیلم مردان ایکس ساخته سال ۲۰۰۰ بود.
قسمت دوم مجموعه مردان ایکس از رمان گرافیکی «مردان ایکس: خدا عشق میورزد، انسان میکشد» (X-Me : God Loves, Ma Kills) الهام گرفته شد که خود محصول سال ۱۹۸۲ بود و در میان کمیکهای مارول قرار داشت.
وقتی سرهنگ ویلیام استرایکر یکی از دشمنان درجه یک مردان ایکس پروفسور ایکس را میدزدد و به مدرسهاش حمله میکند، مردان ایکس مجبور میشوند برای دفاع با یکی از دشمنان برجستهشان یعنی مگنیتو همپیمان شوند تا جلوی سرهنگ استرایکر را بگیرند.
منتقدان انگلیسیزبان با تمجید از خط داستانی و صحنههای اکشن فیلم ایکس ۲: مردان ایکس متحد از آن استقبال کردند و همراهی مخاطبان نیز از این فیلم ابرقهرمانی یک اثر نسبتا پرفروش و از نظر تجاری موفق ساخت.
«بتمن: نقاب شبح» یک انیمیشن ابرقهرمانی است که براساس کمیکهای دیسی و برنامه تلویزیونی «بتمن: مجموعه پویانمایی» (Ba ma : The A ima ed Se ies) ساخته شده است.
در بتمن: نقاب شبح این ابرقهرمان به اشتباه متهم به مجموعهای از قتلهای سران مافیایی میشود؛ قتلهایی که در واقع توسط یک قاتل اسرارآمیز در حال انجام است. بتمن در کنار درگیری در این ماجرا یک رابطه عاطفی قدیمی را نیز از سر گرفته و ترکیب این دو موضوع روایت را پیش میبرد.
بتمن: نقاب شبح در ابتدا قرار بود بهعنوان یک فیلم ویدیویی منتشر شود اما استودیوی برادران وارنر تصمیم گرفت برای این اثر یک اکران سینمایی در نظر بگیرد. این تصمیم به شکل ناگهانی اتخاذ شد و به همین دلیل نیز مقدمات لازم بهویژه در زمینه تبلیغات و بازاریابی فیلم فراهم نشد؛ این موضوع در نهایت باعث شد فیلم از نظر تجاری شکست بخورد و نتواند فروش قابل توجهی را تجربه کند.
بتمن: نقاب شبح با وجود شکست تجاری از نظر منتقدان تحسین شد و سبکپردازی ویژه پویانمایی آن مورد توجه قرار گرفت.
«ددپول ۲» یازدهمین فیلم از مجموعه فیلمهای مردان ایکس و دنباله فیلم سینمایی ددپول است که سال ۲۰۱۶ ساخته شد. این فیلم ابرقهرمانی جهان سینمایی مارول از نظر فروش و همچنین از نگاه منتقدان تا حد زیادی وضعیتی داشت شبیه به فیلم قبلی ددپول. در این قسمت وید ویلسون (ددپول) با تشکیل تیمی از جهشیافتهها باید از پسری نوجوان که دارای تواناییهای ماورا الطبیعی است محافظت کند.
کارگردان ددپول ۲ دیوید لیچ بدلکار مشهور است که پیش از این فیلم بلوند اتمی را کارگردانی کرده بود و پس از جدایی تیم میلر (کارگردان فیلم ددپول سال ۲۰۱۶) به این مجموعه پیوست.
برنامه برای ساخت دنباله فیلم سینمایی ددپول حتی پیش از اکران قسمت اول مطرح شده بود. قرار بود همان تیم قسمت اول از جمله دو مهره کلیدی آن یعنی میلر و رینولدز در نوشتن فیلمنامه و ساخت قسمت دوم نیز مشارکت کنند اما میلر به دلیل اختلاف دیدگاه اساسی با رینولدز پروژه را رها کرد و همانطور که اشاره شد یوید لیچ جای او را گرفت.
ددپول ۲ موفق شد در نهایت ۷۸۵ میلیون دلار بفروشد، رقمی که میزان بسیار اندکی از فروش قسمت اول بیشتر بود اما نباید نادیده گرفت که هزینه تولید ۱۱۰ میلیون دلاری قسمت دوم با فاصله بیشتر از هزینه تولید ۵۸ میلیون دلاری قسمت اول بود. ددپول ۲ تا به امروز پرفروشترین فیلم سینمایی در مجموعه مردان ایکس به حساب میآید.
ددپول ۲ در کنار موفقیتهای تجاری، رضایت منتقدان را نیز به همراه داشت. منتقدان فیلم را بخاطر شوخطبعی، بازیهای تماشایی، داستان اصلی و سکانسهای اکشن تحسین کردند گرچه لحن اثر و بعضی ویژگیهای فیلمنامه را مورد انتقاد قرار دادند.
فیلم سینمایی ابرقهرمانی «بتمن آغاز میکند» راهاندازی مجدد مجموعه بتمن و اولین فیلم از سهگانه «شوالیه تاریکی» (The Da k K igh T ilogy) است.
فیلم داستان اصلی و اولیه مجموعه را روایت میکند. داستان بروس وین از زمان مرگ والدینش، مسیری که برای تبدیلشدن به بتمن طی کرده و البته مبارزهاش با راسالغول.
با توجه به نظرات متفاوت و بعضا انتقادی نسبت به فیلم «بتمن برای همیشه» (Ba ma Fo eve ) در سال ۱۹۹۵ و البته بازخورد ضعیف و منفی «بتمن و رابین» (Ba ma Robi ) که هر دو توسط جوئل شوماخر کارگردانی شده بودند، تلاش برای کشاندن مجدد پای بتمن به پرده سینما برای ۸ سال متوقف شد. اما در اوایل سال ۲۰۰۳ نولان و دیوید ساموئل گویر تصمیم گرفتند روی فیلم بتمن آغاز میکند، کار کنند. هدف آنها ایجاد جهانی تیرهتر با لحنی واقعگرایانهتر نسبت به آثار قبلی بود.
یکی از اهداف مهم دیگر نولان جلب عاطفه تماشاگران نسبت به هر دو هویت قهرمان یعنی بتمن و بروس وین بود. در نهایت هنگامی که فیلم نولان نمایش داده شد با تحسین گسترده منتقدان مواجه شد. بازی کریستین بیل، سکانسهای اکشن، موسیقی، کارگردانی نولان و بار احساسی فیلم نسبت به بتمنهای قبلی مجموعه عواملی را تشکیل دادند که در رضایت منتقدان نسبت به این اثر نقش پررنگی داشتند.
«مرد تاریکی» براساس یک داستان کوتاه نوشته سام ریمی که خود کارگردانی فیلم را نیز برعهده دارد ساخته شد؛ این داستان کوتاه ادای دینی بود به فیلمهای ترسناک استودیوی یونیورسال در دهه ۱۹۳۰. فیلم داستان پیتون وستلیک را روایت میکند؛ دانشمندی که توسط یک خلافکار بیرحم به شکلی وحشیانه مورد حمله قرار میگیرد، دستان و صورتش با اسید سوزانده شده و به حال مرگ رها میشود.
هنگامی که درمان برای بهبود آسیبها و سوختگی وستلیک جواب نمیدهد او واجد قدرتهایی فراانسانی میشود. البته این قدرتها به شکلی ناخواسته باعث از دسترفتن تعادل روانی او نیز میشود. وستلیک که تمام وجودش را میل به انتقام فراگرفته تصمیم میگیرد افرادی را که باعث این اتفاق بودند شکار کند.
سام ریمی کارگردان فیلم سینمایی مرد تاریکی پیش از ساخت این فیلم به دنبال ساخت اثری با استفاده از شخصیتهایی چون «سایه» (The Shadow) یا بتمن بود اما هنگامی که نتوانست مجوز استفاده از این شخصیتها را به دست بیاورد تصمیم گرفت ابرقهرمان خودش را بسازد و با استودیوی یونیورسال قراردادی امضا کند تا اولین فیلم این ابرقهرمان را جلوی دوربین ببرد.
لیام نیسون قهرمان فیلم مرد تاریکی برای اولینبار در یک اثر اکشن نقش اصلی را بازی میکرد؛ اما موفقیت این فیلم باعث شد او تا چند دهه بعد در آثار اکشن نقش مردانی که قصد انتقامگیری دارند را بازی کند. کامیابی تجاری و انتقادی مرد تاریکی منجر به ساخت دو قسمت دیگر از این مجموعه توسط کارگردانی دیگر و با بازیگر نقش اصلی جدید شد اما این دو فیلم نتوانستند به موفقیت قسمت اول نزدیک شوند.
داستان فیلم «کلاغ» درباره یک موزیسین راک است که به شکل وحشیانهای کشته شده اما دوباره زنده میشود تا انتقامجوی قتل خود و نامزدش باشد.
کلاغ یک فیلم ابرقهرمانی عجیب است؛ فیلمی که با رمز و راز، سیاهی، صحنههای اکشن و انرژی خاص برندون لی پر شده است. برندون لی بازیگر، رزمیکار و پسر بروس لی معروف بود. نکته حیرتانگیز اینکه این فیلم آخرین نقشآفرینی برندون لی بود چرا که او سر صحنه فیلمبرداری همین اثر با شلیک گلوله کشته شد. با کشتهشدن او هشت روز نهایی فیلمبرداری با فیلمنامهای جدید، یک بدلکار به جای او و استفاده از جلوههای ویژه به پایان رسید.
با وجود همه جنجالهایی که مرگ برندون لی سر صحنه فیلمبرداری این اثر سینمایی ایجاد کرد کلاغ از نظر انتقادی موفق بود و رضایت منتقدان را به دست آورد؛ آنها فیلم را برای سبک بصری متمایز، عمق احساسی و البته بازی لی تحسین کردند. کلاغ از نظر تجاری نیز خوش درخشید؛ در عین حال فیلم در طول زمان هواداران افراطی خود را پیدا کرد و به یک فیلم کالت تبدیل شد. این اثر سینمایی اولین قسمت از یک مجموعه لقب گرفت که شامل سه دنباله و یک سریال تلویزیونی است.
فیلم پایانی فاز دوم در جهان سینمایی مارول «مرد مورچهای» است که دوازدهمین فیلم این جهان سینمایی در نظر گرفته میشود.
فیلم بر ماجرای مرد مورچهای (اسکات لنگ با بازی پل راد)، دزدی که به دکتر هنک پیم کمک میکند از تکنولوژیاش محافظت کند، تمرکز دارد. وقایع فیلم ابرقهرمانی مرد مورچهای چند ماهی پس از انتقامجویان: عصر اولتران رخ میدهد.
مرد مورچهای از آن دست فیلمهای مارول بود که چندان جدی گرفته نشد و همواره زیر سایه سایر آثار ابرقهرمانی باقی ماند. ابتدا قرار بود فیلم را یکی از نویسندگان یعنی ادگار رایت بسازد اما به دلیل برخی اختلافات که تفاوت سلیقه هنری نامیده شد، رایت از کارگردانی پروژه کنار رفت (شاید بد نباشد بدانید رایت چند سال بعد فیلم بیبی درایور را هم کارگردانی کرد).
با کنار رفتن رایت نوبت به پیتون رید رسید که شانسش را برای ساخت یک فیلم ابرقهرمانی امتحان کند. رید کارگردان بیتجربهای نبود اما ۳ فیلمی که قبلا در کارنامه داشت سه اثر کمدی بودند. مرد مورچهای ساخته شد، فروش بدی هم نداشت و از نظر منتقدان هم فیلم نسبتا خوبی ارزیابی شد.
دنباله فیلم سینمایی مرد مورچهای تحت عنوان «مرد مورچهای و زنبورک» در سال ۲۰۱۸ اکران شد و قرار است شاهد نمایش قسمت سوم این مجموعه با نام «مرد مورچهای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» (A -Ma a d he Wasp: Qua uma ia) در سال ۲۰۲۲ و فاز چهارم جهان سینمایی مارول باشیم.
فیلم سینمایی «مردان ایکس» اولین فیلم مجموعه مردان ایکس و اساسا آغازگر این مجموعه سینمایی ابرقهرمانی بود.
فیلم جهانی را نمایش میدهد که در آن کسر کوچکی از جمعیت جهشیافتهاند و قدرتهایی فراطبیعی دارند؛ همین قدرتها باعث شده این افراد از نظر انسانها قابل اعتماد نباشند. فیلم روی دو جهش یافته از میان این افراد یعنی لوگان و روگ تمرکز دارد. در عین حال جدال میان دوگروه مختلف یعنی مردان ایکس چارلز فرانسیس اگزاویه و انجمن جهشیافتگان شرور به رهبری مگنتو از اصلیترین موتورهای محرک روایت داستانی فیلم است.
تلاش برای ساخت فیلمی در جهان مردان ایکس که در آغاز قرن ۲۱ ممکن شد، از سالها قبل در جریان بود. ظاهر از سال ۱۹۸۴ شرکت اوریون پیکچرز که مدتی بعد ورشکست شد تلاش میکرده فیلمی با این شخصیتها بسازد؛ در همین زمینه مذاکراتی نیز با جیمز کامرون و کاترین بیگلو انجام شده بود. در سال ۱۹۹۴ حق ساخت فیلم توسط استودیوی فاکس قرن بیستم خریداری و تعداد زیادی فیلمنامه با ایدههای مختلف برای ساخت مطرح میشود. در نهایت دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۹۶ برایان سینگر برای کارگردانی این اثر قرارداد امضا میکند و بالاخره ساخت اثر از سال ۱۹۹۹ آغاز شده و فیلم در سال ۲۰۰۰ اکران میشود.
«پسر جهنمی» فیلمی است که براساس شخصیتی به همین نام آفریده مایک میگنولا ساخته شد. پسر جهنمی در واقع خود یک موجود اهریمنی است که از کودکی توسط نازیها احضار شده و سپس از دست آنان نجات داده شده است. این موجود رشد کرده و در نهایت مدافع جهان در برابر نیروهای تاریک و شیطانی میشود.
پسر جهنمی آغازگر یک مجموعه سینمایی بود که در ادامه شاهد ساخت دو دنباله در آن بودیم. این مجموعه سینمایی تا قسمت دوم و با حضور گییرمو دل تورو، موفقیت نسبی تجاری و موفقیت گسترده انتقادی را تجربه کرد اما پس از جدایی دل تورو از مجموعه به سختی شکست خورد و نتوانست کامیابیهای گذشته را تکرار کند.
«کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو» (Cap ai Ame ica: The Fi s Ave ge ) پنجمین فیلمی است که در جهان سینمایی مارول اکران شد اما یک نکته مهم درباره این اثر سینمایی این است که برای دنبال کردن خط داستانی مجموعه آثار مارول باید در آغاز سراغ همین فیلم سینمایی بروید.
وقایع این فیلم ابرقهرمانی دههها پیش از ماجراهای مرد آهنی و انتقامجویان رخ میدهند. کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو مخاطبان را با استیو راجرز (کاپیتان آمریکا با بازی کریس ایوانز) آشنا میکند که یکی از شخصیتهای کلیدی مجموعه است. همچنین از طریق «کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو» با تسرکت (سنگ فضا) آشنا خواهید شد.
کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو پس از چند اثر نسبتا ضعیف از جهان مارول، روی پرده سینماها رفت. هیچمدعی نشد که فیلم اثر درخشانی است اما نخستین انتقامجو مخالفان چندان سرسختی هم نداشت. به این ترتیب فیلم جایی در میانه ایستاد و کاری نکرد جز برآوردن انتظارات از یک فیلم نسبتا معمولی ابرقهرمانی. به قول یک منتقد هر چیزی که از یک فیلم ابرقهرمانی بخواهید در این فیلم پیدا میکنید به جز غافلگیری.
کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو را جو جانستون ساخت؛ مردی که پارک ژوراسیک ۳ را هم کارگردانی کرده و خیلی وقت پیش در فیلم جنگ ستارگان مسئول جلوههای بصری بوده است.
جرقههای اولیه ساخت نخستین انتقامجو برمیگردد به سال ۱۹۹۷. آن زمان قرار بود فیلم توسط شرکت فیلمسازی آرتیسان اینترتیمنت توزیع شود اما یک دعوای حقوقی مانع پیشرفت پروژه شد. نهایتا گردونه وقایع به شکلی چرخید که مقدمات ساخت کار در استودیوی مارول از سال ۲۰۱۰ فراهم شد و فیلم یک سال پس از آن روی پرده رفت.
فیلم سینمایی «بازگشت بتمن» دومین فیلم در مجموعه ابتدایی فیلمهای بتمن محصول استودیوی برادران وارنر بود. این فیلم همچون اثر قبلی مجموعه یعنی «بتمن» (Ba ma ) ساخته سال ۱۹۸۹ توسط تیم برتون کارگردانی شد.
مجموعه ابتدایی فیلمهای بتمن برادران وارنر شامل چهار اثر سینمایی بود که علاوه بر بتمن و بازگشت بتمن دو فیلم دیگر «بتمن برای همیشه» (Ba ma Fo eve ) و «بتمن و رابین» (Ba ma Robi ) را هم شامل میشدند.
داستان فیلم مواجهه بتمن با مردی را نشان میدهد که ظاهری عجیب و غیرمتعارف دارد و پنگوئن نامیده میشود. پنگوئن با کمک یک تاجر ستمگر، گاتهام سیتی را به آشوب کشیده است. در این میان زن گربهای یا کتومن نیز قصد دارد با نیتهای دیگری دست به انتقامجویی بزند و همین موضوع داستان فیلم را پیچیدهتر کرده است.
ظاهرا تیم برتون کارگردان قسمت اول مجموعه قصد بازگشت و ساخت این قسمت را نداشته اما هنگامی که برادران وارنر امکان فعالیت خلاقانه آزادانهتر را برای او فراهم کرده و در این زمینه به این کارگردان تضمین میدهند، برتون نیز برای ساخت قسمت دوم بازمیگردد. در این فیلم مایکل کیتون نیز برای بار دوم و آخر به ایفای نقش بتمن میپردازد.
فیلم سینمایی «کاپیتان مارول» بیست و یکمین فیلم جهان سینمایی مارول و از آثار فاز سوم این دنیای ابرقهرمانی است.
وقایع داستانی این فیلم سینمایی در دهه ۱۹۹۰ میگذرد، فیلم قصه تبدیلشدن کارول دنورز (با بازی بری لارسون) به کاپیتان مارول را برای مخاطبان روایت میکند و از طریق این خط داستانی به خوبی نشان میدهد چرا ادعا شده کاپیتان مارول قویترین قهرمان جهان مارول است.
بری لارسون در کاپیتان مارول بازی درخشان و قدرتمندانهای ارایه میدهد و فیلم با تکمیل تدریجی داستان کارول دنورز در کنار گرههای شگفتانگیز فیلمنامه در عین سرگرمکنندگی بنای مستحکمی برای فیلمهای آینده جهان مارول میسازد.
آنا بودن و رایان فلک (دو کارگردان فیلم) را میتوان با شدتی تقریبا کم نئورئالیستهای آمریکایی به حساب آورد. با این وجود در کاپیتان مارول به سختی میشود ردپای امضای همیشگی آثار آنها را پیدا کرد. با این وجود آنها موفق شدهاند دستاوردی مهیج داشته باشند. آنها سبک مارول را درک کردهاند و در درونش داستانی ساختهاند که با ترفندها و لایههای مختلفش مخاطب را کاملا به خود جذب میکند.
کاپیتان مارول علاوه بر جلب نظر منتقدان، یک موفقیت تجاری کامل بود. این اثر جهان سینمایی مارول بیش از یک میلیارد و صد میلیون دلار فروخت و به تنها فیلم ابرقهرمانی با یک قهرمان زن تبدیل شد که توانسته چنین فروشی را تجربه کند. کاپیتان مارول در عین حال پنجمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۹ لقب گرفت. در حال حاضر میدانیم که مارول برنامه اکران یک دنباله برای این اثر سینمایی را در سال ۲۰۲۲ دارد. ظاهرا بری لارسون در این قسمت دوباره برای ایفای نقش کاپیتان مارول بازخواهد گشت.
فیلم سینمایی «مرد آهنی ۳» یکی دیگر از آثار ابرقهرمانی پرفروش تاریخ است که بر پایه شخصیتهای جهان مارول بنا شدهاند.
مرد آهنی ۳ هفتمین فیلم جهان سینمایی مارول، فیلم آغازین فاز دوم و ادامه فیلمهای مرد آهنی و مرد آهنی ۲ است که از نظر فروش نیز نسبت به دو اثر دیگر عملکرد موفقتری داشت. همچنین مرد آهنی ۳ پنجمین فیلم پرفروش جهان سینمایی مارول نیز در نظر گرفته میشود. این فیلم که با بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری بیش از ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار فروخت از نظر عملکرد تجاری تنها چهار فیلم از مجموعه انتقامجویان و فیلم پلنگ سیاه را بهعنوان رقیب خود در جهان مارول میبیند.
در مرد آهنی ۳ تونی استارک پس از مجموعهای از عملیاتهای خرابکارانه که توسط تروریستی به نام ماندارین انجام میشود سفری را برای مبارزه با این تروریست و ساماندادن به وضعیت جهان آغاز میکند. وقایع سومین فیلم سینمایی در مجموعه مرد آهنی که توسط شین بلک کارگردانی شده است از نظر زمانی ۶ ماه پس از وقایع فیلم «انتقامجویان» اتفاق میافتد. در «مرد آهنی ۳» استارک هنوز با عوارض روحی و روانی پس از جنگ نیویورک دست و پنجه نرم میکند.
همانطور که اشاره شد مرد آهنین ۳ را شین بلک کارگردانی کرد، در واقع بعد از اینکه فاورو کارگردان قسمتهای اول و دوم اعلام کرد در پروژه دیگری درگیر است نوبت به بلک رسید تا نشان دهد با قسمت سوم این مجموعه چه خواهد کرد. این کارگردان دوباره از رابرت داونی جونیور در نقش اصلی استفاده کرد.
بلک که در کنار کارگردانی، از فیلمنامهنویسان اثر هم بود تلاش کرد وزن شخصیتها را در قصه بیشتر از قبل کند، اهمیت بیشتری به استفاده از تعلیق بدهد و به بهترین نحو ممکن از بازیگران بازی بگیرد. مرد آهنی ۳ با فاصلهای بسیار ناچیز نسبت به فیلم «یخزده» (F oze ) بهعنوان دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۳ در سطح جهان شناخته شد.
فیلم سینمایی «بتمن» ساخته سال ۱۹۶۶ نسخهای از این ابرقهرمان معروف را روی پرده برد که الهامگرفته از مجموعه تلویزیونی بتمن بود؛ مجموعهای که در سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ روی آنتن رفت.
این اثر اولین فیلم بلند سینمایی بود که براساس این شخصیت بسیار مشهور جهان دیسی ساخته میشد. بتمن دقیقا دو ماه پس از آنکه آخرین قسمت اولین فصل سریال پخش شد به سینماها رسید. فیلم اغلب بازیگران سریال را به کار گرفته بود و در کنار تمجیدهای منتقدان از نظر تجاری نیز عملکرد قابل قبولی از خود نشان داد.
به هر حال با دیدن این اثر ابرقهرمانی به مجموعه قواعدی که ظرف دهههای قبل در مدیومهای گوناگون از جمله تلویزیون درباره بتمن وضع شده بود پی میبریم؛ فیلم از اغلب این عناصر و قواعد استفاده میکند تا بتواند ساختار خود را سر و شکل دهد.
فیلم سینمایی «پرندگان شکاری» یک اکشن ابرقهرمانی است که بر اساس کمیک بوکهای دیسی با همین عنوان ساخته شده است. این اثر سینمایی هشتمین فیلم در دنیای توسعهیافته دیسی است و بهعنوان دنباله «جوخه انتحار» (Suicide Squad) اکران شد.
بر اساس داستان فیلم، هارلی کویین پس از جداشدن از جوکر به قناری سیاه، هانترس و رنی مونتویا میپیوندد تا بتوانند یک دختر جوان را از چنگال یک جنایتکار بزرگ و شیطانی نجات دهند.
پرندگان شکاری بابت سبک بصری خاصش، کارگردانی کتی یان و نقشآفرینی مارگو رابی تحسین شد اما نقدهایی جدی نسبت به فیلمنامه آن نیز مطرح شدند.
فیلم در ماههای آغازین سال ۲۰۲۰ و پیش از تعطیلیهای گسترده سینماها اکران شد اما با فروشی حدودا دوبرابر هزینه تولیدش نتوانست سودآوری داشته باشد و حتی هزینههای تبلیغاتی خود را هم جبران نکرد.
پرندگان شکاری اولین فیلم دنیای توسعهیافته دیسی و دومین فیلم جهان دیسی (در کنار جوکر) بود که درجهبندی سنی R دریافت کرد.
«ثور» چهارمین فیلم جهان سینمایی مارول و اولین فیلم در مجموعه فیلمهای ثور بود که چندین شخصیت مهم جدید را به جهان سینمایی مارول معرفی کرد.
در واقع آخرین صحنه از فیلم ثور شرایط را مهیا کرد تا در سال ۲۰۱۲ بالاخره شاهد اولین فیلم انتقامجویان باشیم. با معرفی ثور اغلب شخصیتهای مهم انتقامجویان که سال بعد اکران شد، به مخاطبان معرفی شده بودند.
داستان این اثر سینمایی درباره ثور ایزد آذرخش، یک ابرقهرمان قدرتمند اما مغرور است که از آسگارد به زمین تبعید شده تا در میان انسانها زندگی کند. او قدرتها و چکش معروفش میولنیر را در اختیار ندارد. در حالی که برادر ثور لوکی قصد دارد تاج و تخت آسگارد را به دست آورد، ثور باید تواناییهای خود را به اثبات برساند.
فیلم سینمایی ثور از نظر برخی مخاطبان آثار جهان سینمایی مارول لحن مناسبی نداشت و بعضی هواداران فیلمهای ابرقهرمانی هم معتقد بودند کنت برانا کارگردان فیلم، اساسا گزینه مناسبی برای کارگردانی ثور نبوده است.
فروش فیلم اما چندان بد نبود و در مجموع برای مارول سرمایهگذاری راضیکنندهای به نظر رسید. منتقد معروف آمریکایی راجر ایبرت درباره این فیلم گفته بود ثور یک شکست سینمایی اما یک موفقیت در بازاریابی بود.
فیلم سینمایی «ماسک» یکی از بهترین فیلمهای جیم کری است که در حقیقت زندگی حرفهای او را متحول کرد. این فیلم یکی از متفاوتترین فیلمهای ابرقهرمانی همهی دورانها است.
ماسک به کارگردانی چاک راسل روایت زندگی مردی معمولی است که زندگیاش طی یک اتفاق متحول شده و قدرتهای خارقالعادهای بهدست میآورد اما مثل آثار کلیشهای ابرقهرمانی قرار نیست از این قدرتها برای حفاظت از جهان استفاده کند.
ماسک بیشتر از اینکه به فیلمهای مجموعهای چون «مرد عنکبوتی» شبیه باشد به فیلم سینمایی «پروفسور دیوانه» (The Nu y P ofesso ) نزدیک است.
پروفسور دیوانه یک کمدی بزنبکوب به کارگردانی و بازیگری جری لوئیس است. نقش جری لوئیس از این نظر با نقش جیم کری در فیلم سینمایی ماسک قابل مقایسه است که لوئیس نیز در پروفسور دیوانه قدرت خود را در جهت رسیدن به منافع شخصی بهکار میگرفت.
بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که ماسک نه فقط در کارنامه حرفهای جیم کری بلکه در فعالیتهای حرفهای کامرون دیاز هم نقش تعیین کنندهای داشت. در واقع دیاز از طریق این اثر و در سن ۲۲ سالگی به شکل جدی وارد سینما شد.
ماسک یک موفقیت تجاری شاخص بود. فیلم با بودجه حدودا ۲۰ میلیون دلاری ساخته شد اما موفق شد به فروشی بیش از ۳۵۱ میلیون دلار یعنی بیش از ۱۷ برابر بودجه تولیدش برسد. این میزان فروش از نظر تجاری ماسک را در میان یکی از موفقترین آثار سال ۱۹۹۴ قرار داد.
فیلم سینمایی «کیک اس» یک کمدی سیاه ابرقهرمانی است که داستان دیو لیزسکی یک نوجوان دبیرستانی را بازگو میکند. دیو که شیفته کتابهای کمیک است یک روز تصمیم میگیرد خود ابرقهرمان شود گرچه هیچ قدرت، تمرین و دلیل بخصوص و معناداری برای چنین تصمیمی ندارد.
کیک اس جنبههای خلاقانهای دارد و از نگاه منتقدان اثری ارزیابی شد که اقتباس از آثار کمیکبوکی را از نظر سبک بصری و البته خشونت و ناسزاگویی به کار رفته در آن به مرحله دیگری انتقال داده. شاید به همین دلیل هم فیلم مورد انتقاداتی قرار گرفت از جمله اینکه چرا یک نوجوان را بهعنوان عامل این خشونتها نمایش داده است.
کیک اس در مدت کوتاهی پس از اکران هواداران پروپاقرص خود را پیدا کرد و از زمان انتشارش در قالب دیویدی و بلوری جنبههای یک فیلم کالت را هم از خود نشان داد.
همین استقبال باعث شد در سال ۲۰۱۳ یک کمدی اکشن ابرقهرمانی دیگر بهعنوان دنباله فیلم، تحت نام «کیک اس ۲» (Kick-Ass 2) اکران شود. اثری که از نظر تجاری به موفقیت قسمت قبل نبود و از نظر منتقدان نیز ضعیف ارزیابی شد و نتوانست نقدهای تمجیدآمیز قسمت اول را تکرار کند.
فیلم سینمایی «انتقامجویان: عصر اولتران» دنبالهای بود بر فیلم «انتقامجویان» که سال ۲۰۱۲ ساخته شد. هر دوی این فیلمها را جاس ویدن کارگردانی کرد و هر دو هم بسیار پرفروش بودند به شکلی که تقریبا روی هم چیزی حدود ۳ میلیارد دلار فروختند. این دو اثر عملا مهمترین فیلمهایی هستند که ویدن کارگردانی کرده اما او را با نویسندگی در انیمیشن داستان اسباببازی هم بهخاطر میآوریم.
با وجود فروش خوب و محبوبیت میان مردم، انتقامجویان: عصر اولتران بهعنوانی اثری نسبتا ضعیفتر از انتقامجویان ساخته سال ۲۰۱۲ ارزیابی شد. به باور منتقدان با وجود افزودن شخصیتها و روابط بیشتر میان آنها در فیلمنامه، این اثر نتوانست جذابیت و قدرت عنوان قبلی مجموعه را حفظ کند. گرچه مخاطبان فیلم را پسندیدند و فیلم یکی از عناوین پرفروش سال ۲۰۱۵ بود اما در حوزه فروش نیز نتوانست به پای انتقامجویان سال ۲۰۱۲ برسد.
در انتقامجویان: عصر اولتران بهعنوان یازدهمین فیلم جهان سینمایی مارول شاهد تلاش انتقامجویان جهت مبارزه با اولتران بهعنوان یک هوش مصنوعی هستیم. این هوش مصنوعی اساسا توسط تونی استارک و بروس بنر برای حفظ صلح در جهان طراحی شده است.
یکی از ویژگیهای جالب انتقامجویان: عصر اولتران گرانقیمتبودن عجیب پروسه ساخت این اثر سینمایی بود. عصر اولتران با بودجهای نزدیک به ۳۶۵ میلیون دلار ساخته شد که پس از فیلم «دزدان دریایی کارائیب: سوار بر امواج ناشناخته» (Pi a es of he Ca ibbea : O S a ge Tides) گرانقیمتترین فیلم تاریخ سینما و گرانقیمتترین فیلم جهان سینمایی مارول در نظر گرفته میشود.
«بازگشت سوپرمن» ششمین و آخرین فیلم مجموعه فیلمهای اصلی سوپرمن بود که به نوعی دنباله فیلم سوپرمن سال ۱۹۷۸ و سوپرمن ۲ ساخته سال ۱۹۸۰ نیز به حساب میآید و به آنها ادای دین میکند. این اثر سینمایی در خط روایی خود سه فیلم دیگر مجموعه یعنی «سوپرمن ۳» (Supe ma III)، «سوپرگرل» (Supe gi l) و «سوپرمن ۴: در جستجوی صلح» (Supe ma IV: The Ques fo Peace) را نادیده میگیرد.
بازگشت سوپرمن همچون نامش داستان بازگشت سوپرمن به زمین پس از یک وقفه ۵ ساله را روایت میکند؛ او در مییابد که محبوبش لوئیس لین دیگر به او علاقهای ندارد و حتی در روزنامه مقالهای علیهش چاپ کرده است. لکس لوتر دشمن بزرگ سوپرمن نیز نقشه جدیدی طرحریزی کرده و قصد دارد با کشتن سوپرمن به آمریکای شمالی شکل و شمایل جدیدی ببخشد.
در واقع بازگشت سوپرمن تلاشی بود برای احیای این مجموعه پس از ۱۹ سال که چون از نظر تجاری آنچنان موفقیتآمیز نبود پیگیری چندانی را نیز در سالهای بعد به دنبال نداشت. با این وجود بازگشت سوپرمن اغلب منتقدان را راضی نگه داشت.
در نتیجه شکست تجاری فیلم یک دنباله دیگر که قرار بود در سال ۲۰۰۹ ساخته شود لغو شد و مجموعه اولیه سوپرمن با این فیلم در سال ۲۰۰۶ به پایان رسید. اما در سال ۲۰۱۳ برادران وارنر از طریق فیلم «مرد پولادین» (Ma of S eel) دست به بازراهاندازی این مجموعه زد.
«مدافع» یک کمدی-درام ابرقهرمانی است درباره آرتور پاپینگتون، مردی معمولی که شبها در قالب شخصیتی به نام مدافع به جستوجوی دشمن دیرین خود کاپیتان اینداستری میپردازد.
گرچه خواندن داستان مدافع ممکن است شما را به این نتیجه برساند که با اثری شبیه به بسیاری از آثار ابرقهرمانی دیگر روبهرو خواهید شد اما فیلم آنقدرها هم به آثار معمول ابرقهرمانی شباهت ندارد. در واقع فیلمنامه مدافع به تعداد زیادی از استودیوهای بزرگ هالیوود عرضه شد اما هیچکدام از آنها علاقهای به فیلم نشان ندادند چرا که نمیشد از آن یک اثر سینمایی درون ژانری مشخص با فروش تضمین شده بیرون آورد.
تقریبا از همان زمان مشخص بود که ساخت این اثر با بازده تجاری همراه نخواهد شد. در نهایت نیز این فیلم کمبودجه و مستقل با هزینهای اندک تولید شد و فروش چندانی نکرد. فیلم نگاهی کاملا متفاوت به جهان ابرقهرمانی دارد که ممکن است مخاطب با آن ارتباط برقرار کند یا نه اما احتمالا بازی وودی هرلسون از جمله نقاط قوت فیلم است که کمتر دربارهاش اختلاف نظر وجود داشته باشد.
گرچه «وی مثل وندتا» براساس کمیکهای سال ۱۹۸۸ دیسی به همین نام ساخته شده اما میتوان فراتر از حضور عناصر ابرقهرمانی، آن را یک اکشن سیاسی نیز در نظر گرفت.
فیلم در یک آینده تخیلی در سال ۲۰۲۷ در میانهی جنگ، آشوب و انتشار یک بیماری جریان دارد؛ در این وضع ویرانشهری، یک رژیم نئوفاشیست و توتالیتر نیز بریتانیا را تحت انقیاد خود درآورده است. داستان فیلم بر آنارشیستی به نام «وی» (V) متمرکز است که مبارز راه آزادی است و سعی دارد از طریق اقدامات تروریستی جرقه یک انقلاب را ایجاد کند.
این اثر سینمایی مخاطبانش را به فکر فرو میرود و معانی ضمنی و آشکار گسترده سیاسی و اجتماعی گوناگونی را در خود دارد. البته ممکن است این گرایش سیاسی برای بعضی مخاطبان جذابیتی نداشته باشد اما آنها نیز جذب داستان و جنبههای جذاب بصری فیلم خواهند شد.
وی مثل وندتا در نگاه بسیاری از گروههای سیاسی همچون تمثیلی بود از سرکوبهایی که از طرف دولتها بر مردم اعمال میشود؛ گروههای آنارشیستی با استفاده از این فیلم و عناصر مربوط به آن تلاش کردند عقاید خود را بیش از گذشته تبلیغ کنند.
صورتک گای فاکس نیز که در این فیلم استفاده شده بود و برگرفته از چهره گای فاکس فرد مشهوری است که قصد داشت مجلس اعیان بریتانیا را در سال ۱۶۰۵ منفجر کند، پس از اکران این اثر سینمایی محبوبیت بسیار گستردهای پیدا کرد.
«ابرذهن» یک انیمیشن کمدی ابرقهرمانی است که داستان یک ابرشرور فضایی بسیار باهوش به نام ابرذهن را برای مخاطبانش بازگو میکند.
ابرذهن شروری است که در قالب مبارزاتی طولانی موفق شده دشمنش یعنی ابرقهرمانی محبوب به نام مترومن را شکست دهد و متروسیتی را تحت کنترل خود درآورد.
ابرذهن پس از این دوران احساس پوچی میکند و برای آنکه کماکان در زندگی هدفی داشته باشد سعی میکند ابرقهرمان جدیدی بیافریند تا با او دشمنی کند اما این نقشه درست پیش نمیرود و در عمل یک ابرشرور جدید آفریده میشود. حال ابرذهن هدف جدیدش را پیدا کرده و در واقع باید در نقش یک ابرقهرمان با یک ابرشرور بجنگد.
ابرذهن که از محصولات استودیوی دریمورکس انیمیشن بود از نظر تجاری نتوانست به بهترین نمونه آثار این استودیو نزدیک شود و در عمل یکی از کمفروشترین فیلمهای دهه ۲۰۱۰ استودیو بود. با این وجود نقاط قوت فیلم در حدی بود که منتقدان را راضی از سالنهای سینما بیرون فرستاد.
«اسکای های» یک کمدی ابرقهرمانی درباره پسر دو ابرقهرمان است که در مدرسهای مخصوص نوجوانان دارای قدرتهای فراطبیعی تحصیل میکند. اما نکته جالب فیلم اینجاست که مایکل انگارانو فرزند این دو ابرقهرمان دارای قدرتهایی که والدینش انتظار دارند نیست.
داستان فیلم و شیوه پیشرفت فیلمنامه در کنار کارگردانی و بازیها از جمله عواملی بودند که توسط منتقدان مورد تمجید قرار گرفتند؛ فیلم به شکل کلی بهعنوان یک اثر سرگرمکننده و مناسب خانواده ارزیابی شد. طبق نظرسنجی موسسه سینمااسکور که رضایت مخاطبان را از یک اثر سینمایی در هنگام اکران اندازهگیری میکند و به فیلم نمرهای از A تا F میدهد، این اثر سینمایی نمره A- گرفته است که نشان از رضایت مخاطبان نسبت به این فیلم ابرقهرمانی دارد.
اسکای های که محصول والت دیزنی است قرار بود یک دنباله هم داشته باشد. خبر شروع کار ساخت دنباله فیلم را ابتدا در سال ۲۰۱۶ شنیدیم و آن زمان گفته شد که کار در مراحل اولیه قرار دارد. مدتی بعد این نکته نیز اعلام شد که قرار بود اسکای های یک مجموعه سینمایی باشد اما با توجه به عملکرد فیلم در گیشه که چندان درخشان نبود این برنامه لغو شد. در ادامه تا به امروز خبری از ساخت دنباله فیلم نیز منتشر نشده است.
در یک قضاوت کلی میشود ادعا کرد فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» به کارگردانی مارک وب فیلم خوبی است. در واقع بهتر است بگوییم این اثر سینمایی نه فیلم خیلی بدی است و نه یک فیلم بسیار باکیفیت است.
اما نقطه ضعف اصلی فیلم کجاست؟ میشود گفت چیزی که در مورد فیلم ناامیدکننده به نظر میرسد به درگیری کلیشهای آن با فرمولهای مجموعه مرد عنکبوتی ساخته سم ریمی مربوط است. فیلم همواره تلاش میکند که بر اساس همان ایدههای سهگانه قبلی پیش رود و همین موضوع هم باعث شده نتواند برای خود یک هویت مستقل ایجاد کند.
نمیشود این نکته را نادیده گرفت که تماشای فیلمی با همان داستان نسخه اصلی که چیز جدیدی برای گفتن ندارد بسیار خستهکننده است. بعضی از لحظات کلیدی فیلم مثل صحنه سخنرانی عمو بن برای پیتر کاملا تکراری است با این تفاوت که از سبک منحصر به فرد سم ریمی در بیان موقعیت هم بیبهره است.
فیلمنامه به شخصیت شرور کرت کانرزلیزارد با بازی ریس ایفانز انگیزههای کافی نداده تا مخاطب بتواند برنامههای شرارتآمیز عجیب و غریب او را باور کند. فیلم همچنین به شکلی افراطی به جستجوهای پیتر درباره خانوادهاش و سرنوشت آنها متکی است؛ مرد عنکبوتی شگفتانگیز با اینکه سعی دارد از طریق این مسیر یک ارتباط عاطفی ایجاد کند و برمخاطب اثر بگذارد اما در رسیدن به این هدف از پیش شکست خورده است.
اندرو گارفیلد بازی متفاوتی را در نقش پیتر پارکر ارائه داده است. اگرچه به نظر میرسد تفسیر مدرنتر او از نقش یک نوجوان گوشهگیر با ریشههای فکری پیشتر شناختهشده مرد عنکبوتی نامتجانس است اما در نهایت گارفیلد روی پرده بسیار کاریزماتیک و جذاب به نظر میرسد به خصوص وقتی در لباس مرد عنکبوتی به صحنه میآید.
ارتباطی که بین پیتر و گوئن استیسی (با بازی اما استون) شکل میگیرد بسیار تماشایی و دوستداشتنی است، همچنین دنیس لری در نقش جورج استیسی پدر گوئن بسیار قوی ظاهر میشود. جورج استیسی یک افسر پلیس است، پلیسی که دشمن مرد عنکبوتی است و به نوعی برای پیتر در شمایل یک پدر قرار میگیرد.
در نهایت باید اشاره کنیم که سکانسهای اکشن فیلم بسیار خلاقانه و هیجانانگیز هستند به خصوص سومین مواجهه مرد عنکبوتی و لیزارد. همانطور که در ابتدای متن نیز اشاره شد مرد عنکبوتی شگفتانگیز فیلم بدی نیست و دور از انصاف است اگر با قسمت دوم خود مقایسه یا یکیگرفته شود با این وجود از آن دست فیلمها هم نیست که در ذهنتان بماند.
فیلم سینمایی «مرد آهنی ۲» سومین اثر جهان مارول بود که توسط جان فاورو ساخته شد؛ مردی که کارگردان قسمت اول همین مجموعه هم بود. مرد آهنی ۲ مثل اغلب فیلمهای ابرقهرمانی جهان سینمایی مارول سوای خوب یا بد بودنش از نظر سینمایی، موفق شد فروش خوبی را تجربه کند؛ این اثر بودجهای ۲۰۰ میلیون دلاری داشت و حدود ۶۲۴ میلیون دلار هم فروخت.
مرد آهنی ۲ نشان میدهد که حدودا ۶ ماه پس از وقایع فیلم مرد آهنی تونی استارک در برابر خواست دولت ایالات متحده مقاومت میکند و حاضر نیست تکنولوژی ساخت زره مرد آهنی را در اختیارشان قرار دهد. در این شرایط ایوان وانکو دانشمند روس نیز از طریق تکنولوژیهایی که در اختیار دارد سعی میکند از خانواده استارک انتقام بگیرد.
در مرد آهنی ۲ بیوه سیاه (ناتاشا رومانوف) بهعنوان دستیار استارک معرفی شد، زنی که توسط فیوری فرستاده شده بود تا مراقب عملکرد استارک باشد.
فیلم سینمایی «مرد آهنی ۲» شامل تصاویری از هالک شگفتانگیز و یک صحنه پایانی از چکش ثور بود. به این ترتیب میتوان از نظر تقسیمبندی روایی دومین قسمت از مجموعه مرد آهنی را میان دو فیلم هالک شگفتانگیز و ثور قرار داد.
«ولورین» ششمین فیلم در سری فیلمهای مردان ایکس و دومین اثر از سهگانه ولورین بعد از «خاستگاه مردان ایکس: ولورین» (X-Me O igi s: Wolve i e) است. ولورین را میتوان دنباله یا اسپینآفی برای «مردان ایکس: آخرین ایستادگی» (X-Me : The Las S a d) نیز به حساب آورد.
فیلم که در ادامه وقایع مردان ایکس: آخرین ایستادگی روایت میشود با محوریت سفر لوگان به ژاپن قصه فیلم را پیش میبرد. او که در ژاپن یک دوست قدیمی را ملاقات میکند درگیر ماجرایی میشود که در نهایت این ابرقهرمان را به مبارزه با سامورایی مرگبار میکشاند. لوگان در این مبارزه بخشی از قدرتهای خاصش را نیز از دست داده است.
ولورین در مجموع مورد پسند منتقدان قرار گرفت بهویژه بابت صحنههای اکشنش اما برخی خط داستانی نسبتا پیشبینیپذیر آن را یک نقطه ضعف ارزیابی کردند.
فیلم سینمایی «بتمن» ساخته سال ۱۹۸۹ اولین قسمت از مجموعه سینمایی اولیه بتمن بود که توسط استودیوی برادران وارنر تولید شد. در این فیلم سینمایی مایکل کیتون نقش بتمنبروس وین و جک نیکلسون نقش جوکر را ایفا میکرد.
داستان فیلم سینمایی بتمن دوران اولیه مبارزات او با خلافکاران و البته مقابلهش با جوکر را نمایش میدهد.
هنگامی که کمدی فانتزی «بیتلجوس» (Bee lejuice) به کارگردانی تیم برتون در سال ۱۹۸۸ توانست چند جایزه اسکار و موفقیت تجاری کسب کند، برادران وارنر چراغ سبز ساخت بتمن را به برتون دادند. بازیگران معتبر گوناگونی برای ایفای نقش در این اثر سینمایی در نظر گرفته شده بودند. در آن سالها انتخاب کیتون برای حضور در نقش بتمن سروصدای زیادی به پا کرد چرا که او در آن دوران بیشتر بهعنوان بازیگر نقشهای کمدی شناخته میشد و گمان میرفت نتواند در نقش بتمن حضور قانعکنندهای داشته باشد.
لحن فیلم سینمایی بتمن تا حدودی تحت تأثیر دو کتاب کمیک «بتمن: شوخی مرگبار» (Ba ma : The Killi g Joke) آلن مور و « شوالیه تاریکی بازمیگردد» (The Da k K igh Re u s) اثر فرانک میلر بود.
بتمن هنگام اکران به یک موفقیت تجاری خیرهکننده دست یافت و موفق شد حدودا ۱۲ برابر بودجه اولیهاش در گیشه بفروشد. این فروش بتمن را در آن سال به پنجمین فیلم پرفروش تاریخ سینما تبدیل کرد. این موفقیت تأثیر فوقالعادهای بر سرنوشت دیگر آثار ابرقهرمانی و سایر مجموعههای بتمن از جمله برنامه تلویزیونی «بتمن: مجموعه پویانمایی» (Ba ma : The A ima ed Se ies) داشت.
بتمن همچنین مسیر جهان پویانمایی دیسی را به شدت هموار کرد و پتانسیلهای تجاری نهفته در آثار ابرقهرمانی را بیش از پیش به استودیوها نشان داد. در سالهای بعد سه دنباله برای این فیلم ابرقهرمانی ساخته شد. «بازگشت بتمن» (Ba ma Re u s) به کارگردانی تیم برتون در سال ۱۹۹۲ اکران شد. «بتمن برای همیشه» (Ba ma Fo eve ) در سال ۱۹۹۵ و «بتمن و رابین» (Ba ma Robi ) در سال ۱۹۹۷ هر دو به کارگردانی جوئل شوماخر نیز در همین مجموعه اکران شدند.
این تریلر ابرقهرمانی داستان مردی را روایت میکند که از یک حادثه قطار مرگبار جان سالم به در میبرد بدون آنکه هیچ آسیبی ببیند. این واقعه باعث میشود او دریابد که واجد قدرتهایی فراانسانی است.
فیلم سینمایی «آسیبناپذیر» که در سال ۲۰۰۰ ساخته شد در واقع قسمت اول یک مجموعه سینمایی بود که دو قسمت بعدی آن سالها بعد ساخته شدند؛ دو فیلم دیگر «شکافته» (Spli ) و «گلس» (Glass) بودند که به ترتیب در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ روی پرده رفتند.
گرچه دیوید دان با بازی بروس ویلیس بهعنوان شخصیت اصلی فیلم اول در هر سه قسمت حضور دارد اما حضور او در نقشهای مهمتر مجموعه مربوط به فیلم اول و آخر این سهگانه است.
آسیبناپذیر چه بهعنوان یک فیلم و چه بهعنوان یک مجموعه بابت تفاوتهایش با آثار معمول ابرقهرمانی مورد توجه ویژهای قرار گرفته است. در واقع این مجموعه اولین مجموعه ابرقهرمانی بود که توسط یک فرد نوشته و کارگردانی شده است. برخلاف بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی دیگر آسیبناپذیر جنبههای واقعگرایانه قوی دارد و باید آن را نوعی شالودهشکنی در فیلمهای این ژانر در نظر گرفت.
فیلم در هنگام اکران از نظر تجاری موفق بود و منتقدان نیز زیباییشناسی خاص و وزن سنگین عاطفی داستان را مورد ستایش قرار دادند.
در نهایت بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که کوئنتین تارانتینو زمانی اعلام کرده بود آسیبناپذیر در میان فیلمهای محبوبش قرار دارد. بسیاری از منتقدان نیز معتقدند این اثر سینمایی از بهترینهای کارنامهی ام. نایت شیامالان است.
«انتقامجوی سمی» یک کمدی سیاه ابرقهرمانی و اولین قسمت در مجموعه انتقامجوی سمی از محصولات استودیوی تروما اینترتینمنت است که بابت ساخت بیموویهای کمبودجه واجد خشونتهای شدید و مهیب مشهور بود.
فیلم درباره یک مرد ضعیف و بیبنیه به نام ملوین فرد است که سرایدار یک باشگاه بدنسازی است. مشتریان باشگاه بهویژه چهار مشتری خاص همواره ملوین را آزار میدهند. شدت این اذیت و آزارها رو به افزایش است تا زمانی که سلسلهای از وقایع به افتادن ملویل درون مجموعهای از زبالههای سمی و آتشگرفتنش منجر میشود.
این حادثه او را به موجودی مخوف و بدشکل تبدیل میکند که در عین حال به قدرتهایی فراانسانی دست یافته. حال شهر تروماویل که یک شهر تخیلی است و داستان در آن جریان دارد یک ابرقهرمان جدید پیدا کرده است.
انتقامجوی سمی را میتوان علاوه بر طبقهبندی میان آثار ابرقهرمانی یک فیلم ژانر وحشت در نظر گرفت. فیلمی در زیرژانر اسپلتر در میان آثاری که به شکل تعمدی بر نمایش خشونتهای تند و خونریزی تمرکز دارند.
«انتقامجوی سمی ۴» چهارمین و آخرین فیلم در مجموعه انتقامجوی سمی است؛ مجموعهای شامل ۴ فیلم و یک اثر تلویزیونی که از سال ۱۹۸۴ آغاز شد.
گرچه انتقامجوی سمی ۴ سومین دنباله در این مجموعه است اما استن لی که در ابتدای فیلم بهعنوان راوی حضور دارد ادعا میکند که این قسمت در واقع دنباله رسمی فیلم اول است؛ به این ترتیب وقایع دو دنباله قبلی به نوعی نادیده گرفته میشوند.
در این قسمت انتقامجوی سمی باید از دوستانش در مقابل همزادش از جهان موازی دفاع کند.
به شکل کلی انتقامجوی سمی یک مجموعه کمدی-ترسناک بسیار جنجالبرانگیز با طرفداران خاص و پروپاقرص خودش بود. مجموعهای که با بسیاری از ژانرها و همچنین آثار ابرقهرمانی شوخی میکند و از نظر محتوا نیز خشونت بسیار شدیدی دارد.
انتقامجوی سمی ۴ بر خلاف دو دنباله دیگر مجموعه که با نقدهایی منفی مواجه شدند همچون قسمت اول با استقبال منتقدان روبهرو شد. منتقدان به شکل ویژهای شوخطبعی و طنز اثر را مورد ستایش قرار دادند. مدتی بعد خبری مبنی بر ساخت قسمت پنجم مجموعه نیز اعلام شد گرچه سالها است که فرایند تولید این فیلم جدید پیشرفتی نداشته است.
وقایع این فیلم سینمایی که با بازی ادوارد نورتون در نقش بروس بنر (هالک) همراه است از نظر زمانی همزمان با مرد آهنی ۲ و ثور رخ میدهند. «هالک شگفتانگیز» دومین فیلمی بود در جهان سینمایی مارول منتشر شد.
هالک شگفت انگیز پس از اکران اولین اثر سینمایی مارول یعنی مرد آهنی روی پرده رفت. گرچه مرد آهنی توجه منتقدان آمریکایی را به پتانسیل سینمایی کمیکهای مارول جلب کرد اما بلافاصله پس از آن چندین فیلم دیگر مثل هالک شگفتانگیز، مرد آهنی ۲ و ثور شرایطی ایجاد کردند که در عمل کسی فیلمهای مارول را جدی نگیرد.
یک منتقد مینویسد پس از نمایش این سه اثر ناموفق خیلی عجیب بود که کماکان فیلمسازی از روی کمیکهای مارول ادامه یافت. شاید نکتهای که این منتقد نادیده میگیرد وجه صنعتی هالیوود باشد. همانطور که اشاره شد همه این فیلمها که از نظر منتقدان چندان درخشان نبودند در فروش با مشکل مواجه نشدند. با این همه هالک (با وجود موفقیت کلی تجاری) به پرفروشی آثار قبلی هم نبود و نشان داد حتی مخاطبان ابرقهرمان دوست آمریکایی هم ممکن است به بعضی از این آثار اقبال چندانی نشان ندهند.
در این فیلم سینمایی بروس بنر، دانشمندی در حال فرار از دست دولت آمریکا برای هیولایی که در هنگام عصبانیت به آن تبدیل میشود به دنبال یک راه علاج میگردد. این اثر سینمایی تا حدی هم تحت تأثیر سریال هالک شگفتانگیز که پخش آن در سال ۱۹۷۸ آغاز شد، قرار داشت.
پیش از این در سال ۲۰۰۳ فیلم دیگری با محوریت شخصیت هالک ساخته شده بود اما هالک شگفتانگیز تلاشی بود برای راهاندازی مجدد مجموعه فیلمهای شخصیت هالک.
فیلم سینمایی «ثور: دنیای تاریک» هشتمین فیلم جهان سینمایی مارول، دنباله فیلم «ثور» است که سال ۲۰۱۱ ساخته شده بود. این اثر سینمایی را آلن تیلور کارگردانی کرده و از بازیگران شاخص آن میتوان به کریس همسورث (در نقش ثور) و ناتالی پورتمن اشاره کرد.
ثور: دنیای تاریک یک موفقیت تجاری به حساب میآید. این فیلم که بودجهای ۱۷۰ میلیون دلاری داشت حدود ۶۴۵ میلیون دلار فروخت. با این حال و با وجود موفقیت تجاری، منتقدان از این اثر سینمایی استقبال گستردهای نکردند و در عمل باید گفت که ثور: دنیای تاریک در میان فیلمهای مارول توسط منتقدان بهعنوان بدترین فیلم شناخته شده است. فیلمی که تمرکز لازم را بر شخصیتها و طرح داستانی ندارد و شیوه حضور ناتالی پورتمن در خط داستانی آن نیز بسیار انتقادبرانگیز است.
در ثور: دنیای تاریک، ثور و لوکی با یکدیگر همراه میشوند تا از ۹ قلمرو در برابر الفهای تاریک حفاظت کنند. وقایع فیلم از نظر روایی به یک سال پس از وقایع فیلم انتقامجویان مربوط است. در این اثر سینمایی مخاطبان با «سنگ واقعیت» (Reali y S o e) آشنا میشوند. همچنین شاهد حضور «کلکتور» (Collec o ) با بازی بنیسیو دل تورو در این اثر سینمایی هستیم. دل تورو را در همین نقش در فیلم «نگهبانان کهکشان» (Gua dia s of he Galaxy ) که یک سال بعد اکران شد، دوباره دیدیم.
یک خلبان جوان نوعی کوله پشتی پرتابی را مییابد که به او امکان پروازکردن در ارتفاع را میدهد. او از این وسیله به جای هواپیما برای پرواز استفاده میکند. اعمال قهرمانانه این خلبان به سرعت توجه هوارد هیوز (هوانورد، مهندس و کارگردان آمریکایی) و افبیآی را جلب میکند. در عین حال ماموران نازی نیز از طریقی دیگر وارد ماجرا میشوند.
«موشکزن» یک اثر ابرقهرمانی از تولیدات استودیوی والت دیزنی است. فیلم براساس داستانهای ابرقهرمانی به همین نام در کتابهای کمیک ساخته شده است. داستانهای مربوط به این شخصیت برای اولینبار در سال ۱۹۸۲ چاپ شدند. دیو استیونز خالق آثار کمیک بوکی موشکزن بود.
فیلم سینمایی موشکزن از نظر تجاری شکست خورد و در حالی که بودجه اولیه تولیدش حدود ۳۵ تا ۴۰ میلیون دلار اعلام شد به فروشی بیش از ۴۶ میلیون دلار بسنده کرد. این شکست تجاری باعث شد برنامه ساخت دنبالهای برای این فیلم لغو شود و در عمل دیزنی به این نتیجه برسد که موشکزن گزینه خوبی برای ادامه سرمایهگذاری و تبدیلشدن به یک مجموعه سینمایی نیست.
گرچه در سالهای بعد براساس داستانهای همین شخصیت ابرقهرمانی یک مجموعه تلویزیونی برای مخاطب کودک ساخته شد. این مجموعه در سال ۲۰۱۹ شروع به پخش کرد و قرار است قسمتهای جدید آن در آینده نیز پخش شود.
«آکوامن» بهعنوان ششمین فیلم دنیای توسعهیافته دیسی اثری است ابرقهرمانی که براساس شخصیتی به همین نام در کتابهای کمیک دیسی ساخته شده است.
پیش از این در فیلمهایی مثل «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» و «لیگ عدالت» هم شاهد حضور آکوامن بودیم. اما این فیلم سینمایی اولین اثر بلندی است که با تمرکز بر شخصیت آکوامن ساخته شده است. در هر سه فیلم جیسون موموآ به ایفای نقش آکوامن پرداخته است.
در فیلم آکوامن آرتور کری وارث پادشاهی آتلانتیس باید مردم خود را رهبری کند و در نقش یک قهرمان ظاهر شود. باید به این نکته هم اشاره کنیم که وقایع فیلم آکوامن از نظر سیر روایی در ادامه ماجراهای فیلم لیگ عدالت قرار دارد. جیمز وان کارگردان این اثر سینمایی به دلیل ساخت فیلمهای ترسناک شهرت دارد و یکی از مشهورترین آثار کارنامه او فیلم سینمایی «اره» (۲۰۰۴) است.
گرچه جرقه ساخت آکوامن به سال ۲۰۰۴ بازمیگردد اما تا زمانی که فیلم «مرد پولادین» منتشر نشده بود توجه زیادی هم به این پروژه نمیشد. اما درست یک سال پس از انتشار مرد پولادین فعالیتهای گستردهتری برای آمادهسازی آکوامن انجام شد. نهایتا فیلمبرداری در سال ۲۰۱۷ آغاز شد و فیلم در سال ۲۰۱۸ روی پرده رفت.
موفقیت تجاری آکوامن برای دیسی بسیار امیدبخش و خیرهکننده بود. این اثر سینمایی که با بودجهای بین ۱۶۰ تا ۲۰۰ میلیون تولید شده بود توانست بیش از ۱ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار بفروشد. این میزان فروش آکوامن را به پرفروشترین فیلم دنیای توسعهیافته دیسی و پرفروشترین فیلمی که براساس کمیکهای دیسی اقتباس شده تبدیل کرد. در حال حاضر میدانیم که قرار است دنباله این اثر ابرقهرمانی در سال ۲۰۲۲ اکران شود.
این فیلم ابرقهرمانی نئونوار براساس کمیکهای دیسی به همین نام ساخته شده است. نگهبانان نوعی شالودهشکنی در ژانر ابرقهرمانی و اثری تاریک و ویرانشهری به حساب میآید.
داستان فیلم در سال ۱۹۸۵ و در دوران جنگ سرد میان آمریکا و شوروی در جریان است. در این شرایط گروهی از ابرقهرمانان بازنشسته آمریکایی در حال تحقیق درباره مرگ یکی از اعضای گروه خود هستند. فیلم محدودیتهای اصول اخلاقی این ابرقهرمانان را در مواجهه با طبیعت پیچیده مسائلی که با آن روبهرو میشوند به چالش میکشد.
گرچه نگهبانان در سال ۲۰۰۹ اکران شد اما جریان اقتباس یک اثر لایواکشن از مجموعه کمیکهای نگهبانان از سال ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۵ ادامه داشت. پس از مناقشههای فراوان، دعواهای حقوقی مختلف و پیوستن و جداشدن چندین و چند کارگردان مختلف از پروژه عاقبت فیلم ساخته و در سال ۲۰۰۹ نمایش داده شد.
واکنش به فیلم نگهبانان چه در میان مردم و چه منتقدان یکدست نبود. فیلم بابت سبک خاصش تحسین شد اما این انتقاد از زک اسنایدر بهعنوان کارگردان اثر مطرح شد که صرفا تلاش کرده یک فیلم اکشن بسازد بدون آنکه زیرکی و ظرافتهای نهفته در کمیک بوکهای این ابرقهرمانان را درک کرده باشد.
فیلم از نظر تجاری نیز درخشش چندانی نداشت و با وجود بودجه حدودا ۱۳۰ میلیون دلاری ساخت، چیزی نزدیک به ۱۸۵ میلیون دلار فروخت. کارشناسان معتقدند زمان ۲ ساعت و ۴۳ دقیقهای و البته درجهبندی R فیلم نیز در مشکلات تجاریاش بیتأثیر نبود.
«سوامپ تینگ»، «موجود باتلاقی» یا «هیولای مرداب» یکی دیگر از شخصیتهای کتابهای کمیک دیسی است که در عرصه سینما برای اولینبار در سال ۱۹۸۲ مورد اقتباس قرار گرفت.
فیلم سال ۱۹۸۲ یک اثر ابرقهرمانی ترسناک بود و داستان دانشمندی به نام الک هلند را روایت میکرد که بر اثر وقایعی به هیولایی تحت نام موجود باتلاقی تغییر شکل داده است. او در این داستان به کمک یک زن میشتابد و در عین حال با مردی که مسئول همهی مشکلاتش است مبارزه میکند.
در سال ۱۹۸۹ شاهد ساخت دنبالهای بر فیلم سینمایی هیولای مرداب بودیم؛ این اثر سینمایی که «بازگشت هیولای مرداب» (The Re u of Swamp Thi g) نام داشت و با بودجه بسیار اندکی ساخته شده بود، نسبت به اثر قبلی موفقیت و مقبولیت کمتری به دست آورد.
«مرد عنکبوتی ۳» هم مانند مردعنکبوتی ۲ از دخالتهای استودیویی آسیب زیای دید. کارگردان فیلم سم ریمی مجبور بود شخصیتهای دیگری را به مجموعه اضافه کند. ادی براک ونوم ( با بازی توفر گریس) و گوئن استیسی (با بازی برایس دالاس هاوارد) دو نمونه از شخصیتهایی هستند که برخلاف میل کارگردان به سومین فیلم سهگانه مرد عنکبوتی اضافه شدند.
در نتیجه همین موضوع و فراوانی بیش از حد شخصیتها فیلم قادر نیست عملکرد موفقی از خود نشان دهد؛ در واقع آنقدر دستمایه به فیلم اضافه شده که کارگردان قادر به استفاده و پردازش درست همه آنها نیست. اما با وجود نکات مطرحشده مرد عنکبوتی ۳ توانسته حساسیتهای سبک سم ریمی را که همان شوخطبعیهای منحصر به فرد او است تا حدودی حفظ کند.
در واقع حتی مضحکترین صحنههای فیلم مرد عنکبوتی ۳ که ممکن است بیفایده و بیتأثیر به نظر برسند (مثل سکانسهای رقص پیتر پارکر) دست کم تلاشی هستند برای انتقال همان لحنی که در دو فیلم اول مجموعه وجود داشت.
سومین فیلم از مجموعه ابرقهرمانی مرد عنکبوتی هم با شخصیتهای شرور زیادی پر شده است اما اتفاقا بعضی از این شخصیتها خوب از آب در آمدهاند. توماس هیدن چرچ در نقش فلینت مارکو خیلی خوب از پس ایفای نقشش برآمده است. دزدی که سعی میکند زندگی دخترش را نجات دهد و به مرد شنی تبدیل میشود. تنزل شخصیت مارکو به شخصیتی که کارهای شرورانه میکند و همچنین تصمیم پیتر برای به فراموشی سپردن وی در انتهای فیلم بسیار تاثربرانگیز است. با این حال توفر ریس در نقش ادی براک پختگی لازم را ندارد و انگار در پایان کار به شکلی کاملا تصنعی به فیلم اضافه شده است؛ به همین دلیل بوضوح احساس میشود که این شخصیت خام و قلابی است.
در عین حال تبدیل هری آزبورن (با بازی جیمز فرانکو) به گابلین جدید هم سرهمبندی شده و عجولانه به نظر میرسد. از طرف دیگر مثلثهای مختلف عشقی بین پیتر، هری، ماریجین، گوئن استیسی و ادی براک کمکم خستهکننده شده و فضای فیلم مدام مابین یک کمدی سرگرمکننده و یک ملودرام عبوس جابهجا میشود بیآنکه بتواند واقعا به یکی از آنها وفاداری کاملش را حفظ کند.
همچنین این ایده که پیتر پارکر تحت تأثیر سیمبیوت فاسد شود و وجه تاریکش را نشان دهد شاید روی کاغذ خوب عمل کند اما در واقع درون فیلم خندهدار به نظر میرسد و کارآیی لازم را نداشته است. در نهایت باید گفت گرچه مرد عنکبوتی ۳ آنقدرها هم که گفته میشود فیلم بدی نیست و به هر حال نقاط قابل توجهی هم دارد اما این اثر سینمایی واقعا پایان ناامیدکنندهای است بر یک سهگانه ابرقهرمانی که میشد کاملا بینقص و بسیار باکیفیت تمام شود.
مرد عنکبوتی ۳ چهارمین فیلم پرفروش از مجموعه مرد عنکبوتی در ایالات متحده آمریکا بود. این فیلم درون آمریکا نسبت به دو قسمت قبلی سهگانه کمتر فروخت اما به دلیل بزرگترشدن بازار جهانی در مجموع فروش سراسری خود رقم نهایی بزرگتری را به ثبت رساند.
انیمیشن ابرقهرمانی کمدی «دختران پاورپاف» ریشه در یک مجموعه انیمیشن تلویزیونی داشت که از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ روی آنتن رفت. به شکل کلی ۷۸ قسمت انیمیشن، دو انیمیشن کوتاه، یک قسمت مخصوص سال نو، یک فیلم سینمایی، یک قسمت ویژه به مناسبت ۱۰ سالگی مجموعه و یک قسمت خاص با بهرهگیری از تکنولوژی CGI از جمله آثاری بودند که در مجموعه دختران پاورپاف به نمایش درآمدند. مدتی بعد نیز در سال ۲۰۱۶ مجموعه تلویزیونی دوباره راهاندازی شد و این بار سه سال دیگر تا سال ۲۰۱۹ ادامه یافت.
فیلم سینمایی این مجموعه سال ۲۰۰۲ روی پرده رفت و توسط کریگ مککراکن خالق مجموعه کارگردانی و نوشته شد. این انیمیشن اولین اثر سینمایی مککراکن و از نظر روایت پیشدرآمدی بر سریال بود.
داستان دختران پاورپاف بیان میکرد که آنها چطور ایجاد و چگونه به مدافعان شهر تاونزویل تبدیل شدند.
دختران پاورپاف در مجموع با رضایت منتقدان همراه بود اما از نظر تجاری یک شکست اساسی را تجربه کرد. فیلم که با بودجه ۱۱ میلیون دلاری ساخته شده بود نتوانست بیش از ۱۶.۴ میلیون دلار بفروشد.
«هالک» یکی از آثار ابرقهرمانی برگرفته از کمیکهای مارول است و داستان آن به ریشههای زندگی بروس بنر میپردازد.
بروس که در یک حادثه در معرض پرتوهای گاما قرار گرفته هر زمان که از نظر عاطفی تحریک یا دچار استرس شدید شود قادر است به یک موجود غولآسا با پوست سبز رنگ تبدیل شود. بروس توسط ارتش ایالات متحده تعقیب شده و در عین حال با پدرش نیز درگیر میشود؛ پدری که قصد دارد از قدرت بروس استفاده کند و برای او نقشههای شومی در سر دارد.
فیلم سینمایی هالک نیز از آن دست آثاری است که سالها در جریان ساخت بوده است. در واقع این اثر از سال ۱۹۹۰ دست به دست میشد و کارگردانهای مختلفی برای ساخت آن تعیین میشدند. عاقبت در سال ۲۰۰۲ انگ لی بهعنوان کارگردان این پروژه انتخاب شد و فیلم در سال ۲۰۰۳ روی پرده سینماها رفت.
منتقدان معتقد بودند هالک پروژهای جاهطلبانه با سبکی خاص است اما تاکید بیش از حد آن روی دیالوگها به قیمت از دست رفتن برخی از جنبههای اکشن اثر باعث افت آن شده است.
در ابتدا قرار بود دنبالهای بر فیلم سینمایی هالک ساخته شود اما مدتی بعد تلاش برای ساخت دنباله جای خود را به پروژهای جدید برای بازراهاندازی مجموعه داد. فیلم سینمایی «هالک شگفتانگیز» (The I c edible Hulk) با همین نیت ساخته شد. هالک شگفتانگیز دومین فیلم جهان سینمایی مارول بود و در سال ۲۰۰۸ پس از «مرد آهنی» (I o Ma ) به نمایش درآمد.
«مردان اسرارآمیز» یک کمدی ابرقهرمانی است که داستان گروهی از ابرقهرمانهای بیعرضه آماتور را روایت میکند. آنها باید زمانی که یک ابرشرور شهر و ابرقهرمان بزرگش را تهدید میکند وارد صحنه شده و به دنبال راه حلی برای بحران باشند.
این اثر سینمایی اقتباسی بود از کمیکهای «هویج شعلهور» (Flami g Ca o ) که اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی منتشر شدند و به نوعی پارودی جنبههای مختلف ژانر ابرقهرمانی بودند.
مردان اسرارآمیز از نگاه منتقدان اثری ارزیابی شد که در مجموع قادر به خندهگرفتن از مخاطب خود است گرچه از نگاه مخاطبان، فیلم چندان جذابی نبود. این کمدی ابرقهرمانی که با بودجه ۶۸ میلیون دلاری ساخته شده بود نهایتا نتوانست بیش از ۳۳.۵ میلیون دلار بفروشد و یک شکست سخت و سنگین تجاری را تجربه کرد.
عنوان : نام دخترانه روسی که در فیلمهای شرکت مارول از این اسم استفاده شده است
محبوبترین زنان دنیای مارول و دی سی
امروزه دیگر بخش اعظمی از فیلم های ابرقهرمانی را قهرمانان زن تشکیل میدهند. از دنیای بزرگ سینمایی مارول گرفته تا دنیای دی سی که با ده ها ابرقهرمان محبوب و جذاب پر شده است. حالا بیلبوردهای تبلیغاتی و تیزرهای تلویزیونی در اختیار ابرقهرمانان زن کمیک بوکی است که حسابی هم پولساز هستند. از آنجایی که محبوبیت شخصیت های زن و دختر Ma vel و DC این روزها سر به فلک میکشد و همه از درخشش زنان در فیلمهای ابرقهرمانی لذت میبرند، در این مقاله ما محبوبترین شخصیت های زن و دختر دنیای مارول و دی سی را به شما معرفی میکنیم.
– محبوبترین شخصیت های زن مارول و دی سی
شخصیت اورورو مونرو O o o Mu oe یا استورم S o m
طرفداران ادعا میکنند که او یکی از محبوبترین شخصیتهای X-Me است و بهتر است سر این موضوع بحث نکنیم زیرا میتوان گفت که جالبترین قدرتها را دارد. او کاملا میتواند آب و هوا، فشار جو و دما را کنترل کند. همچنین استورم میتواند پرواز کند.
او به یکی از اولین شخصیتهای سیاهپوست کتابهای کامیک و اولین زن ابرقهرمان سیاهپوست در میان شخصیتهای اصلی و فرعی دو کمپانی بزرگ نشر کتابهای کامیک به نام Ma vel Comics و DC Comics تبدیل شد. علاوه بر این، مونرو به دلیل رابطه عاشقانهاش با بلک پنتر Black Pa he معروف شده است. هالی بری Halle Be y در چهار فیلم X-Me نقش او را ایفا کرد و نسخه جوانترش را نیز الکساندرا شیپ Alexa d a Shipp (در فیلم X-Me : Apocalypse) به تصویر کشید.
شخصیت هوپ ون داین Hope va Dy e معروف به وَسپ Wasp
او در جهان MCU دختر هنک پیم Ha k Pym و جانت ون داین Ja e va Dy e است. مادرش یعنی جانت ون داین در یک خلا فضایی زیراتمی به نام قلمرو کوانتوم Qua um Realm گم شده است. هوپ ون داین در آن زمان فقط هفت سال داشت.
اوانجلین لیلی Eva geli e Lilly در فیلم های A -Ma (2015) و Wasp (2018) نقش هوپ ون داین وَسپ را ایفا میکند. همچنین او در فیلم Ave ge s: E dgame (2019) نیز حضور دارد.
وی به عنوان یک شخصیت کامیک، برای پرواز از بالهای زیستی استفاده میکند و قطعات انفجاری الکتریکی زیستی روی دستکشهای پشت دستش نصب شدهاند و پنجههای قابل تعویض درون دستکشهایش قرار دارند. با این حال او نمیتواند همانند مادرش کوچک شود.
شخصیت دایانا پرینس Dia a P i ce معروف به واندروومن Wo de Woma
پرنسس دایانا از تمیسکیرا Themysci a، دختر هیپولیتا Hippoly a، که به دایانا پرینس شهرت دارد یک نیمهخدای بسیار قدرتمند و همچنین عضو لیگ عدالت Jus ice Leagueاست.
در کامیکها، واندروومن دختر زئوس و هیپولیتا است اما توسط آمازونیها یعنی آنتیوپ A iope و منالیپ Me alippe بزرگ شده است.
سلاحهای او شامل کمند حقیقت، یک جفت دستبند غیرقابل تخریب و یک نیمتاج است.
شخصیت کَملا کان Kamala Kha معروف به میس مارول Ms. Ma vel
کَملا کان که توسط سنا امانت Sa a Ama a ، استفن واکر S efa Walke ، جی. ویلو ویلسن G. Willow Wilso و آدرین آلفونا Ad ia خلق شده، اولین شخصیت مسلمان مارول است که نام او در تیتر کامیک آمده است. کَملا کان قبل از اینکه به شخصیت اصلی سریال Ms. Ma vel که در فوریه ۲۰۱۴ منتشر شد تبدیل شود، برای اولین بار در کامیک Cap ai Ma vel # 14 (آگوست ۲۰۱۳) حضور یافت.
در جهان مارول، کَملا کان یک دختر نوجوان با اصالت پاکستانی-آمریکایی از شهر جرسی Je sey Ci y است که میتواند بدن خودش را تغییرشکل دهد. پس از رویدادهای غیرانسانی، او ژنهای غیرانسانی خود را کشف میکند و نام میس مارول را از شخصیت محبوب خود یعنی کارول مارول Ca ol Da ve sکه تبدیل به کاپیتان مارول Cap ai Ma vel شده بود، الهام میگیرد.
شخصیت کارول مارول Ca ol Da ve s معروف به کاپیتان مارول Cap ai Ma vel
بسیاری از شخصیتهای دیگر موجود در کامیکهای مارول، کاپیتان مارول نامیده شده بودند.
اولین کاپیتان مارول که در سال ۱۹۶۷ آغاز به کار کرد، یک سرباز کری K ee (بیگانه) به نام مار-وِل Ma -Vell بود و این نام قبل از اینکه در سال ۲۰۱۲ روی کارول دنور نهاده شود، به چندین شخصیت دیگر نیز تعلق داشت.
فیلم « Cap ai Ma vel 2019» اولین فیلم زن ابرقهرمانست که توسط کمپانی Ma vel S udios ساخته شده است. بری لارسون B ie La so که در فیلم Ave ge s 4 نیز نقش کارول دنور را اجرا میکرد در این فیلم ایفای نقش میکند.
شخصیت دورین گرین Do ee G ee معروف به اسکورل گرل Squi el Gi l
بهنظر میرسد که توانایی او در برقراری ارتباط با سنجابها مفید است و به او کمک میکند تا ابرشرورهای اصلی را شکست دهد. او ابتدا به گروه G ea Lakes Ave ge s پیوست اما بعدا به نیویورک رفت و در آنجا به عنوان پرستاربچه از دنیل کیج Da ielle Cage، دختر لوک کیج Luke Cage و جسیکا جونز Jessica Jo es کار کرد.
این شخصیت در مجموعه کامیکهای مخصوص خودش، میان تحصیل در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه استیت یونیورسیتی S a e U ive si y و مبارزه با جرم و جنایت به تنهایی و بهعنوان عضوی از گروه انتقامجویان Ave ge s گیر کرده است.
شخصیت جین گری Jea G ey ملقب به فینیکس Phoe ix
جین گری یکی از محبوبترین موجودات جهشیافته در جهان مارول- ایکسمن(X-Me ) است. او در کنار سایکلوپس Cyclops، چارلز ژاوییر Cha les Xavie ، ولوورین Wolve i e، استورم S o m و فرزندش راشل سامرز Rachel Summe s، کیبل Cable، استرایف S yfe و ایکسمن X-Ma حضور مییابد.
در مجموعه فیلمهای X-Me ، فامکه جانسن Famke Ja sse و سوفی ترنر Sophie Tu e این شخصیت را به تصویر کشیدند. این شخصیت توسط یکی از بهترین نویسندگان کامیک به نام استن لی S a Lee و هنرمند معروف جک کربی Jack Ki by خلق شده است.
مشهورترین قدرت او حرکت اجسام، تلهپاتی و فرافکنی اثیری است. همچنین او در کامیک Phoe ix Fo ce به عنوان آواتار شناخته میشود.
شخصیت الکترا ناچیوس Elek a Na chios
الکترا ناچیوس به یک جفت خنجر سهشاخه معروف به سای sai مسلح بوده و استاد هنرهای رزمی است به همین دلیل با دیدن او به یاد بازی مورتال کامبت Mo al Komba میافتیم.
جنیفر گارنر Je ife Ga e در فیلم Da edevil سال ۲۰۰۳ و اسپینآف Elek a در سال ۲۰۰۵ نقش او را ایفا کرد و الودی یانگ Élodie Yu g نیز در فیلم Da edevil و مینیسریال The Defe de s (2017) از کمپانی نتفلیکس، نقش او را به تصویر کشیده است.
سریال Da edevil از نتفلیکس و مارول تیوی Ma vel TV رسما پس از فصل سوم پایان یافت. Da edevil پنجمین نمایشی است که نتفلیکس و مارول آن را لغو کردهاند؛ سریالهای I o Fis ، Jessica Jo es، The Pu ishe و Luke Cage نیز امسال به پایان رسیدند.
شخصیت پرینسس کوریاند P i cess Ko ia d’ معروف به استارفایر S a fi e
در مجموعه تلویزیونی تایتانها Ti a s، استارفایر به عنوان زنی نمایش داده میشود که هیچچیز را به یاد نمیآورد. این موضوع برای نشان دادن این است که او از سیاره دیگری آمده است. او همچنین قدرت و توانایی یادگیری فوری یک زبان خارجی را دارد. در سریال جدید Ti a s، آنا دیوپ A a Diop نقش استارفایر را اجرا میکند.
استارفاریر به دلیل فیزیولوژیاش قادر به جذب اشعه ماورابنفش و تبدیل آن به انرژی پاک مورد استفاده برای پروازهای مافوق صوت است. در ابتدا او میتوانست در فضا پرواز کند، اما در کامیکهای Red Hood a d he Ou laws شماره ۲ و شماره ۲۷ آمده است که پس از شروع مجدد جهان داستانی استارفایر، او فقط زمانیکه تحت تاثیر گرانش قرار گیرد میتواند پرواز کند.
دستکاری انرژی جذبشده، قدرت و استقامت او را به شکل خارقالعادهای افزایش میدهد.
شخصیت واندا ماکسیموف Wa da Maximoff معروف به اسکارلت ویچ Sca le Wi ch
او شخصیت اصلی دو سری کامیک محدود به همین نام است. اسکارلت ویچ به همراه همسرش ویژن Visio به اعضای ثابت گروه انتقامجویان تبدیل میشوند. واندا یک موجود جهشیافته است که قدرتی به نام جادوی هرج و مرج دارد.
جادوی هرج و مرج توانایی دستکاری واقعیت، وقوع اتفاقات غیرقابل باور، حرکت اجسام، تلهپاتی، فرافکنی ذهنی، تجمع نیرو و همچنین تسلیم نیروها و واگذاری نیرو به دیگران است.
همچنین او خواهر دوقلوی کوئیکسیلور Quicksilve ، دختر مگنتو Mag e oو خواهر ناتنی پولاریس Pola is است.
شخصیت زاتانا زاتارا Za a a Za a a
زاتانا نیز همانند پدرش جیووانی زاتارا Giova i Za a a شعبدهباز و یک جادوگر واقعی است. او به دلیل شرکت در لیگ عدالت شناخته شده است و دوست دوران کودکی بتمن Ba ma است. همچنین زاتانا در مسیرش با شخصیتهای انتشارات Ve igo مانند جان کنستانتین Joh Co s a i e و تیموتی هانتر Timo hy Hu e برخورد میکند.
زاتانا یک جادوگر قدرتمند است که ظاهرا تواناییهایش ارثی هستند. همانند پدرش معمولا کلمات کلیدی را برعکس تلفظ میکند (از این رو نام اصلی او آنا تاز A a Taz است). همچنین در موارد مختلف، او میتواند با کلمات عادی و حتی بدون حرفزدن، در صورتیکه طلسم ساده باشد، نیز جادو کند.
شخصیت سلینا کایلSeli a Kyle معروف به کتوومنCa woma
در اصل او در شهر گاتهامGo ham Ci y یک اَبرشرور و دزد است اما اخیرا بیشتر به عنوان یک ضدقهرمان شناخته میشود.
سازنده مجموعه فیلمهای DC Ex e ded U ive se اعلام کرده است که فیلم بعدی بتمن در تاریخ ۲۵ ژوئن ۲۰۲۱ اکران خواهد شد. همچنین آنها با بن افلکBe Affleck در نقش بتمن خداحافظی کردند و رابرت پتینسونRobe Pa i so را به عنوان ستاره جدید این فیلم معرفی نمودند.
با این حال، ما هنوز نمیدانیم چه کسی قرار است نقش جذابترین شخصیت فیلم، یعنی کتوومن را ایفا کند. بازیگران احتمالی نیکی میناژNicki Mi aj، ناتالی دورمرNa alie Do me ، لوپیتا نیونگوLupi a Nyo g’o، ونسا کربیVa essa Ki by، زازی بیتزZazie Bee z، ونسا هاجنزVa essa Hudge s و … هستند.
شخصیت جسیکا جونز Jessica Jo es
جسیکا جونز که کریستن ریتر K ys e Ri e نقشش را ایفا کرده است، یکی از کاریزماتیکترین زنان ابرقهرمان محسوب میشود.
او به قدرت و استقامت فوقانسانی و مهارت کارآگاهیاش شهرت دارد، با این حال در سریال نتفلیکس اغلب اوقات مست است. متاسفانه، نتفلیکس تصمیم گرفت تا با دنیای مارول خداحافظی کند و اعلام کرد که فصل ۳ سریال جسیکا جونز، آخرین فصل آن خواهد بود. کریستن ریتر در یکی از شبکههای اجتماعی این را پست کردهاست: «من این افراد را از اینجا تا ماه دوست دارم. ۵ سال گذشته و بازی در نقش جسیکا در کنار بازیگران فوقالعاده و بهترین گروه تدارکات، رویایی بود. من برای هرثانیه آن سپاسگذارم.»
دیزی جانسون Daisy Joh so معروف به کوئک Quake
دیزی جانسون عضو سازمان شیلد S.H.I.E.L.D. بوده و توسط نویسنده معروف برایان مایکل بندیس B ia Michael Be dis و هنرمند معروف گابریل دل اوتو Gab iel Del’O o خلق شده است و برای اولین بار در کامیک Sec e Wa # 2 (ژوئیه ۲۰۰۴) ظاهر شد. در کامیک Sec e I vasio ، او به گروه جنگجویان مخفی نیک فیوری Nick Fu y، با نام رمزی کوئک میپیوندد. شکل ظاهری او براساس ظاهر آنجلینا جولی A geli a Jolie در فیلم «هکرها Hacke s» خلق شده است.
شخصیت لورا کینی Lau a Ki ey ملقب به X-23
X-23 شخصیتی ساکت و گاهی بسیار سرد است. به این دلیل که سالهای کودکیاش را در سیاهچالهای اتاق سفید سپری کرده است، برقراری ارتباط با دیگران برایش دشوار است. از نظر او نشان دادن ضعفهایش غیرقابل قبول است، اما بهطور ناخودآگاه به دنبال حمایت دیگران است. شخصیت این دختر از بسیاری جهات مشابه شخصیت فیلم لوگانLoga است.
X-23 توانایی بازسازی نواحی آسیبدیده و تخریبشده بدن را در سطح سلولی دارد، که البته این موضوع به شدت آسیب بستگی دارد. با وجود قدرت شفابخشی، X-23 جاودانه نیست. از دست دادن اندامهای حیاتی و از دست دادن خون به میزان زیاد میتواند برای او کشنده باشد.
شخصیت گامورا Gamo a
گامورا یکی از اعضای گروه «نگهبانان کهکشان Gua dia s of he Galaxy» است که دختر خوانده ابرشروری به نام تانوس Tha os و آخرین بازمانده از گونه خودش است.
گامورا ابرقدرت ندارد، اما به لطف فلز فوق سبکی که در اسکلت او کاشته شده است، قدرت بدنی و مقاومت او بسیار بیشتر از انسانهاست.
او از قدرت جسمانی فوقانسانی برخوردار است، بسیار چابک بوده و قادر است خودش را شفا دهد. همچنین پیتر کوییل Pe e Quill به گامورا علاقه دارد. علاوه بر « Gua dia s of he Galaxy» گامورا در کامیک «I fi i y Wa ch» نیز نقش داشته است.
شخصیت برونهیلد B u hilde ملقب به والکیری Valky ie
والکیری که اصالتا اهل آزگارد Asga d بوده، یکی از افراد مورد علاقه ثور Tho و رهبر گروه محافظین شخصی اودین Odi است. تسا تامپسون اظهار داشت که در نقش شخصیت والکیری در فیلم کمپانی مارول « Tho : Rag a ok» به عنوان یک کوئیر بازی کرده است. با این حال، در طول فیلم هیچ صحنهای که هویت LGBT او را نشان دهد، وجود ندارد.
شخصیت جنیفر والترز Je ife Wal e s معروف به شی-هالک She-Hulk
پس از یک تصادف، جنیفر والترز از پسر عمه خود (حدس بزنید چه کسی؟) بروس بنر B uce Ba e خون دریافت کرد و به عنوان پاداش به قدرت هالک دست یافت. برخلاف بروس بنر، تواناییهای او که شامل قدرت بدنی فوقالعاده، شفایافتن، پوست سبز رنگ و اعتماد به نفس است، بر شخصیت و احساسات او تاثیر نمیگذارند. نقش او در جامعه بسیار مهم است زیرا او یک وکیل است.
هارلی کوئین Ha ley Qui
اکثر اوقات، ما هارلی کوئین را به عنوان همراه و معشوق جوکر Joke میشناسیم. آنها در تیمارستان گاتهام بایکدیگر آشنا شدند زیرا او روانپزشک بود.
قدرتها و مهارتهای او شامل ژیمناستیک، مصونیت در برابر سموم مختلف و روانپزشکی است. همچنین او در استفاده از سلاحها مهارت دارد.
بازیگر با استعداد خانم مارگو رابی Ma go Robbie در فیلم Suicide Squad (2016) نقش هارلی کوئین را به تصویر کشید. در گردهمایی Sa Diego Comic-Co 2019 فاش شد که قرار است یک مجموعه انیمیشن Ha ley Qui ساخته شود که شامل بسیاری از شخصیتهای دیسی DC مانند پویزن آیوی Poiso Ivy، جوکر، آکوامن Aquama ، دکتر سایکو Doc o Psycho، سای بُرگمن Sy Bo gma و غیره است.
شخصیت بتگرل Ba gi l
اولین کامیک Ba gi l در سال ۲۰۰۰ منتشر شد که در آن کاساندرا کاین Cassa d a Cai پشت ماسک پنهان شده بود. اما در پایان مجموعه کامیکهای دیسی، استفانی براون S epha ie B ow نقش بتگرل را ایفا کرد. این مجموعه کامیکها ادامه مستقیم مجموعه « O acle: The Cu e» هستند که خودش بخشی از داستان کامیک Ba ma : Ba le fo he Cowl است.
این مجموعه کامیک به مدت ۶ سال، از آوریل سال ۲۰۰۰ تا آوریل سال ۲۰۰۶ منتشر شد. این مجموعه شامل ۷۳ شماره ماهانه و یک شماره ویژه است.
از تواناییهای او میتوان به هوش بالا، مهارت در ورزشهای رزمی، چابکی و استقامت اشاره کرد.
شخصیت وایمرا ایزابلا چالا Y’Me a Xebella Challa معروف به مِرا Me a
مِرا یک شخصیت داستانی از مجموعه کامیکهای آمریکایی کمپانی DC Comics است. او در ابتدا به عنوان نقش مکمل همسرش یعنی آکوامن Aquama به تصویر کشیده شد. نویسندگان مدرن، بهطور سنتی بر قدرتهای جسمانی فوقانسانی و قدرتهای جادویی مِرا برای کنترل آب تاکید میکنند و او را به عنوان یک ابرقهرمان قدرتمند به تصویر میکشند.
در سال های اخیر، مِرا به عنوان یکی از اعضای تیم پرچمدار ابرقهرمانان کمپانی DC Comics، یعنی لیگ عدالت حضور داشته است. همچنین در داستان مِرا نشان داده شد که او از یک مشکل ذهنی فلج کننده رنج میبرد و همواره در تلاش است تا با خشم و عصبانیت خود مقابله کند.
شخصیت ناتاشا رومانو Na asha Roma ova معروف به بلک ویدو Black Widow
ناتاشا رومانو یک جاسوس روسی است که نحوه نگرشش به جهان تغییر میکند و به یک مامور شیلد و یکی از اولین انتقامجویان تبدیل میشود.
این شخصیت در فیلمهای I o Ma 2 (2010)، The Ave ge s (2012)، Cap ai Ame ica: The Wi e Soldie (2014)، Ave ge s: Age of Ul o (2015)، Cap ai Ame ica: Civil Wa (2016)، Ave ge s: I fi i y Wa (2018) و Cap ai Ma vel a d Ave ge s: E dgame (2019) توسط بازیگر زیبا و جذاب اسکارلت جانسون Sca le Joha sso به تصویر کشیده شده است. کمپانی Dis ey اعلام کرده است که فیلم « Black Widow» با حضور اسکارلت جانسون به عنوان بازیگر اصلی، قرار است در تاریخ ۱ مه سال ۲۰۲۰ فیلمبرداری شود، تاریخ اکران اولیه این فیلم ۲۹ آوریل سال ۲۰۲۱ است.
شخصیت الی فیمیستر Ellie Phimis e معروف به نگاسونیک تینیج وارهد Negaso ic Tee age Wa head
اسم جالبی دارد، نه؟ شخصیت مانستر مگنت Mo s e Mag e اسم او را از روی آهنگی به نام «Negaso ic Tee age Wa head» انتخاب کرده است. او عضوی از تیم X-Me است و همجنسگراست (شخصیت یوکیو Yukio، نینجای ژاپنی، دوست دخترش است).
احتمالا این زن ابرقهرمان را در فیلمهای Deadpool و Deadpool 2 و نسخه کودکانهاش یعنی O ce Upo a Deadpool مشاهده کردهاید. بریانا هیلدبرند B ia a Hildeb a d نقش او را ایفا میکند.
قدرتهای او شامل تلهپاتی، قدرت بدنی فوقانسانی، سرعت، تغییر واقعیت، دستکاری مواد، نوکلوکینزیس و حرکت اجسام است. اساسا او نیز به اندازه شخصیت فینیکس باحال است. اما آنقدر باحال بودن کار سختی است.
آیا تابهحال نام این زنان ابرقهرمان را شنیده بودید؟ کدامیک را بیشتر دوست دارید؟
شخصیت کارا Ka a ملقب به سوپرگرل Supe gi l
با اینکه داستانگرل کاملا شبیه به سوپرمن Supe ma است، اما او یک ابرقهرمان مهربان و پرانرژی بوده که بسیاری از طرفدارن او را دوست دارند. کارا دختر عموی سوپرمن بوده و یکی از آخرین کریپتونیهایی K yp o ia s است که زنده ماندهاند، بنابراین تواناییهای او مشابه تواناییهای کلارک کنت Cla k Ke از جمله قدرت فوقانسانی، سرعت، دید، پرواز و موارد دیگر است.
کمپانی The CW یک مجموعه تلویزیونی به نام « Supe gi l» منتشر کرد که در آن ملیسا بنویست Melissa Be ois , مهکاد بروکس Mehcad B ooks و چایلر لی Chyle Leigh حضور دارند. فصل پنجم این سریال در تاریخ ۶ اکتبر ۲۰۱۹ منتشر شد. پیش از این سریال، هلن اسلیتر Hele Sla e و لورا واندروورت Lau a Va de voo نقش سوپرگرل را ایفا کرده بودند.
در کامیکها، ویراستاران تصمیم گرفتند که این شخصیت را بکشند زیرا داستان او خیلی پیچیده شده بود. به همین دلیل است که ما سوپرمن را به عنوان «آخرین پسر کریپتونی» میشناسیم.
شخصیت شوری Shu i
شوری خواهر ۱۶ ساله شخصیت تیچالاT’Challa(بلک پنتر) است که فناوری جدیدی را برای شهر واکاندا طراحی میکند. این شخصیت توسط نویسندگان معروف رجینالد هادلین Regi ald Hudli و جان رومیتا جونیور Joh Romi a J . خلق شده است و اولین بار در کامیک Black Pa he vol. 4 شماره ۲ (ماه مه سال ۲۰۰۵) ظاهر شد. این شخصیت در اصل به عنوان یک شاهزاده اهل واکاندا و یک شخصیت مکمل نوشته شده است که بسیار تمرین میکند و در نهایت با موفقیت جانشین برادر بزرگترش یعنی تیچالا میشود و درواقع به سبک خودش یک بلکپنتر Black Pa he است.
شوری قبل از آزمایش برای تبدیل شدن به پلکپنتر، یک استاد هنرهای رزمی بسیار ماهر بود. شوری قبل از شروع آزمایش یک گیاه قلبشکل را بلعید که باعث افزایش سرعت، چابکی، قدرت و استقامت در او شد. لازم به ذکر است لباسهای این شخصیت جنس فلز وایبرانیوم هستند.
منبع: Nex e
۷۵ فیلم ابرقهرمانی برتر تاریخ سینما بر اساس نظر منتقدان
در این مقاله به بررسی بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ سینما میپردازیم. برای رسیدن به یک فهرست کامل، ۷۵ فیلم برتر ابرقهرمانی را طبق نظر منتقدان رتبهبندی کردهایم.
گرچه قدمت ساخت آثار ابرقهرمانی در تاریخ سینما به چندین و چند دهه قبل بازمیگردد اما این آثار در یک دههی گذشته به محبوبیت خیرهکنندهای دست پیدا کردهاند و به اصلیترین موتور محرک صنعت سینما تبدیل شدهاند.
ظرف چند سال گذشته یک اثر ابرقهرمانی (انتقامجویان: پایان بازی) توانست رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ سینما را بشکند و مجموعههای بزرگ با محوریت ابرقهرمانها از جهانهای ابرقهرمانی مختلف از جمله مارول و دیسی میلیونها نفر را در سراسر جهان مجذوب خود کردهاند.
البته با وجود موفقیتها، انتقادات نسبت به این آثار هم همپای گسترش محبوبیت و نفوذشان افزایش یافته است و گاهی چهرههای برجسته یا نشریات سینمایی نافذ به انتقاد از این آثار و تأثیرشان بر سلیقه مخاطبان پرداختهاند. عموما جانمایه این نقدها بیان میکرده که دیدگاه حاکم بر آثار ابرقهرمانی باعث نزول سلیقه مخاطب و تهدید کیفیت فیلمها در بلندمدت میشوند.
با وجود این انتقادات ابدا نمیتوان منکر تأثیرگذاری عمیق فیلمهای ابرقهرمانی در جهان امروز شد. شاید به همین دلیل مهم باشد که این فیلمها را از نگاه حرفهایتر متخصصان بررسی کنیم. آثار ابرقهرمانی از نگاه منتقدان سینما چطور ارزیابی شدهاند؟ در واقع اگر قصد رتبهبندی این آثار بر اساس رضایت منتقدان را داشته باشیم به چه نتیجهای میرسیم؟
در این نوشته ۷۵ فیلم برتر ابرقهرمانی تاریخ سینما را بر اساس نظر منتقدان (جمعآوری شده در وبسایت راتنتومیتوز) معرفی کردهایم. در ادامه با دیجیکالا مگ برای بررسی بهترین فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ از نگاه منتقدان همراه باشید.
۱. مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (Spide -Ma : I o he Spide -Ve se)
فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» از بزرگترین شگفتیهای دهه اخیر فیلمهای ابرقهرمانی در نظر گرفته میشود. یک دستاورد خلاقانه و البته جسورانه از مجموعه مرد عنکبوتی که به سرعت در میان برترین انیمیشنهای ابرقهرمانی سالهای گذشته مطرح شد.
نکتهی مهم درباره مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی این بود که داستان فیلم را تنها میشد از طریق انیمیشن روایت کرد و به همین دلیل هم به درون دنیای عنکبوتی به شکلی ساخته شد که مخاطب احساس کند در حال تورق صفحات یک کتاب کمیک است.
در این اثر سینمایی مایلز مورالز، تیم پیتر پارکر (شامل خوک عنکبوتی، مرد عنکبوتی نوآر، زن عنکبوتی و پنی پارکر) را ملاقات میکند و پس از آن یک سفر پرماجرا شکل میگیرد که در آن مایلز به دنبال کشف هویت خود پیش میرود. به شکل کلی بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی با این پیام درونی که «هرمیتواند نقاب به چهره بزند» ساخته شدهاند اما فیلم به درون دنیای عنکبوتی همین مضمون مرکزی را به قانعکنندهترین شکل ممکن در معرض توجه مخاطبانش قرار میدهد.
به درون دنیای عنکبوتی اثری است با ارجاعات مختلف، شوخطبعیهای بصری جذاب و شیرینکاریهای دیدنی که طرفداران آثار ابرقهرمانی بهویژه فیلمهای جهان مرد عنکبوتی قطعا از دیدن آن و حتی از تماشای دوباره و جستجوی جزئیات بیشترش لذت میبرند. رابطه مایلز و پیتر یکی از تأثیرگذارترین رابطهها میان قهرمانمربی است که در سالهای اخیر روی پرده رفته چرا که هر دو شخصیت در قالب تعادلی شگفتانگیز به اندازهای مساوی از یکدیگر میآموزند و تحت تأثیر قرار میگیرند.
وسعت فیلم مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی هماندازهی جهان کتابهای کمیک است. فیلم موفق شده ماهیت داستان اصلی کمیکبوکیاش را حفظ کند و از ریشههای خود دور نشود. به درون دنیای عنکبوتی به شکلی موفقتآمیز دل مخاطبان و منتقدان را به دست آورد و در حالی که چندین برابر هزینه تولیدش فروخت، در مراسم اسکار هم جایزهی بهترین انیمیشن سال را به دست آورد. تقریبا اغلب منتقدان انگلیسیزبان از این انیمیشن ابرقهرمانی رضایت داشتند و در هر فهرستی که از مجموعه آثار ابرقهرمانی ساخته شده نام این فیلم را در میان برترینهای تاریخ این ژانر میبینیم.
۲. شگفتانگیزان (The I c edibles)
«شگفتانگیزان» از آن دست آثاری است که تا حد زیادی به نامش شباهت دارد. اثری که حجم زیادی شوخطبعی را با لحنی بسیار سرگرمکننده وارد انیمیشنهای ابرقهرمانی میکند.
این انیمیشن استودیوی پیکسار داستان خانواده پار را دنبال میکند؛ خانوادهای از ابرقهرمانها که به دلیل قوانین و محدودیتهای دولتی قدرتهای ویژهاشان را پنهان میکنند و تلاش دارند تا یک زندگی شهری معمولی و بیدردسر را سپری کنند. اما در نهایت علاقهی باب پار یا آقای شگفتانگیز برای کمک به انسانها، پای کل خانواده را به یک ماجرای پیچیده و رویارویی با دشمنی بسیار انتقامجو باز میکند.
فیلم که الهامگرفته از کمیکبوکهای دههی شصت و آثار ژانر جاسوسی است با تکنولوژی جدیدی ساخته شد تا کل اعضای خانواده شگفتانگیزان را در تناسبی کامل با آناتومی بدن انسان پویانمایی کند و به نوعی واقعگرایی خاص دست یابد.
در نهایت شگفتانگیزان به موفقیت گستردهای رسید؛ فیلم دو جایزه اسکار (بهترین تدوین صدا و بهترین فیلم پویانمایی) را گرفت و تقریبا بیش از ۶ برابر بودجه اولیه تولیدش در گیشه فروخت.
۳. پلنگ سیاه (Black Pa he )
فیلم سینمایی «پلنگ سیاه» هنگام اکران در سال ۲۰۱۸ توانست لقب پرفروشترین فیلم سینماهای آمریکا و دومین فیلم پرفروش جهان را تصاحب کند؛ فیلمی ابرقهرمانی که در عین موفقیت تجاری نظر منتقدان را هم به خود جلب کرد؛ اتفاقی که دربارهی فیلمهای اینچنینی عموما بهسختی ممکن است رخ دهد.
فیلم ابرقهرمانی پلنگ سیاه بر اساس کاراکتری از مجموعه کاراکترهای کتابهای کمیک مارول به همین نام ساخته شده است. در این اثر سینمایی تچالا پادشاه واکاندا در نقش پلنگ سیاه باید برای تصاحب پادشاهی با دشمنانی سرسخت مواجه شود.
پلنگ سیاه به شکل بیسابقهای میان منتقدین آمریکایی تحسین شد و بعضی از نقدنویسهای هوادار این اثر سینمایی آن را بهترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ هم نامیدهاند. در کل میشود ادعا کرد یک اجماع عمومی میان منتقدان آمریکایی درباره کیفیت بالای پلنگ سیاه به وجود آمد. یکی از منتقدان به کارگیری یک سبک منحصربهفرد که در هیچ فیلم ابرقهرمانی دیگری دیده نشده و نقشهای منفی پیچیده، سمپاتیبرانگیز و چندبعدی را از جمله عوامل موفقیت فیلم ارزیابی کرده است.
جایزه اسکار بهترین طراحی لباس، جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم و جایزه اسکار بهترین طراحی صحنه از جمله افتخارات این اثر ابرقهرمانی بود. در عین حال همانطور که اشاره شد پلنگ سیاه علاوه بر جلب نظر منتقدان در گیشه هم موفقیت خیرهکنندهای کسب کرد و توانست بیش از ۶ برابر بودجه تولیدش بفروشد.
۴. انتقامجویان: پایان بازی (Ave ge s: E dgame)
فیلم سینمایی «انتقامجویان: پایان بازی» (Ave ge s: E dgame) محصول سال ۲۰۱۹ که پرفروشترین فیلم مارول و پرفروشترین فیلم تاریخ سینما است از دید بسیاری بهترین فیلم جهان سینمایی مارول هم در نظر گرفته میشود.
انتقامجویان: پایان بازی از زوایای مختلفی برای مخاطبان آثار ابرقهرمانی ویژه و متفاوت است. فیلمی که عاقبت به بیش از یک دهه انتظار پایان داد و خطی داستانی را تمام کرد که از سال ۲۰۰۸ با فیلم «مرد آهنی» (I o Ma ) گشوده شده بود.
بهعنوان فیلمی که در پی انتقامجویان: جنگ ابدیت ساخته شده بود، بسیاری گمان میکردند پایان بازی یکی از این دو مسیر را پیش میگیرد؛ فیلمی خواهد بود مشابه جنگ ابدیت یا کاملا متفاوت و مملو از عناصر و فضاهای احساساتبرانگیز.
فیلم سینمایی پایانبازی موفق شد به توازنی مثالزدنی میان اکشن و احساسات برسد و همین هم یکی دیگر از دلایلی است که گمان میکنیم این اثر بهترین فیلم مارول است.
پایان بازی تعدادی از بهترین نبردها و سکانسهای اکشن مجموعه را پیش چشم مخاطبانش آورد و در عین حال صحنههای احساسی بهیادماندنی چشمگیری هم داشت. بهترین نمونه از این توازن را میشد در صحنه نبرد پایانی و سپس در مراسم وداع تونی مشاهده کرد.
در بخش نبرد با مجموعه شخصیتهای کلیدی، انواع سلاحها، مهارتها و بهترین مبارزهها روبهرو میشویم. اما پس از آن در صحنه مراسم وداع با یک صحنه عمیقا احساسی مواجه میشویم که بر خلاف صحنه قبلی ریتمی کند و فضایی آرام دارد.
فیلم سینمایی «انتقامجویان: پایان بازی» در سال ۲۰۱۹ موفق شد با شکستن رکورد آواتار در صدر جدول پرفروشترینها بایستد تا لقب پرفروشترین فیلم تاریخ سینما فعلا در اختیار یک اثر ابرقهرمانی باشد. گرچه آثار ابرقهرمانی به همگان ثابت کردهاند که بسیار پرمخاطباند اما پایان بازی علاوه بر محبوبیت این دسته از فیلمها بهعنوان پایان یک دوران از این آثار و یک فیلم تعیینکننده برای پایان دادن به داستان مجموعهای از فیلمهای جهان سینمایی مارول هم در نظر گرفته شد.
احتمالا همین موضوع در کنار مخاطبان گسترده همیشگی این مجموعه از عوامل کلیدی فروش خیرهکنندهاش بودند. انتقامجویان: پایان بازی علاوه بر فروش گسترده توانست نظر منتقدان انگلیسیزبان را هم به خود جلب کند. سابقه بررسی نظرات منتقدان نشان میدهد در موارد قابل توجهی پرمخاطب بودن اثر باعث ایجاد نگاه مثبت در منتقدان نشده و نوعی اختلاف چشمگیر میان نظر مخاطبان و منتقدان پدید آمده است.
درباره «انتقامجویان: پایان بازی» اما نظر عموم منتقدان مثبت بود و دربارهی این اثر ابرقهرمانی نوعی همنیزفکری میان تماشاگران و منتقدان پدید آمد. شاید همین نکته گواه دیگری بر اهمیت این فیلم جهان سینمایی مارول باشد.
۵. شوالیه تاریکی (The Da k K igh )
«شوالیه تاریکی» دومین فیلم از سهگانه «شوالیه تاریکی» (The Da k K igh )، تحسینشدهترین فیلم این سهگانه از نظر منتقدان و البته تحسینشدهترین فیلم کل آثاری است که درباره شخصیت بتمن ساخته شدهاند.
شوالیه تاریکی از یک نظر دیگر هم رکوردشکن بود؛ این فیلم که پرفروشترین اثر سال ۲۰۰۸ لقب گرفت اولین اثر در مجموعه فیلمهای شخصیت بتمن بود که موفق شد بیش از یک میلیارد دلار بفروشد و موفقیت تجاری خیرهکنندهای را برای نولان پدید بیاورد. گرچه سومین فیلم مجموعه هم دوباره این موفقیت تجاری را تکرار کرد.
داستان شوالیه تاریکی در شرایطی روایت میشود که جوکر گاتهام سیتی را در ناامنی و هرج و مرج غوطهور ساخته است. در این وضع بتمن باید وارد میدان شده و یکی از بزرگترین آزمونهای روانی و فیزیکی تمام زندگیاش را برای مبارزه با بیعدالتی پشت سر بگذارد.
یکی از نکات قوت اصلی شوالیه تاریکی شخصیت جوکر و بازی هیث لجر در نقش او بود. لجر مدت کوتاهی پس از فیلمبرداری و تقریبا شش ماه پیش از اکران فیلم از دنیا رفت. همین موضوع کمپین تبلیغاتی شرکت برادران وارنر را حتی از گذشته هم قدرتمندتر کرد و باعث شد واکنشها به فیلم گستردهتر شود. در نهایت فروش بالای فیلم هم به دلیل قوت آن و هم به دلیل این حواشی بود.
شوالیه تاریکی در هشتاد و یکمین دوره مراسم اسکار ۸ نامزدی دریافت کرد و در نهایت جوایز اسکار بهترین تدوین صدا و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به خود اختصاص داد؛ جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد هم به هیث لجر رسید.
۶. مرد آهنی (I o Ma )
اولین فیلم از مجموعه «مرد آهنی» که در سال ۲۰۰۸ ساخته شد اولین فیلم جهان سینمایی مارول بود.
گرچه امروز و با گذشت ۱۰ سال میشود عیب و ایرادهای فیلم را بیشتر دید و به آن توجه کرد اما هم از نظر منتقدان و هم از نظر علاقهمندان به فیلمهای مارول این اثر سینمایی یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی مارول در نظر گرفته شد. یک فیلم ابرقهرمانی سرگرمکننده، از نظر تجاری موفق با بازی رابرت داونی جونیور و کارگردانی جان فاورو که تقریبا همه را راضی نگهداشت و شاید بهترین شروع ممکن برای فیلمهای جهان سینمایی مارول بود.
فیلم فرار تونی استارک از اسارت در چنگال یک گروه تروریستی، ساخت زره مرد آهنی توسط او و تبدیلشدن استارک به یک ابرقهرمان را نشان میدهد. همچنین در بخش پایانی این فیلم سینمایی در گفتوگو میان نیک فیوری (ساموئل ال. جکسون) و استارک اولین بحثها درباره شکلدادن به گروه انتقامجویان مطرح میشود.
۷. سوپرمن (Supe Ma )
«سوپرمن» ساخته سال ۱۹۷۸ در حقیقت اولین فیلم مجموعه ابرقهرمانی سوپرمن است که در دهههای بعد شاهد ساخت فیلمهای جدیدی در آن بودیم.
از نکات جالب توجه فیلم سوپرمن مجموعه عوامل مشهور و کاربلد آن بودند؛ فیلمنامه سوپرمن را ماریو پوزو نویسنده ایتالیایی-آمریکایی برنده دو جایزه اسکار برای فیلمهای مجموعه «پدرخوانده» (The Godfa he ) نوشته بود. مارلون براندو و جین هکمن هر دو برنده دو جایزه اسکار در کنار کریستوفر ریو بازیگران اثر بودند و البته ریچارد دانر بهعنوان یک تجاریساز کاملا قابل اتکا سکان کارگردانی فیلم را به دست گرفته بود.
سوپرمن که با بودجه ۵۵ میلیون دلاری ساخته شده بود تا آن روز گرانترین فیلم هالیوود به حساب میآمد و در نهایت وقتی اکران شد با فروشی بیش از ۳۰۰ میلیون دلار دومین فیلم پرفروش سال لقب گرفت. فیلم از زوایای مختلف از جمله برای بازیها و موسیقیاش تحسین و در سه بخش مختلف نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
داستان فیلم سوپرمن درباره موجود بیگانهای است که از سیارهای در حال نابودی به زمین فرستاده شده است. این موجود در سیاره زمین رشد کرده و به بزرگترین و البته اولین ابرقهرمان آن تبدیل میشود.
۸. زن شگفتانگیز (Wo de Woma )
فیلم سینمایی «زن شگفتانگیز» که به نوعی ناجی جهان دیسی هم شناخته میشود و جان تازهای به آثار این جهان سینمایی دمید به کارگردانی پتی جنکینز ساخته شد و به قدری مورد تحسین قرار گرفت که احتمال تصاحب جایزه اسکار توسط این فیلم سینمایی بسیار بالا به نظر میرسید.
این اثر ابرقهرمانی پس از اکران بیش از ۸۲۰ میلیون دلار فروخت و آن زمان در گیشههای آمریکا در رتبه پنجم فیلمهای پرفروش ابرقهرمانی ایستاد.
دایانا (با بازی گل گدوت) پرنسس آمازون است و برای جنگجو شدن آموزش میبیند. داستان از آنجا شروع میشود که یک خلبان به نام استیو ترور (با بازی کریس پاین) در اقیانوس سقوط میکند. او با دایانا از ناسازگاریها و تعارضات جهان بیرون سخن گفته و دایانا را برای نبرد با آرس خدای جنگ متقاعد میکند.
زن شگفتانگیز فیلمی ابرقهرمانی است که با کارگردانی یک زن توانست موفقیت گستردهای کسب کند و این اتفاق از نظر فرهنگی تأثیر بسزایی بر جهان فیلمهای ابرقهرمانی گذاشت. این اثر سینمایی موضوعاتی را در مورد فمینیسم مطرح کرد و بسیار بحثبرانگیز شد. گروهی این فیلم و شخصیت اصلی آن را بهعنوان نمادی فمینیستی در نظر گرفتند و گروهی دیگر آنها را عناصری ضد این جریان تعریف کردند. صرف نظر از اینکه با کدام گروه موافق باشیم همگی بر سر این موضوع توافق داریم که فیلم سینمایی زن شگفتانگیز مخاطبان خود را به بحث و چالش واداشته است و در عین حال با وجود یک کارگردان و بازیگر اصلی زن فضای فیلمهای ابرقهرمانی را برای حضور بیشتر زنان هموارتر کرد. شاید همه این ویژگیها نشان دهد که چرا باید زن شگفتانگیز را یکی از برترین فیلمهای ابرقهرمانی در یک دهه اخیر در نظر گرفت.
دنباله فیلم سینمایی زن شگفتانگیز به کارگردانی پتی جنکینز و با نام «زن شگفتانگیز ۱۹۸۴» (Wo de Woma 1984) به نمایش در آمد. قرار بود این فیلم سینمایی در سال ۲۰۱۹ اکران شود اما اکران آن چندین و چندبار به تاخیر افتاد و در نهایت ماه دسامبر سال ۲۰۲۰ بهعنوان تاریخ اکران انتخاب شد. اکران زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ تحت تأثیر کرونا قرار داشت و شرایط را برای تکرار موفقیت تجاری فیلم قبلی فراهم نکرد. دنباله زن شگفتانگیز از نظر منتقدان هم به قوت فیلم اول نبود.
۹. ثور: رگنراک (Tho : Rag a ok)
فیلم سینمایی «ثور: رگنراک» هفدهمین اثر سینمایی در جهان مارول بود که تایکا وایتیتی آن را کارگردانی کرد. این فیلم ادامهای بود بر دو اثر قبلی یعنی «ثور» (Tho ) و «ثور: دنیای تاریک» (Tho : The Da k Wo ld) که از هر دو فیلم قبلی هم کیفیت بالاتری داشت.
از جمله دلایلی که باعث شد ثور: رگنراک در نگاه منتقدان بهتر به نظر برسد نبود کلیشهها و نقاط ضعف دو قسمت قبل در این اثر سینمایی بود. از طرف دیگر در رگنراک خبری هم از لحن خستهکننده آثار قبلی نبود و فیلم خیلی بیشتر سرگرمکننده از آب درآمد. کریس همسورث کماکان در این فیلم هم نقش ثور را برعهده داشت. ثور: رگنراک از نظر تجاری هم یک موفقیت به حساب آمد.
وقایع «ثور: رگنراک» (Tho : Rag a ok) دقیقا پس از فیلم «دکتر استرنج» (Doc o S a ge) جریان مییابد. استیون استرنج به خدای تندر کمک میکند پدرش اودین را بیابد. مدتی بعد ثور و لوکی سعی میکنند از چنگال هلا (با بازی کیت بلانشت) فرار کنند. این دو در سیاره ساکار توسط استاد بزرگ به تله میافتند؛ کاراکتری که او را از «نگهبانان کهکشان بخش ۲» به یاد میآوریم.
رگنراک با صحنهای به پایان میرسد که مخاطبان را مستقیما به سوی فیلم «انتقامجویان: جنگ ابدیت» (Ave ge s: I fi i y Wa ) هدایت میکند و به همین دلیل بهترین انتخاب ممکن پیش از دیدن جنگ ابدیت تماشا کردن فیلم ابرقهرمانی «ثور: رگنراک» است.
۱۰. لوگان (Loga )
فیلم سینمایی «لوگان» از دیگر انتخابها در میان برترین آثار ابرقهرمانی تاریخ سینما و بهویژه یکدهه اخیر است. لوگان را جیمز منگولد بهعنوان دنباله فیلم «ولورین» (The Wolve i e) و «خاستگاه مردان ایکس: ولورین» (X-Me O igi s: Wolve i e) کارگردانی کرد. ولورین ششمین قسمت از سری فیلمهای مردان ایکس به شمار میرود که در سال ۲۰۱۳ نظر منتقدان زیادی را جلب کرد. جیمز منگولد اینبار در سال ۲۰۱۷ فیلم ابرقهرمانی دیگری بر اساس شخصیت ولورین کارگردانی کرد. هیو جکمن و پاتریک استوارت بار دیگر نقشهایشان را در سری فیلمهای مردان ایکس تکرار کردند.
لوگان نه تنها یک فیلم تماشایی و جذاب است بلکه برای طرفداران سری فیلمهای مردان ایکس یک اتفاق خوشایند محسوب میشود. این اثر سینمایی از نظر تکنیکی با خلق تصاویر درخشان و فیلمبرداری تحسینبرانگیز خارقالعاده عمل کرده است. لوگان هم از نظر بصری تماشایی است و هم از نظر تأثیرگذاری موفق عمل میکند.
داستان فیلم روایت دیگری است از دنیای جهشیافتهها. لوگان در روزگاری زندگی میکند که تقریبا جهشیافتهها منقرض شدهاند و او خسته و سالخورده زندگی آرامی را پیش گرفته است تا اینکه لورا (با بازی دافنه کین) به لوگان پناه میآورد تا امنیت او را حفظ کند. لورا کودک جهشیافتهای است که توسط دانشمندان تحت تعقیب است.
تصمیمگیری برای ساخت لوگان در قالب فیلمی تیره و تار میتوانست کاملا به محبوبیت اثر و مجموعه آسیب زده و معکوس عمل کند اما به تماشاگرن این امکان را داد تا ولورین را به روشی که تا به حال ندیده بودند تجربه کنند و به نوبه خود شاهکاری استادانه در شخصیتپردازی از آب درآمد.
فیلم لوگان به لحاظ تکنیکی یکی از بهترین آثار ابرقهرمانی دهه گذشته است. برای مثال رنگبندی که در صحنههای مختلف فیلم به کار رفته از صحنههای گردوخاکی بیابان گرفته تا صحنههای جنگل بسیار طبیعی جلوه میکنند و چشمگیر از کار درآمدهاند. تدوین فیلم ستودنی است به خصوص در سکانسهای جنگی که مستلزم حرکات سریع و خشن است.
لوگان بر پایه کتاب «لوگان مرد سالدیده» (Old Ma Loga ) نوشتهی مارک میلر و تصویرگری استیو مکنایون ساخته شده است. این فیلم سینمایی مورد توجه منتقدان بسیاری قرار گرفت و اولین فیلم ابرقهرمانی لایواکشنی بود که موفق شد نامزد جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی شود. لوگان همچنین از نظر تجاری عملکرد قابل قبولی داشت و توانست در سراسر جهان ۶۱۹ میلیون دلار فروش را تجربه کند. این اثر ابرقهرمانی به دلیل وجود صحنههای خشن و زبان تند به کار رفته در آن در سامانه درجهبندی سنی فیلمها توسط انجمن تصاویر متحرک آمریکا درجه سنی R دریافت کرده است.
۱۱. شگفتانگیزان ۲ (The I c edibles 2)
شگفتانگیزان ۲ یکی از انیمیشنهای موفق سال ۲۰۱۸ بود که توسط پیکسار ساخته شد و دومین فیلم مجموعه شگفتانگیزان در نظر گرفته میشود.
دراین قسمت از مجموعه، خانواده پار قصد دارند اعتماد عمومی به ابرقهرمانها را باز گردانند و در عین حال زندگی خانوادگی خود را هم در کنار وظایف ابرقهرمانیشان سر و سامان دهند.
شگفتانگیزان ۲ موفقیت تجاری فوقالعادهای را تجربه کرد. این اثر استودیوی پیکسار یکی از پرفروشهای سال ۲۰۱۸ بود و به چهارمین انیمیشن پرفروش تاریخ سینما بعد از انیمیشنهای «شیرشاه» (The Lio Ki g)، «یخزده۲» (F oze II) و «یخزده» (F oze ) تبدیل شد. پیش از انتشار فیلم یک تریلر ۵۳ ثانیهای از آن منتشر شد که ظرف ۲۴ ساعت اول ۱۱۳ میلیونبار دیده شد تا در آن دوران رکورد پربازدیدترین تریلر یک انیمیشن هم در اختیار شگفتانگیزان ۲ قرار بگیرد.
نکته مهم درباره انیمیشن شگفتانگیزان و بهویژه قسمت دوم آن تلاش فیلمنامهنویس و کارگردان برای تاکید بیشتر روی پویایی درونی روابط میان اعضای خانواده به جای تاکید صرف بر عناصر ژانر ابرقهرمانی بود؛ در واقع همین رویکرد متفاوت باعث شد شگفتانگیزان در چشم مخاطبانش یک اثر کاملا متفاوت به نظر برسد.
۱۲. مرد عنکبوتی ۲ (Spide -Ma 2)
به باور بسیاری از علاقهمندان مجموعه مرد عنکبوتی، بعد از گذشت بیشتر از ۱۶ سال هنوز هم اثری بهتر از فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی ۲» محصول سال ۲۰۰۴ در این مجموعه سینمایی تولید نشده است.
مرد عنکبوتی ۲ به بهترین شکل ممکن مسائل پیتر پارکر را فشرده کرده و به مخاطب ارایه میکند. مبارزه او با موانعی که بر سر راهش قرار میگیرند برای پیدا کردن شغل، نادیده گرفته شدنش توسط مری جین و مبارزهاش برای حفظ ارتباطاتش با هری آزبورن (کسی که مرد عنکبوتی را مقصر مرگ پدرش میداند) همه و همه به بهترین نحو در این قسمت از مجموعه ساخته و پرداخته شدهاند.
در مرد عنکبوتی ۲ پیتر پارکر با در نظر گرفتن همه آنچه پیش از این رخ داده و اساسا وضعیت کلی و نهچندان انگیزهبخشش بهعنوان قهرمانی که چندان شناخته شده نیست، تصمیم میگیرد دیگر مرد عنکبوتی نباشد و این لباس را دور بیاندازد. اما این اثر سینمایی به خوبی نشان میدهد که چرا و چگونه چنین ایدهای عملی نیست و نخواهد بود.
مرد عنکبوتی ۲ از جمله فیلمهای کمیاب ابرقهرمانی است که کاملا شخصیتمحور ساخته شدهاند. سم ریمی کارگردان فیلم توانسته به همه شخصیتهای فیلم انگیزههای کافی را برای باورپذیربودن بدهد؛ این کار آنقدر خوب انجام شده که میتوانیم با اغلب آنها به بهترین شکل ارتباط برقرار کنیم.
هری یک شخصیت مبارز و ناسازگار است که به دنبال یافتن حقیقت مرگ پدرش میگردد. مری جین نمیتواند عاشق پیتر باشد اگر او خودی نشان ندهد و زنعمو می باید در مورد مخفیکردن حقیقت مرگ عمو بن، پیتر را ببخشد. در کل شخصیتها در فیلمنامه به بهترین شکل ممکن پرورده شدهاند؛ این موضوع را میتوان در شخصیت شرور دکتر اختاپوس (با بازی آلفرد مولینا) به وضوح مشاهده کرد. او شروری است که به همان اندازهی قهرمان فیلم برای تماشاگران سمپاتیبرانگیز و جذاب است و تماشاگر کاملا با او همراه میشود.
حتی باید به این هم اشاره کرد که صحنه اکشن و نمادین قطار فقط یک صحنه هیجانانگیز نیست بلکه به تنهایی میتواند جمعبندی روابط مرد عنکبوتی با شهر نیویورک و واقعیت مفهوم قهرمانی این شخصیت باشد. در نهایت نتایجی که در رابطه پیتر پارکر با مری جین و ماجراهای مربوط به دکتر اختاپوس حاصل میشود این اثر ابرقهرمانی را به یک نقطه پایانی مناسب میرساند و از طرف دیگر این نتایج، راه را برای ماجراجوییهای آینده هموار میکند.
مرد عنکبوتی ۲ نه تنها یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی است که تاکنون ساخته شده بلکه از بهترین دنبالههایی است که برای یک مجموعه چند قسمتی تولید شده است. این اثر سینمایی در میان آثار مجموعه اسپایدرمن سومین فیلم پرفروش داخل ایالات متحده آمریکا بوده است.
۱۳. مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (Spide -Ma : Homecomi g)
فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» یادآور کمدیهای دبیرستانی جان هیوز است. هیوز تعدادی از بهترین کمدیهای دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی را کارگردانی کرده است و اساسا بابت رویکرد خاصش به نوجوانان و مسائل آنها در سینمای آمریکا مطرح شد. حال میشود ادعا کرد مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه نوعی برداشت مدرن از همان مدل کمدیهای هیوز را در خود دارد.
اساسا بهترین آثار در مجموعه فیلمهای مرد عنکبوتی آنهایی هستند که به پردازش مضامین مربوط به نوجوانی شخصیتها وفادار میمانند. پیتر پارکر همیشه پسربچهای غیرعادی بوده، کسی که رفتارهایی فراتر از سن و جایگاه رسمیاش دارد و بازگشت به خانه، ناامنیهایی که او بهعنوان یک نوجوان بیشتر از گذشته احساس میکند را به تصویر میکشد.
پیتر در مدرسه احساس بیگانگی میکند و نمیداند چگونه با بقیه بچهها ارتباط برقرار کند. از سوی دیگر او بهعنوان یک اونجر هم پذیرفته نمیشود و برای تهدیدهایی که در محیط اطرافش وجود دارند آنچنان آمادگی ندارد. این رویکرد به مرد عنکبوتی در جهان سینمایی مارول جایگاه مشخصی میدهد و جای پای منازعات درونی همیشگی شخصیت مرد عنکبوتی را هم محکمتر میکند.
تام هالند ثابت میکند که انتخاب خوبی برای ایفای نقش پیتر پارکر است و تمام جذابیتهایی که این نقش دارد را بهخوبی به تصویر کشیده. از سوی دیگر فیلم انتخاب هوشمندانهای هم در سطح فیلمنامه داشته؛ اینکه پارکر راز خود را با دوستش ند (با بازی جیکوب باتالون) در میان بگذارد. این تصمیم درست باعث میشود شوخطبعیهای متناسبی هم به فیلم وارد شود و این امکان را به پیتر میدهد که اضطرابها و تشویشهای درونی خود را با حضور ند تخلیه کند. رابرت داونی جونیور هم در این اثر ابرقهرمانی بهعنوان مربی پیتر به ایفای نقش میپردازد. او حضوری درست و بهاندازه دارد، به گونهای که ماجراجویی پیتر را تحتالشعاع قرار نداده و پیتر را برای ارتباط با دنیایی بزرگتر تحت فشار قرار نمیدهد.
مایکل کیتون با بازی در نقش کرکس در این اثر سینمایی ثابت کرد که یکی از بهترین شخصیتهای شرور فیلمهای ابرقهرمانی است. او آنقدرها هم با پیتر متفاوت نیست و درست شبیه به او با شرایطی روبهروست که آمادگی رویارویی با آن را ندارد اما با این وجود در چنین موقعیتهایی تحت فشار قرار میگیرد. برخی از صحنههای فیلم حقیقتا بسیار غافلگیرکننده و غیرمنتظره از آب درآمدهاند و گرهها و پیچشهای فیلمنامه کاملا مؤثر و کارا هستند. مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه بدون آنکه مجبور باشد داستان اصلی مرد عنکبوتی را پی بگیرد داستان مبتکرانهای را ارائه میکند و از طرف دیگر نشان میدهد تام هالند تاکنون بهترین انتخاب برای بازی در نقش مرد عنکبوتی بوده است.
۱۴. نگهبانان کهکشان (Gua dia s of he Galaxy)
فیلم سینمایی «نگهبانان کهکشان» که در سال ۲۰۱۴ اکران شد به پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی و سومین فیلم پرفروش آن سال تبدیل شد.
برخلاف فیلم دوم مجموعه، این فیلم واکنش مثبتی از طرف منتقدان و متخصصان سینما دریافت کرد. فضای شوخطبع و پرکشش، موسیقی درگیرکننده و توانمندی بازیگران فیلم مورد توجه قرار گرفتند و عملکرد کارگردان هم کاملا موفق ارزیابی شد.
داستان نگهبانان کهکشان از تاریخ ۱۹۸۸ آغاز میشود؛ زمانی که پیتر کوئیل پس از مرگ مادرش توسط دزدان فضایی ربوده شده است. با این وجود حجم بیشتر داستان ۲۶ سال بعد (دقیقا در سال ۲۰۱۴ و زمانی که فیلم در واقعیت اکران شده) میگذرد.
در این اثر سنگ قدرت (Powe S o e) معرفی میشود و مسائلی درباره سنگهای ابدیت مطرح میشود که به نوعی زمینهچینی برای فیلمهای بعدی مجموعه انتقامجویان است.
دنباله فیلم نگهبانان کهکشان در سال ۲۰۱۷ و تحت عنوان «نگهبانان کهکشان بخش ۲» (Gua dia s of he Galaxy Vol. 2) روی پرده رفت و قرار است سومین فیلم مجموعه هم در سال ۲۰۲۳ اکران شود.
۱۵. انتقامجویان مارول (Ma vel’s The Ave ge s)
در شرایطی که مهرههای اصلی مجموعه «انتقامجویان» در آثار قبلی جهان سینمایی مارول معرفی شده بودند، فرصت خوبی فراهم شده بود تا فیلمی از گروه انتقامجویان ساخته شود. بعد از دیدن ۵ فیلم قبل دقیقا نوبت تماشای انتقامجویان فرا رسیده بود.
این فیلم سینمایی به نوعی نتیجهگیری فاز ۱ جهان سینمایی مارول به حساب میآید. فیلمی که اعضای اصلی انتقامجویان را برای مبارزه با لوکی و چیتاوریها کنار هم قرار داد. فاز ۲ پس از جنگ نیویورک آغاز میشود. همچنین آشنایی اولیه با سنگ ذهن (Mi d S o e) در این قسمت رخ داد.
مجموعه انتقام جویان با ساخت این فیلم در سال ۲۰۱۲ آغاز شد. این فیلم سینمایی در میان فیلمهای مارول قرار داشت که فروشش به بیش از یک میلیارد دلار رسید. در واقع میشود گفت یکی از نقاط قوت واقعی جهان سینمایی مارول انتقام جویان بود که هم کل مجموعه را از نظر مالی تقویت کرد و هم مورد رضایت نسبی منتقدان قرار گرفت. انتقام جویان در زمان اکران خود از نظر تجاری یک فیلم رکوردشکن بود و موفق شد به پرفروشترین اثر سینمایی سال بدل شود.
۱۶. تایتانهای نوجوان به سینما میآیند! (Tee Ti a s Go! To he Movies)
«تایتانهای نوجوان به سینما میآیند!» یک انیمیشن کمدی موزیکال ابرقهرمانی است که براساس یک سریال تلویزیونی انیمیشن به نام « تایتانهای نوجوان به پیش!» (!Tee Ti a s Go) ساخته شد؛ این سریال انیمیشن هم خود برگرفته از داستان یک تیم ابرقهرمانی در کمیکهای دیسی بود.
داستان فیلم درباره پنج نوجوان ابرقهرمان است که رویای حضور در هالیوود و تبدیلشدن به ستارههای سینما را دارند اما با نقشههای شوم شروری که قصد تسلط بر جهان را دارد روبهرو میشوند.
نگارش فیلمنامه و کارگردانی این انیمیشن برعهده همان عوامل سریال بوده و خط داستانی اثر هم در فصل پنجم سریال رخ میدهد؛ به این ترتیب به نظر میرسد دیدن سریال کمک زیادی به لذتبردن بیشتر از این انیمیشن خواهد کرد.
تایتانهای نوجوان به سینما میآیند! از جهات مختلفی تحسین شد؛ سبک کلی و کیفیت پویانمایی اثر، جذابیت شخصیتها و عملکرد صداپیشهها در کنار شوخیهای بهجا و خط داستانی سرگرمکننده از جمله نقاط قوت این اثر ابرقهرمانی ارزیابی شدند.
۱۷. مرد عنکبوتی: دور از خانه (Spide -Ma : Fa F om Home)
فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی: دور از خانه» کاملا سرگرمکننده است و خیلی حساب شده وارد جهان سینمایی مارول میشود. این فیلم ابرقهرمانی درست بعد از فیلم سینمایی «انتقامجویان: پایان بازی» به روایت جهان سینمایی مارول میپردازد و نشان میدهد که پیتر پارکر در سایه اتفاقات فیلم پایان بازی حال باید چه فشارهایی را تحمل کند و از سر بگذراند.
مرد عنکبوتی: دور از خانه مثل فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» یک کمدی دبیرستانی فرحبخش است که بین ابرقهرمانها اتفاق میافتد و بهترین قسمتهای فیلم قطعا شکل روابط پیتر با دوستانش در طول تعطیلاتشان در اروپا است بهویژه هنگامی که پیتر پارکر تلاش میکند عشقش را به مری جین نشان دهد. همچنین تلاش پیتر برای برقراری تعادل زندگیاش در درون و بیرون لباس مرد عنکبوتی، به نوعی تجسمی عالی از اسطوره مرد عنکبوتی است.
اما مشکلات فیلم کجاست؟ وضعیتهای کمیکی که پیتر در روابطش با آن درگیر میشود که با بهرهگیری از هر موقعیت خجالتآوری که ممکن بوده ساخته شده و همچنین اتکای بیش از حد فیلم به جهان سینمایی مارول به این اثر ابرقهرمانی آسیبهایی میزند. به نظر میرسد فیلمنامهنویسان باید فکری اساسیتر درباره ارتباط شخصیت مرد عنکبوتی با جهان سینمایی مارول بکنند؛ اینکه دقیقا پیتر قرار است چه مفهومی برای این جهان سینمایی داشته باشد؛ آیا او از پس اتفاقات فیلم پایان بازی همچون یک میراثدار عمل میکند یا حضورش در این جهان معنای متفاوتی دارد؟ اینها سوالاتی است که در لایهای عمیقتر ایجاد میشوند و فیلم به خوبی از پس پاسخدادن به آنها برنیامده است.
بهعنوان یک نقد دیگر این نکته هم مطرح شده که انگیزههای شخصیت میستریو (با بازی جیک جیلنهال) در فیلمنامه ضعیف است و اساسا پیچش فیلمنامه در رابطه با او بسیار رو و خامدستانه طراحی شده اما در کل با وجود آنکه شخصیتپردازی میستریو غنی نیست اما جیک جینهال موفقشده با بازی عجیب و خاصی که ارائه میدهد تا حدودی نواقص را جبران کرده و از طرفی هم در جایگاه پدر غایب پیتر قرار بگیرد.
در نهایت با اشاره به سکانسهای اکشن فیلم باید اشاره کرد که آنها چندان به یادماندنی نیستند اما به هر حال در عموم صحنهها احساسات شخصیتها تأثیر خود را روی مخاطب میگذراند؛ مثلا وقتی هویت واقعی پیتر برای مری جین روشن میشود. میتوان ادعا کرد مرد عنکبوتی: دور از خانه هم در قالب سری فیلمهای مرد عنکبوتی و هم در قالب فیلمی متعلق به سینمای مارول عملکرد قابل قبولی ارایه کرده است.
۱۸. کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی (Cap ai Ame ica: Civil Wa )
داستان فیلم سینمایی ابرقهرمانی «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» یک سال پس از فیلم « انتقامجویان: عصر اولتران » (Ave ge s: Age of Ul o ) در جریان است. میتوان گفت جنگ داخلی هم به نوعی یکی از فیلمهای مجموعه انتقامجویان است اگرچه این گروه در فیلم مذکور به دو دسته تقسیم شدهاند؛ دستهای به رهبری کاپیتان آمریکا و دستهای به رهبری مرد آهنی.
«کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» اولین فیلم فاز سوم جهان سینمایی مارول است که پلنگ سیاه و مرد عنکبوتی را معرفی میکند؛ دو کاراکتری که در ادامه فیلمهای مستقل خودشان را دارند.
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی توسط برادران روسو ساخته شد. این فیلم نشان داد برادران روسو به خوبی از پس ساخت فیلمهای ابرقهرمانی برمیآیند و در کنار شناختن نبض تماشاگرها، سلیقه منتقدین آمریکایی را هم درک میکنند. کاپیتان آمریکا:جنگ داخلی دنباله «کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو» (Cap ai Ame ica: The Fi s Ave ge ) و کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (Cap ai Ame ica: The Wi e Soldie ) بود.
در کاپیتان آمریکا با مجموعهای از ابرقهرمانان طرفیم که با یکدیگر دچار اختلاف شدهاند. بعضی از منتقدان فیلم را با «بتمن دربرابر سوپرمن: طلوع عدالت» (Ba ma v Supe ma : Daw of Jus ice) مقایسه کردهاند و توضیح دادهاند که هر چقدر در آن فیلم اختلاف بین ابرقهرمانها بد و تصنعی بود در کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی شاهد نمونهای باورپذیرتر و عمیقتر هستیم.
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی چه در داخل ایالات متحده و چه بیرون از آن نسبت به دو قسمت دیگر مجموعه فروش بیشتری داشت؛ در واقع مجموع فروش دو قسمت قبل در سراسر جهان روی هم از کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی کمتر بود. این ساخته برادران روسو شرایطی را نمایش میدهد که به دلیل برخی دخالتهای سیاسی انجام شده و تصمیم سازمانهای بینالمللی جهت نظارت بر فعالیتهای انتقامجویان؛ بین انتقامجویان اختلاف ایجاد شده است و «جنگ داخلی» اشاره به همین موضوع دارد.
۱۹. شزم! (Shazam!)
از نظر بعضی منتقدان « شزم!» تلاشی نوآورانه از سوی جهان دیسی بود تا آثاری روشنتر، شادتر و سرحالتر را به طیفی از مخاطبانش عرضه کند.
برای مثال کیت اولیچ منتقد هالیوود ریپورتر هنگام اکران این اثر نوشت: «شزم! که براساس شخصیتی کمتر شناختهشده از کمیکهای جهان دیسی ساخته شده، احتمالا بهترین اثر دیسی است که میتواند مخاطب کودک و نوجوان داشته باشد و آنقدر شاد و پرهیجان است که گاهی احساس میکنید در سالن نمایش فیلم گاز خنده پخش کردهاند.»
به هر حال شزم! از نگاه عمده منتقدان انگلیسیزبان یک کمدی اکشن سرگرمکننده، گرم و بدون تکلف بود. فیلم ابرقهرمانی را نشان میداد که با نوعی دوگانگی روبهرو بود و همزمان با مردی عضلانی روبهرو میشدیم که یک نوجوان تمام عیار را درون خود داشت؛ ابرقهرمانی با کیفیت توامان مردانه و پسرانه.
شزم! داستان پسری نوجوان است که در جستوجوی مادر خود به شکل غیرمنتظره به یک قدرت فراطبیعی دست پیدا میکند؛ البته مدت کوتاهی بعد هم ردپای یک دشمن بسیار قدرتمند در داستان پیدا میشود.
۲۰. مردان ایکس: روزهای گذشته آینده (X-Me : Days of Fu u e Pas )
فیلم سینمایی «مردان ایکس: روزهای گذشته آینده» هفتمین قسمت از مجموعه مردان ایکس و از جمله قسمتهای منتقدپسند این مجموعه سینمایی بود.
این اثر سینمایی در ادامه آثاری چون «مردان ایکس: آخرین ایستادگی» (X-Me : The Las S a d)، «مردان ایکس: کلاس اول» (X-Me : Fi s Class) و «ولورین» (The Wolve i e) ساخته شد.
داستان فیلم در دو دوره زمانی گوناگون در جریان است؛ لوگان باید در زمان سفر کرده و به عقب بازگردد تا تاریخ را تغییر داده و جلوی واقعهای که منجر به نابودی انسان و جهشیافتهها میشود را بگیرد.
مردان ایکس: روزهای گذشته آینده که پس از فیلم سینمایی لوگان از نگاه منتقدان تحسینشدهترین فیلم سری مردان ایکس است بابت داستان، جلوههای ویژه، صحنههای اکشن، بازیها و کارگردانی برایان سینگر مورد توجه ویژه قرار گرفت. برایان سینگر چند فیلم سینمایی دیگر از جمله دو فیلم اول مجموعه مردان ایکس را کارگردانی کرده است و به همین دلیل با این جهان نزدیکی و آشنایی کاملی داشت.
مردان ایکس: روزهای گذشته آینده که در دوره ساخت یکی از گرانترین فیلمهای مجموعه بود در هنگام اکران به پرفروشترین فیلم مجموعه در سطح جهان تبدیل شد. گرچه مدتی بعد این رکورد توسط فیلمهای «ددپول» (Deadpool) و «ددپول ۲» (Deadpool 2) شکسته شد.
۲۱. فیلم لگو بتمن (The Lego Ba ma Movie)
«فیلم لگو بتمن» قصه بروس وین و سروکارش با خلافکاران آشنای شهر گاتهام را روایت میکند؛ وین در این داستان و در طول مبارزه با اشرار یک نوجوان یتیم را هم بهعنوان همکار خود در کنارش به همراه دارد.
فیلم لگو بتمن یک انیمیشن کمدی ابرقهرمانی است و اولین فیلم کارگردانش کریس مککی بود. فیلم براساس اسباببازیهای لگو بتمن ساخته شد که خود براساس شخصیت بتمن و تحت لیسانس دیسی کامیکس تولید میشوند. این اثر در عین حال دومین قسمت مجموعه فیلم لگو بود که «فیلم لگو» (The LEGO Movie) را در سال ۲۰۱۴ از آن دیده بودیم.
این مجموعه البته دو فیلم دیگر یعنی «فیلم لگو نینجاگو» (The Lego Ni jago Movie) و «فیلم لگو ۲: بخش دوم» (The Lego Movie 2: The Seco d Pa ) را هم در ماهها و سالهای بعد تولید کرد.
تقریبا اغلب وجوه فیلم لگو بتمن با تحسین منتقدان روبهرو شد؛ از عملکرد موفق صداپیشگان گرفته تا موسیقی، سبک بصری و البته شوخطبعی تأثیرگذار فیلم. فیلم لگو بتمن در عین حال با فروشی نزدیک به چهار برابر هزینه تولید نشان داد که موفقیت تجاری را هم در کنار موفقیت انتقادی به دست آورده است.
۲۲. کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (Cap ai Ame ica: The Wi e Soldie )
فیلم سینمایی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» نهمین فیلم جهان سینمایی مارول و دنباله مستقیم «کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو» (Cap ai Ame ica: The Fi s Ave ge ) است.
در این فیلم ابرقهرمانی استیو راجرز که حال با S.H.I.E.L.D کار میکند در همکاری با بیوه سیاه و فالکون (با بازی آنتونی مکی) تلاش میکند سد راه سرباز زمستان شود. سرباز زمستان یا باکی بارنز از شخصیتهای شرور دنیای سینمایی مارول است که روزگاری یکی از صمیمیترین دوستان استیو راجرز بوده.
این اثر سینمایی که ترکیب یک اکشن و یک تریلر سیاسی بود برای جهان سینمایی مارول یک قدم رو به جلو به حساب آمد.
۲۳. مرد عنکبوتی (Spide -Ma )
فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی» محصول سال ۲۰۰۲ به کارگردانی سم ریمی فیلمی است که دنیای ابرقهرمانها را تغییر داد. درحالیکه فیلمهایی مثل «تیغه» و «مردان ایکس» در بین مردم محبوب بودند مرد عنکبوتی شور و شوق تماشای فیلمهای ابرقهرمانی را دوچندان کرد؛ تغییر محسوسی که تا امروز هم ادامه دارد. این اثر سینمایی بر پایه کتابی با همین نام به نویسندگی استن لی و استیو دیتکو ساخته شده است.
سم ریمی انتخاب خوبی برای کارگردانی این اثر سینمایی بود. این کارگردان با توجه به سابقه ساخت مجموعه «مرده شیطانی»، برای خلق اثری مبتکرانه و طنزآمیز گزینه مناسبی به نظر میرسید و گمان میرفت آمادگی ساختن اثری متفاوت و بزرگ را دارد.
مهمتر از همه اینکه ریمی احساسات و ویژگیهایی به فیلم اضافه کرد که کاملا در راستای شخصیتپردازیهای استن لی در کتاب مرد عنکبوتی بود. در واقع ریمی اصالت محصولی که استن لی خلق کرده بود را حفظ کرد و در عین حال چیزهای مختصری به آن افزود که کاملا با سرنخهای اصلی شخصیت همراستا بودند. ریمی در عین حال از اینکه شخصیتهایش در فیلم کمی هم شوخطبعی و حماقت را چاشنی کار کنند واهمهای نداشت.
داستان اصلی پیتر پارکر روایت یک ماجراجویی قهرمانانه است و به خاطر بازی خاص توبی مگوایر به سمت و سوی کندپیشرفتن و خستهکنندهشدن نمیرود. در حالیکه رابطه عاشقانه پیتر پارکر و مری جین (با بازی کیرستن دانست) می تواند کمی آزاردهنده شود اما در کل، تمام روابطی که پیتر در زندگی خود تجربه میکند مثل رابطهاش با عمو بن (با بازی کلیف رابرتسون) شالوده تبدیلشدن او به یک ابرقهرمان را فراهم میکند.
گرچه صحنه سخنرانی « قدرت زیاد با خود مسئولیت زیادی به همراه میآورد» از زمان انتشار فیلم تا امروز بارها به شوخی یا جدی تکرار شده اما واقعا نباید فراموش کرد که یک لحظه مهم سینمایی باقی مانده و به نوعی مظهر همه چیزهایی است که برای پردازش یک شخصیت ابرقهرمانی ضروری به نظر میرسد.
از سوی دیگر میتوان ادعا کرد ویلم دفو در نقش نورمن آزبورنگرین گابلین بهعنوان اولین شخصیت منفی برجسته در مجموعه فیلمهای مرد عنکبوتی آنقدر خوب ظاهر شد که میتوان از او همچون رقیبی قدر برای بازی آلفرد مولینا در نقش دکتر اختاپوس در مرد عنکبوتی ۲ یاد کرد. دفو به خوبی از پس سختیهای این نقش بر آمد و صحنه گرفتار شدن هری آزبورن ( با بازی جیمز فرانکو) پسر نورمن و بهترین دوست پیتر، بین پدرش و دوستش از بهترین صحنههای داستان در سهگانه مرد عنکبوتی است.
شاید اگر امروز دوباره به دیدن مرد عنکبوتی که محصول سال ۲۰۰۲ است بروید به نظرتان برسد بعضی صحنهها جذابیتشان را حفظ نکردهاند اما با نگاهی کلی نقطه قوت مرد عنکبوتی بهعنوان نسخه اصلی از این مجموعه بزرگ این بود که نشان داد میشود یک بلاکباستر ابرقهرمانی واجد شوخطبعی و انسانیت ساخت که بتواند قلب مخاطبانش را تسخیر کند.
گرچه مرد عنکبوتی از نظر فروش در سراسر جهان به پای بعضی از فیلمهای جدید مجموعه نمیرسد اما هنوز هم پس از گذر ۱۸ سال پرفروشترین فیلم این مجموعه سینمایی در ایالات متحده آمریکا به حساب میآید. اسپایدرمن همچنین سال ۲۰۰۲ پرفروشترین فیلم سینمایی در آمریکا لقب گرفت.
۲۴. دکتر استرنج (Doc o S a ge)
در اولین فیلم مجموعه «دکتر استرنج» با شخصیت استیون استرنج (با بازی بندیکت کامبربچ) آشنا میشویم؛ مردی که از برجستهترین جراحان مغز و اعصاب جهان است و به دلیل یک تصادف رانندگی دیگر قادر نیست بهعنوان یک پزشک فعالیت حرفهایاش را ادامه دهد.
در بخش عمده فیلم روایت داستانی همزمان با تاریخ اکران آن است و ماجراهای فیلم از اوایل سال ۲۰۱۶ آغاز میشود. در پایان دکتر استرنج صحنههای مربوط به فیلم سوم مجموعه ثور را هم میبینیم.
ساختار فیلم سینمایی دکتر استرنج با بسیاری از عناوین ابرقهرمانی معمول متفاوت است و این تفاوتها به مذاق منتقدان و تماشاگران چندان هم بد نیامد. دکتر استرنج را اسکات دریکسون ساخت و بازی بندیکت کامبربچ هم کمک ویژهای به موفقیت فیلم کرد.
ماجرای دکتری که پس از یک سانحه رانندگی تواناییهای اسرارآمیزی پیدا میکند و وارد یک زندگی ابرقهرمانی میشود از دههها پیش بهعنوان سوژه ساخت فیلم مطرح بود تا بالاخره پس از چند دهه دریکسون برای کارگردانی فیلم استخدام شد. فیلم از نظر تجاری موفق بود و با بودجه ۱۶۵ میلیون دلاری فروشی بیش از ۶۷۷ میلیون دلار را تجربه کرد.
در حال حاضر میدانیم که دنبالهای برای این اثر سینمایی در نظر گرفته شده که تحت عنوان «دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی» (Doc o S a ge i he Mul ive se of Mad ess) شناخته میشود. این فیلم توسط سم ریمی کارگردانی شده و بندیکت کامبربچ در نقش دکتر استیون استرنج مجددا در این اثر سینمایی حضور پیدا میکند.
دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی سال ۲۰۲۲ به نمایش درخواهد آمد.
۲۵. شش قهرمان بزرگ (Big He o 6)
«شش قهرمان بزرگ» یک انیمیشن ابرقهرمانی است که از کمیکهای مارول با همین نام الهام گرفته است. فیلم داستان هیرو هامادا اعجوبه دانش رباتیک و رباتی به نام بیمکس را بازگو میکند؛ این دو به همراه تعدادی از دوستانشان گروهی از ابرقهرمانان را پدید میآورند که با تکنولوژیهای بهروز جهان سروکار دارند و با یک شرور خطرناک مبارزه میکنند.
فیلم شش قهرمان بزرگ اولین انیمیشن دیزنی بود که در آن از شخصیتهای کمیکهای مارول استفاده شد؛ ظاهرا دیزنی برای پویانماییهای بصری این اثر تکنولوژی نرمافزاری جدیدی را هم به کار برده بود.
این اثر دیزنی هم نگاه مثبت منتقدان را به خود جلب کرد و هم از نظر تجاری عملکرد موفقیتآمیزی داشت. فیلم با بودجه ۱۶۵ میلیون دلاری ساخته شد و در مجموع بیش از ۶۵۷ میلیون دلار فروخت. شش قهرمان بزرگ نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم پویانمایی هم شد و در نهایت موفق شد این جایزه را به خود اختصاص دهد.
بازخورد مثبت این انیمیشن دیزنی به حدی بود که شرکت تصمیم گرفت یک سریال انیمیشن تلویزیونی هم براساس آن بسازد؛ پخش این سریال در سال ۲۰۱۷ آغاز شد و تا فوریه سال ۲۰۲۱ ادامه داشت.
فیلم ریتم سریع و سرگرمکنندهای دارد و با وجود صحنههای اکشنش میتواند اغلب مخاطبانش را کاملا تحت تأثیر قرار دهد.
۲۶. مرد مورچهای و زنبورک (A -Ma a d he Wasp)
دنباله فیلم «مرد مورچهای» از نظر سیر وقایع پس از ماجراهای مربوط به فیلم جنگ داخلی و پیش از داستان فیلم جنگ ابدیت در جریان است. پس از وقایع مربوط به جنگ داخلی اسکات لنگ در بازداشت خانگی قرار دارد و قصد دارد بین وظایفش بهعنوان یک پدر و وظایفش بهعنوان مرد مورچهای نوعی توازن ایجاد کند.
اولین فیلم از مجموعه مرد مورچهای در سال ۲۰۱۵ اکران شد و به فروش جهانی بیش از ۵۰۰ میلیون دلار دست یافت. فیلم بعدی یعنی مرد مورچهای و زنبورک در سال ۲۰۱۸ از راه رسید و با فروش ۶۲۲ میلیون دلاری در سراسر جهان حتی از فیلم اول هم موفقتر عمل کرد.
فیلم سینمایی مرد مورچهای و زنبورک بیستمین اثر در جهان سینمایی مارول به حساب میآید و توسط پیتون رید کارگردانی شده؛ مردی که پیش از این فیلمهای «مرد بلهگو» (Yes Ma ) و قسمت اول مرد مورچهای را هم به ترتیب در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۵ کارگردانی کرده بود. پل راد و اوانجلین لیلی از قسمت اول این مجموعه، در این قسمت هم همان نقشهای قبلی را برعهده دارند.
۲۷. شوالیه تاریکی برمیخیزد (The Da k K igh Rises)
وقتی در مورد برترین آثار ابرقهرمانی بحث میشود میتوان سهگانه شوالیه تاریکی اثر کریستوفر نولان را بهعنوان یکی از بهترین نمونهها نه تنها در زمانهای اخیر بلکه در تمام دورانها در نظر گرفت. وقتی صحبت از سهگانه شوالیه تاریکی است هم فیلم «شوالیه تاریکی برمیخیزد» که در دهه ۲۰۱۰ میلادی اکران شد حتما در لیست ما قرار میگیرد.
فیلم سینمایی شوالیه تاریکی برمیخیزد بیش از یک میلیارد دلار فروش داشت و نه تنها پرفروشترین فیلم نولان است بلکه یکی از پرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی جهان دیسی به حساب میآید.
هشت سال بعد از شوالیه تاریکی، بتمن (با بازی کریستین بیل) با کمک همکارش زن گربهای (با بازی ان هتوی) برای حفظ شهر گاتهام سیتی برمیخیزد تا شهر را از دست تروریست شروری به نام بین نجات دهد.
در ابتدا نولان درباره ساخت سومین فیلم مجموعه شوالیه تاریکی مردد بود اما بعد از نوشتن فیلمنامه به همراه برادرش جاناتان نولان به نتیجه رسید که دنباله رضایتبخشی برای مجموعه شوالیه تاریکی خواهد ساخت. شوالیه تاریکی برمیخیزد پس از اکران بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به خاطر بازیها، صحنههای اکشن و کارگردانی تحسین شد. مجموعه فیلمهای شوالیه تاریکی بر فیلمهایی که در این ژانر ساخته میشوند تأثیر بزرگی داشتند؛ در واقع ساخت این آثار باعث شدند مسیر برای تولید فیلمهایی با فضایی تیره و تارتر و از سوی دیگر بیشتر رئالیستی هموار شود.
مجموعه فیلمهای نولان در کنار جوکر از جمله آثار ابرقهرمانی هستند که در همان نگاه اول تفاوت خود را نسبت به آثار پرهزینهتر و پرسروصداتر جهان مارول آشکار میکنند. به هر حال شوالیه تاریکی برمیخیزد با مجموعهای از دلایل پیشگفته از جمله آثار متمایز ابرقهرمانی اکرانشده در یک دهه اخیر است. بعد از اکران سومین فیلم از سهگانه ابرقهرمانی نولان، فیلمهای ابرقهرمانی دیگری با همین فضای تاریک و نوآر ساخته شدند و دل تماشاگران زیادی را به دست آوردند.
شوالیه تاریکی برمیخیزد درباره تبعیضهایی که در جوایز اسکار رخ میدهد بحث تازهای را باز کرد. شاید دقیقتر باشد که بگوییم هواداران این اثر سینمایی معتقد بودند قرارنگرفتن فیلم نولان در میان نامزدها، تبعیض علیه این اثر سینمایی بوده بهویژه آنکه ندیدهگرفتن نولان و فیلمش در هر دو رشته بهترین فیلم و بهترین کارگردانی رخ داده بود. بحثهای پردامنه صورتگرفته پس از این واقعه باعث شد اسکار نگاهش را به مجموعه فیلمهای ابرقهرمانی تا حدی تعدیل کند و به نظر میرسد آکادمی مایل است آثار ابرقهرمانی باکیفیتتر را دست کم در میان نامزدهای دریافت جایزه قرار دهد.
از دیگر تلاشهای آکادمی اسکار در واکنش به گسترش نفوذ فیلمهای ابرقهرمانی در صنعت سینمای آمریکا، تلاش برای ایجاد یک جایزه جدید به نام محبوبترین فیلم بود که ناکام ماند و با واکنش بسیاری از اهالی سینما تا کنون پی گرفته نشده است اما به نظر میرسد هدف از ایجاد یک بخش جدید بهادادن بیشتر به سلیقه عمومی بود.
در واقع اعضای آکادمی مایل بودند جوایز اسکار تا حد بیشتری بازتاب سلیقه عمومی در صنعت سینمای آمریکا باشد؛ سلیقهای که به نوعی تحت نفوذ بیشتر آثار ابرقهرمانی در حال تغییر است. به این ترتیب یک جایزه جدید میتوانست تا حد بیشتری دل مردم را به دست بیاورد و در عین حال مخاطبان و تماشاگران مراسم اسکار را هم افزایش دهد که خود به درآمدزایی بیشتر مراسم میانجامد.
۲۸. کاپیتان زیرشلواری: اولین فیلم حماسی (Cap ai U de pa s: The Fi s Epic Movie)
«کاپیتان زیرشلواری: اولین فیلم حماسی» یک انیمیشن کمدی ابرقهرمانی است که براساس مجموعه رمانهای کودکانهای به همین نام اثر دیوید پیلکی کارتونیست آمریکایی ساخته شده است.
داستان فیلم درباره دو پسربچه پرشیطنت به نامهای جرج و هارولد است؛ این دو پسربچه خیالپرداز و شوخ، مدیر بداخلاق و خشک مدرسهشان را هیپنوتیزم میکنند و از طریق این کار به او میقبولانند که یک ابرقهرمان است. در واقع آنها کاری میکنند مدیر گمان کند ابرقهرمانی به نام کاپیتان زیرشلواری است و در لباس خاصش یعنی شنل و زیرشلواری صاحب قدرتی فراطبیعی است که از طریقش میتواند با جنایتکاران و اشرار مبارزه کند.
گرچه برخی از شوخیهای فیلم در نگاه اول مسخره به نظر میرسند اما همین شوخیها منتقدان و مخاطبان را جذب کردند. فیلم همچنین بخاطر وفادارماندن به سرچشمه اصلیاش که از آن اقتباس شده بود، صداپیشههای توانمند بهویژه عملکرد اد هلمز تحسین شد.
کاپیتان زیرشلواری: اولین فیلم حماسی، از محصولات استودیوی دریمورکس انیمیشن است. سومین کمپانی شاخص انیمیشنسازی پس از دیزنی و پیکسار که ساخت مجموعههای موفق و آشنایی چون «شرک»، «ماداگاسکار»، «پاندای کونگفوکار» و «ترولها» را در کارنامه دارد. کاپیتان زیرشلواری: اولین فیلم حماسی، کمبودجهترین انیمیشن کامپیوتری استودیو بود اما با این وجود فروش خوبی داشت و از نظر تجاری با موفقیت به کار خود پایان داد.
یک سال پس از اکران این اثر سینمایی «ماجراهای حماسی کاپیتان زیر شلواری» (The Epic Tales of Cap ai U de pa s) براساس همین فیلم در قالب یک سریال تلویزیونی از شبکه نتفلیکس آغاز به پخش کرد.
۲۹. سوپرمن ۲ (Supe ma II)
فیلم سینمایی «سوپرمن ۲» دومین قسمت مجموعه سوپرمن بود که با فاصله سه سال از فیلم اول روی پرده رفت. نویسنده فیلمنامه سوپرمن ۲ هم ماریو پوزو بود اما اینبار کارگردانی کار به ریچارد لستر سپرده شده بود. از میان بازیگران دو چهرهی مهم یعنی کریستوفر ریو و جین هکمن در این قسمت هم دوباره حضور پیدا کردند.
نکته جالب درباره مجموعه سوپرمن این بود که هنگام آغاز کار و فیلمبرداری قسمت اول قرار بر این شد تا هر دو قسمت اول و دوم مجموعه با هم فیلمبرداری شوند. فیلمبرداری اولیه در ماه مارس سال ۱۹۷۷ آغاز شد و در اکتبر سال ۱۹۷۸ پایان یافت. با بالاگرفتن تنشها میان ریچارد دانر که کارگردانی پروژه را برعهده داشت و تهیهکنندگان اثر، قرار بر این شد تا فیلمبرداری قسمت دوم تکمیل نشود گرچه ۷۵ درصد آن پیشتر جلوی دوربین رفته بود. پس از این اتفاق دانر اخراج شد و به جای او ریچارد لستر برای کارگردانی قسمت دوم استخدام شد. این حواشی باعث شد بعضی از عوامل پیشنهاد حضور در قسمت دوم را رد کنند. لستر برای آنکه بتواند رسما کارگردان قسمت دوم لقب بگیرد تقریبا اغلب صحنههای فیلم را مجددا فیلمبرداری کرد و بالاخره قسمت دوم جنجالبرانگیز مجموعه سوپرمن را آماده اکران ساخت.
سوپرمن ۲ با استقبال گرم منتقدان مواجه شد؛ آنها بازیها بهویژه بازیهای کریستوفر ریو، جین هکمن و ترنس استامپ را تحسین کردند. فیلم در عین حال بخاطر جلوههای ویژه (طبیعتا در ظرف زمانی خودش) و طنز مؤثرش هم مورد توجه قرار گرفت. بودجه تولید قسمت دوم سوپرمن تفاوت چندانی با قسمت اول نداشت اما فروش به شکل محسوسی نسبت به قسمت قبل کاهش یافت؛ با وجود کاهش فروش فیلم در سطح جهان، اما اثر همچنان سودده باقی ماند.
۳۰. مردان ایکس: کلاس اول (X-Me : Fi s Class)
«مردان ایکس: کلاس اول» پنجمین قسمت از مجموعه فیلمهای ابرقهرمانی مردان ایکس بود.
البته هنگامی که فیلم اکران شد قرار بر این شد تا کلاس اول نوعی راهاندازی مجدد برای این مجموعه باشد بنابراین برخی وقایع با فیلم قبلی مجموعه یعنی «خاستگاه مردان ایکس: ولورین» (X-Me O igi s: Wolve i e) هماهنگی نداشت اما فیلم دیگر مجموعه یعنی «مردان ایکس: روزهای گذشته آینده» (X-Me : Days of Fu u e Pas ) این قسمت را دوباره درون مجموعه قرار داد و آن را به پیشدرآمد « مردان ایکس» (X-Me ) ساخته سال ۲۰۰۰ تبدیل کرد؛ فیلمی که اولین اثر مجموعه به حساب میآمد.
روایت فیلم سینمایی مردان ایکس: کلاس اول در سال ۱۹۶۲ و در دوره بحران موشکی کوبا جریان دارد. فیلم بر رابطه میان چارلز فرانسیس اگزاویه معروف به پروفسور ایکس و اریک ماگنوس لنشر معروف به مگنیتو متمرکز است؛ فیلم به بررسی ریشههای اولیه گروه مردان ایکس و انجمن جهشیافتگان شرور میپردازد.
مردان ایکس: کلاس اول موجب ایجاد محبوبیت دوباره در مجموعه مردان ایکس شد و عامل ساخت چندین و چند اثر دیگر ظرف سالهای آتی در این مجموعه سینمایی ابرقهرمانی بود.
۳۱. پسر جهنمی ۲: ارتش طلایی (Hellboy II: The Golde A my)
«پسر جهنمی ۲: ارتش طلایی» اثری ابرقهرمانی براساس شخصیت داستانی پسر جهنمی بود که دنبالهای بر فیلم «پسر جهنمی» (Hellboy) ساخته سال ۲۰۰۴ به حساب میآمد.
این قسمت هم همچون قسمت قبل توسط گییرمو دل تورو نوشته و کارگردانی شده بود و ران پرلمن برای ایفای نقش اصلی در آن حضور مجدد داشت.
فضای فانتزی خاص اثر که مشخصا تحت تأثیر حضور گییرمو دل تورو در آن مشهود بود در کنار بازیهای باکیفیت از جمله نقاط قوتی بود که این قسمت از پسرجهنمی را با استقبال منتقدان و مخاطبان روبهرو کرد.
پسر جهنمی ۲: ارتش طلایی روایتگر داستان شورش شاهزادهای از جهان افسانهای است؛ شورشی علیه انسانها برای رسیدن به فرمانروایی زمین. حال پسر جهنمی و تیمش باید علیه این حمله مبارزه کنند.
نکته جالب درباره مجموعه پسر جهنمی شدت تأثیرگذاری دل تورو در موفقیت انتقادی و تجاری آن بود. در واقع بعد از ساخت و کامیابی دو قسمت اول مایک میگنولا خالق داستان پسر جهنمی به همراه اندرو کازبی فیلمنامهای برای قسمت سوم نوشتند تا دنبالهای بر دو فیلم اول باشد؛ قرار بود نقش شخصیت اصلی قسمت سوم را هم ران پرلمن همچون قسمتهای قبل برعهده داشته باشد.
با آمادهشدن فیلمنامه تولیدکنندگان فیلم ترجیح دادند صرفا امتیاز حضور بهعنوان یکی از تهیهکنندگان را به دل تورو بدهند اما او صرفا تمایل داشت بهعنوان کارگردان در این پروژه نقش ایفا کند و فیلمنامه خودش را هم جلوی دوربین ببرد. در نتیجه این اختلافات نیل مارشال برای کارگردانی فیلم انتخاب شد و ران پرلمن بازیگر نقش اصلی هم با توجه به نبود دل تورو از کار کنارهگیری کرد.
قسمت سوم مجموعه در سال ۲۰۱۹ اکران شد و بر خلاف دو قسمت اول که به ترتیب موفق شده بودند رضایت ۸۱ و ۸۶ درصد منتقدان را به دست آورند و از نظر تجاری هم نسبتا موفق باشند در هر دو زمینه شکست خورد؛ فیلم سوم با بودجه ۵۰ میلیون دلاری ساخته شد اما تنها ۵۵ میلیون دلار فروخت و صرفا رضایت ۱۸ درصد منتقدان را به همراه داشت تا با شکستی سنگین در همه زمینهها اهمیت حضور دل تورو بیش از پیش بر تولیدکنندگان اثر روشن شود.
۳۲. انتقامجویان: جنگ ابدیت (Ave ge s: I fi i y Wa )
«انتقامجویان: جنگ ابدیت» نوزدهمین فیلم جهان سینمای مارول، دنباله دو اثر دیگر از مجموعه انتقامجویان است که توسط برادران روسو جلوی دوربین رفت.
از نظر ترتیب وقایع کوین فایگی رییس استودیوی مارول در اظهارنظری عنوان کرده که این اثر سینمایی دنباله فیلم سینمایی «انتقامجویان: عصر اولتران»، حدودا چهار سال پس از وقایع «نگهبانان کهکشان بخش ۲» اتفاق میافتد. اگرچه این اظهارنظر کاملا با آنچه کارگردانهای فیلم گفتهاند در تناقض است اما ظاهرا این گفتهها در میان مخاطبان و علاقهمندان به جهان سینمایی مارول جدی گرفته شده.
در جنگ ابدیت انتقامجویان با نگهبانان کهکشان متحد شده و به جنگ تانوس میروند. تانوس شخصیت شروری است که قصد دارد سنگهای ابدیت را جمعآوری کند. انتقامجویان و متحدانشان باید با نشان دادن هر تلاشی تانوس را شکست دهند تا از نابودی جهان جلوگیری کنند.
انتقامجویان: جنگ ابدیت در عرض چند هفته به یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای آمریکا و یکی از بزرگترین فیلمهای ابرقهرمانی هالیوود تبدیل شد. مخاطبان برای دیدن این فیلم سر و دست شکستند و منتقدان هم نسبت به آن گرایش مثبتی نشان دادند. این فیلم رکوردشکن مثل عنوان قبلی همین مجموعه یعنی عصر اولتران یکی از پرهزینهترین فیلمهای تاریخ هم به حساب میآید.
انتقامجویان: جنگ ابدیت فیلمی بود که در سال اکران گیشههای هالیوود را تسخیر کرد. فیلم پس از یک افتتاحیه رکوردشکن و فوقالعاده از نظر تجاری، توانست فروش قدرتمندش را ادامه دهد و لقب پرفروشترین فیلم جهان در سال ۲۰۱۸ را به خود اختصاص داده است.
البته انتقامجویان نتوانست از نظر فروش داخل ایالات متحده اثر ابرقهرمانی موفق دیگر مارول یعنی «پلنگ سیاه» را پشت سر بگذارد اما از نظر فروش در سراسر جهان، پرفروشترین اثر سینمایی سال ۲۰۱۸ شد. رکوردهای فروش این اثر ابرقهرمانی به همینجا ختم نمیشود. انتقامجویان: جنگ ابدیت موفق شد در زمان اکران رکورد بزرگترین و پرفروشترین افتتاحیه یک فیلم در تاریخ سینما را هم بشکند، رکوردی که سال بعد توسط قسمت جدید همین مجموعه دوباره شکسته شد. نهایتا باید به این نکته هم اشاره کنیم که این اثر سینمایی در میان ۵ فیلمی قرار دارد که در تاریخ سینما موفق شدهاند بیش از ۲ میلیارد دلار بفروشند.
۳۳. نگهبانان کهکشان بخش ۲ (Gua dia s of he Galaxy Vol. 2)
«نگهبانان کهکشان بخش ۲» پانزدهمین فیلم جهان سینمایی مارول، همانطور که از نامش مشخص است دنباله فیلم نگهبانان کهکشان (محصول سال ۲۰۱۴) بود. هر دو فیلم فروش خوبی داشتند و از نظر تجاری موفقیتآمیز بودند اما فیلم اول از نظر منتقدان آمریکایی فیلم بهتری بود. گرچه این اثر هم کاملا قابل قبول ارزیابی شد.
ماجرای فیلم سینمایی «نگهبانان کهکشان بخش ۲» درست سه ماه پس از قسمت اول نگهبانان کهکشان اتفاق میافتد. فیلم مذکور بخشی از فاز سوم جهان سینمایی مارول به حساب میآید.
در نگهبانان کهکشان بخش ۲ شاهد سفر نگهبانان درون کیهان برای یاریرساندن به پیتر کوییل جهت پیداکردن هویت واقعیاش هستیم. در واقع این قسمت از مجموعه تلاش نگهبانان برای کنار هم ماندن بهعنوان یک تیم همزمان با حلکردن مسائل خانوادگی را نشان میدهد.
نگهبانان کهکشان ۲ را جیمز گان کارگردانی کرد؛ او فیلم اول را هم کارگردانی کرده بود. گان پیش از کارگردانی مجموعه نگهبانان کهکشان در مجموع یک کمدیساز کموبیش بیاهمیت در نظر گرفته میشد که یک بار برای کارگردانی و فیلمنامهنویسی یک اپیزود ضعیف در یک اثر کمدی جایزه تمشک طلایی را به خود اختصاص داده بود. گان فیلم سینمایی «جوخه انتحار» (The Suicide Squad) را هم برای جهان سینمایی دیسی در دست تولید دارد؛ این اثر سینمایی سال ۲۰۲۱ اکران خواهد شد.
۳۴. ددپول (Deadpool)
شخصیت «ددپول» برای اولینبار در فیلم سینمایی «خاستگاه مردان ایکس: ولورین» به مخاطبان معرفی شد. انتقادهای گستردهای در رابطه با حضور ددپول در فیلم خاستگاه مردان ایکس: ولورین صورت گرفت که باعث شد در نهایت رت ریس و پال ورنیک در همکاری با رایان رینولدز به فکر تولید فیلمنامهای بیفتند که در آن از شخصیت ددپول اقتباسی وفادارانهتر ارایه شود. این تلاشها با حضور تیم میلر بهعنوان کارگردان به تولید فیلم سینمایی ددپول با بازی رایان رینولدز در سال ۲۰۱۶ منجر شد.
ددپول به کارگردانی تیم میلر هشتمین فیلم از مجموعه فیلمهای مردان ایکس است. وید ویلسون طی آزمایشهایی تواناییهای عجیبی به دست میآورد اما چهره بسیار زشتی پیدا میکند در نتیجه فیلم روایتگر ماجراها و جستوجوهای سختی ست که ویلسون در پی یافتن کسی که چنین بلایی بر سرش آورده است پشت سرمیگذارد.
فیلم سینمایی ددپول هواداران زیادی پیدا کرد. این اثر سینمایی با کنایههای نیشدار و فیلمنامه جذابش از نظر تجاری بسیار موفق بود به گونهای که بیشتر از ۷۸۲ میلیون دلار فروش داشت. پیش از اکران فیلم سینمایی جوکر بالاترین میزان فروش یک فیلم رده سنی R به فیلم ددپول اختصاص داشت و میتوان این اثر سینمایی را علاوه بر فهرست بهترین ابرقهرمانیهای تاریخ سینما در میان فهرست محدودتری از برترین ابرقهرمانیهای دهه اخیر هم قرار داد.
شوخیهای جذاب فیلم و بازی تماشاگرپسند رینولدز ددپول را در میان دیگر فیلمهای ابرقهرمانی برجسته میسازد. فیلمهای ابرقهرمانی زیادی با درونمایه طنز وجود دارند و بسیاری از آنها بر پایه شخصیت مرکزی فیلم شناخته شدهاند اما هیچکدام مثل ددپول نیستند. این فیلم سینمایی نشان داد که یک فیلم ابرقهرمانی با ردهبندی سنی R میتواند اثری بزرگ و موفق هم باشد. در واقع این موضوع که شاید امروز بدیهی به نظر برسد زمانی اصلا قابل قبول نبود؛ از جمله دلایلی که استودیوها برای عدم تولید یک فیلم مستقل برای ددپول مطرح میکردند محتوای فیلم بود که باعث میشد از نظر ردهبندی سنی در این محدوده قرار گیرد و از نظر مالکین استودیوهای بزرگ هالیوود چنین اقدامی از نظر تجاری چندان مناسب نبود و فروش فیلم را تهدید میکرد.
به هر حال در پی موفقیت بزرگی که ددپول برای خود کسب کرد دنباله این اثر سینمایی به نام «ددپول ۲» در سال ۲۰۱۸ اکران شد و به زودی شاهد تولید سومین دنباله از این مجموعه بزرگ سینمایی نیز خواهیم بود. در حال حاضر میدانیم که احتمالا این اثر نیز ردهبندی سنی R خواهد داشت، رایان رینولدز در آن به نقشآفرینی میپردازد و تا سال ۲۰۲۲ جلوی دوربین نمیرود.
۳۵. ایکس ۲: مردان ایکس متحد (X2: X-Me U i ed)
«ایکس ۲» که تحت عنوان «ایکس ۲: مردان ایکس متحد» نیز شناخته میشود دومین فیلم مجموعه مردان ایکس و دنباله فیلم مردان ایکس ساخته سال ۲۰۰۰ بود.
قسمت دوم مجموعه مردان ایکس از رمان گرافیکی «مردان ایکس: خدا عشق میورزد، انسان میکشد» (X-Me : God Loves, Ma Kills) الهام گرفته شد که خود محصول سال ۱۹۸۲ بود و در میان کمیکهای مارول قرار داشت.
وقتی سرهنگ ویلیام استرایکر یکی از دشمنان درجه یک مردان ایکس پروفسور ایکس را میدزدد و به مدرسهاش حمله میکند، مردان ایکس مجبور میشوند برای دفاع با یکی از دشمنان برجستهشان یعنی مگنیتو همپیمان شوند تا جلوی سرهنگ استرایکر را بگیرند.
منتقدان انگلیسیزبان با تمجید از خط داستانی و صحنههای اکشن فیلم ایکس ۲: مردان ایکس متحد از آن استقبال کردند و همراهی مخاطبان نیز از این فیلم ابرقهرمانی یک اثر نسبتا پرفروش و از نظر تجاری موفق ساخت.
۳۶. بتمن: نقاب شبح (Ba ma : Mask of he Pha asm)
«بتمن: نقاب شبح» یک انیمیشن ابرقهرمانی است که براساس کمیکهای دیسی و برنامه تلویزیونی «بتمن: مجموعه پویانمایی» (Ba ma : The A ima ed Se ies) ساخته شده است.
در بتمن: نقاب شبح این ابرقهرمان به اشتباه متهم به مجموعهای از قتلهای سران مافیایی میشود؛ قتلهایی که در واقع توسط یک قاتل اسرارآمیز در حال انجام است. بتمن در کنار درگیری در این ماجرا یک رابطه عاطفی قدیمی را نیز از سر گرفته و ترکیب این دو موضوع روایت را پیش میبرد.
بتمن: نقاب شبح در ابتدا قرار بود بهعنوان یک فیلم ویدیویی منتشر شود اما استودیوی برادران وارنر تصمیم گرفت برای این اثر یک اکران سینمایی در نظر بگیرد. این تصمیم به شکل ناگهانی اتخاذ شد و به همین دلیل نیز مقدمات لازم بهویژه در زمینه تبلیغات و بازاریابی فیلم فراهم نشد؛ این موضوع در نهایت باعث شد فیلم از نظر تجاری شکست بخورد و نتواند فروش قابل توجهی را تجربه کند.
بتمن: نقاب شبح با وجود شکست تجاری از نظر منتقدان تحسین شد و سبکپردازی ویژه پویانمایی آن مورد توجه قرار گرفت.
۳۷. ددپول ۲ (Deadpool 2)
«ددپول ۲» یازدهمین فیلم از مجموعه فیلمهای مردان ایکس و دنباله فیلم سینمایی ددپول است که سال ۲۰۱۶ ساخته شد. این فیلم ابرقهرمانی جهان سینمایی مارول از نظر فروش و همچنین از نگاه منتقدان تا حد زیادی وضعیتی داشت شبیه به فیلم قبلی ددپول. در این قسمت وید ویلسون (ددپول) با تشکیل تیمی از جهشیافتهها باید از پسری نوجوان که دارای تواناییهای ماورا الطبیعی است محافظت کند.
کارگردان ددپول ۲ دیوید لیچ بدلکار مشهور است که پیش از این فیلم بلوند اتمی را کارگردانی کرده بود و پس از جدایی تیم میلر (کارگردان فیلم ددپول سال ۲۰۱۶) به این مجموعه پیوست.
برنامه برای ساخت دنباله فیلم سینمایی ددپول حتی پیش از اکران قسمت اول مطرح شده بود. قرار بود همان تیم قسمت اول از جمله دو مهره کلیدی آن یعنی میلر و رینولدز در نوشتن فیلمنامه و ساخت قسمت دوم نیز مشارکت کنند اما میلر به دلیل اختلاف دیدگاه اساسی با رینولدز پروژه را رها کرد و همانطور که اشاره شد یوید لیچ جای او را گرفت.
ددپول ۲ موفق شد در نهایت ۷۸۵ میلیون دلار بفروشد، رقمی که میزان بسیار اندکی از فروش قسمت اول بیشتر بود اما نباید نادیده گرفت که هزینه تولید ۱۱۰ میلیون دلاری قسمت دوم با فاصله بیشتر از هزینه تولید ۵۸ میلیون دلاری قسمت اول بود. ددپول ۲ تا به امروز پرفروشترین فیلم سینمایی در مجموعه مردان ایکس به حساب میآید.
ددپول ۲ در کنار موفقیتهای تجاری، رضایت منتقدان را نیز به همراه داشت. منتقدان فیلم را بخاطر شوخطبعی، بازیهای تماشایی، داستان اصلی و سکانسهای اکشن تحسین کردند گرچه لحن اثر و بعضی ویژگیهای فیلمنامه را مورد انتقاد قرار دادند.
۳۸. بتمن آغاز میکند (Ba ma Begi s)
فیلم سینمایی ابرقهرمانی «بتمن آغاز میکند» راهاندازی مجدد مجموعه بتمن و اولین فیلم از سهگانه «شوالیه تاریکی» (The Da k K igh T ilogy) است.
فیلم داستان اصلی و اولیه مجموعه را روایت میکند. داستان بروس وین از زمان مرگ والدینش، مسیری که برای تبدیلشدن به بتمن طی کرده و البته مبارزهاش با راسالغول.
با توجه به نظرات متفاوت و بعضا انتقادی نسبت به فیلم «بتمن برای همیشه» (Ba ma Fo eve ) در سال ۱۹۹۵ و البته بازخورد ضعیف و منفی «بتمن و رابین» (Ba ma Robi ) که هر دو توسط جوئل شوماخر کارگردانی شده بودند، تلاش برای کشاندن مجدد پای بتمن به پرده سینما برای ۸ سال متوقف شد. اما در اوایل سال ۲۰۰۳ نولان و دیوید ساموئل گویر تصمیم گرفتند روی فیلم بتمن آغاز میکند، کار کنند. هدف آنها ایجاد جهانی تیرهتر با لحنی واقعگرایانهتر نسبت به آثار قبلی بود.
یکی از اهداف مهم دیگر نولان جلب عاطفه تماشاگران نسبت به هر دو هویت قهرمان یعنی بتمن و بروس وین بود. در نهایت هنگامی که فیلم نولان نمایش داده شد با تحسین گسترده منتقدان مواجه شد. بازی کریستین بیل، سکانسهای اکشن، موسیقی، کارگردانی نولان و بار احساسی فیلم نسبت به بتمنهای قبلی مجموعه عواملی را تشکیل دادند که در رضایت منتقدان نسبت به این اثر نقش پررنگی داشتند.
۳۹. مرد تاریکی (Da kma )
«مرد تاریکی» براساس یک داستان کوتاه نوشته سام ریمی که خود کارگردانی فیلم را نیز برعهده دارد ساخته شد؛ این داستان کوتاه ادای دینی بود به فیلمهای ترسناک استودیوی یونیورسال در دهه ۱۹۳۰. فیلم داستان پیتون وستلیک را روایت میکند؛ دانشمندی که توسط یک خلافکار بیرحم به شکلی وحشیانه مورد حمله قرار میگیرد، دستان و صورتش با اسید سوزانده شده و به حال مرگ رها میشود.
هنگامی که درمان برای بهبود آسیبها و سوختگی وستلیک جواب نمیدهد او واجد قدرتهایی فراانسانی میشود. البته این قدرتها به شکلی ناخواسته باعث از دسترفتن تعادل روانی او نیز میشود. وستلیک که تمام وجودش را میل به انتقام فراگرفته تصمیم میگیرد افرادی را که باعث این اتفاق بودند شکار کند.
سام ریمی کارگردان فیلم سینمایی مرد تاریکی پیش از ساخت این فیلم به دنبال ساخت اثری با استفاده از شخصیتهایی چون «سایه» (The Shadow) یا بتمن بود اما هنگامی که نتوانست مجوز استفاده از این شخصیتها را به دست بیاورد تصمیم گرفت ابرقهرمان خودش را بسازد و با استودیوی یونیورسال قراردادی امضا کند تا اولین فیلم این ابرقهرمان را جلوی دوربین ببرد.
لیام نیسون قهرمان فیلم مرد تاریکی برای اولینبار در یک اثر اکشن نقش اصلی را بازی میکرد؛ اما موفقیت این فیلم باعث شد او تا چند دهه بعد در آثار اکشن نقش مردانی که قصد انتقامگیری دارند را بازی کند. کامیابی تجاری و انتقادی مرد تاریکی منجر به ساخت دو قسمت دیگر از این مجموعه توسط کارگردانی دیگر و با بازیگر نقش اصلی جدید شد اما این دو فیلم نتوانستند به موفقیت قسمت اول نزدیک شوند.
۴۰. کلاغ (The C ow)
داستان فیلم «کلاغ» درباره یک موزیسین راک است که به شکل وحشیانهای کشته شده اما دوباره زنده میشود تا انتقامجوی قتل خود و نامزدش باشد.
کلاغ یک فیلم ابرقهرمانی عجیب است؛ فیلمی که با رمز و راز، سیاهی، صحنههای اکشن و انرژی خاص برندون لی پر شده است. برندون لی بازیگر، رزمیکار و پسر بروس لی معروف بود. نکته حیرتانگیز اینکه این فیلم آخرین نقشآفرینی برندون لی بود چرا که او سر صحنه فیلمبرداری همین اثر با شلیک گلوله کشته شد. با کشتهشدن او هشت روز نهایی فیلمبرداری با فیلمنامهای جدید، یک بدلکار به جای او و استفاده از جلوههای ویژه به پایان رسید.
با وجود همه جنجالهایی که مرگ برندون لی سر صحنه فیلمبرداری این اثر سینمایی ایجاد کرد کلاغ از نظر انتقادی موفق بود و رضایت منتقدان را به دست آورد؛ آنها فیلم را برای سبک بصری متمایز، عمق احساسی و البته بازی لی تحسین کردند. کلاغ از نظر تجاری نیز خوش درخشید؛ در عین حال فیلم در طول زمان هواداران افراطی خود را پیدا کرد و به یک فیلم کالت تبدیل شد. این اثر سینمایی اولین قسمت از یک مجموعه لقب گرفت که شامل سه دنباله و یک سریال تلویزیونی است.
۴۱. مرد مورچهای (A -Ma )
فیلم پایانی فاز دوم در جهان سینمایی مارول «مرد مورچهای» است که دوازدهمین فیلم این جهان سینمایی در نظر گرفته میشود.
فیلم بر ماجرای مرد مورچهای (اسکات لنگ با بازی پل راد)، دزدی که به دکتر هنک پیم کمک میکند از تکنولوژیاش محافظت کند، تمرکز دارد. وقایع فیلم ابرقهرمانی مرد مورچهای چند ماهی پس از انتقامجویان: عصر اولتران رخ میدهد.
مرد مورچهای از آن دست فیلمهای مارول بود که چندان جدی گرفته نشد و همواره زیر سایه سایر آثار ابرقهرمانی باقی ماند. ابتدا قرار بود فیلم را یکی از نویسندگان یعنی ادگار رایت بسازد اما به دلیل برخی اختلافات که تفاوت سلیقه هنری نامیده شد، رایت از کارگردانی پروژه کنار رفت (شاید بد نباشد بدانید رایت چند سال بعد فیلم بیبی درایور را هم کارگردانی کرد).
با کنار رفتن رایت نوبت به پیتون رید رسید که شانسش را برای ساخت یک فیلم ابرقهرمانی امتحان کند. رید کارگردان بیتجربهای نبود اما ۳ فیلمی که قبلا در کارنامه داشت سه اثر کمدی بودند. مرد مورچهای ساخته شد، فروش بدی هم نداشت و از نظر منتقدان هم فیلم نسبتا خوبی ارزیابی شد.
دنباله فیلم سینمایی مرد مورچهای تحت عنوان «مرد مورچهای و زنبورک» در سال ۲۰۱۸ اکران شد و قرار است شاهد نمایش قسمت سوم این مجموعه با نام «مرد مورچهای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» (A -Ma a d he Wasp: Qua uma ia) در سال ۲۰۲۲ و فاز چهارم جهان سینمایی مارول باشیم.
۴۲. مردان ایکس (X-Me )
فیلم سینمایی «مردان ایکس» اولین فیلم مجموعه مردان ایکس و اساسا آغازگر این مجموعه سینمایی ابرقهرمانی بود.
فیلم جهانی را نمایش میدهد که در آن کسر کوچکی از جمعیت جهشیافتهاند و قدرتهایی فراطبیعی دارند؛ همین قدرتها باعث شده این افراد از نظر انسانها قابل اعتماد نباشند. فیلم روی دو جهش یافته از میان این افراد یعنی لوگان و روگ تمرکز دارد. در عین حال جدال میان دوگروه مختلف یعنی مردان ایکس چارلز فرانسیس اگزاویه و انجمن جهشیافتگان شرور به رهبری مگنتو از اصلیترین موتورهای محرک روایت داستانی فیلم است.
تلاش برای ساخت فیلمی در جهان مردان ایکس که در آغاز قرن ۲۱ ممکن شد، از سالها قبل در جریان بود. ظاهر از سال ۱۹۸۴ شرکت اوریون پیکچرز که مدتی بعد ورشکست شد تلاش میکرده فیلمی با این شخصیتها بسازد؛ در همین زمینه مذاکراتی نیز با جیمز کامرون و کاترین بیگلو انجام شده بود. در سال ۱۹۹۴ حق ساخت فیلم توسط استودیوی فاکس قرن بیستم خریداری و تعداد زیادی فیلمنامه با ایدههای مختلف برای ساخت مطرح میشود. در نهایت دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۹۶ برایان سینگر برای کارگردانی این اثر قرارداد امضا میکند و بالاخره ساخت اثر از سال ۱۹۹۹ آغاز شده و فیلم در سال ۲۰۰۰ اکران میشود.
۴۳. پسر جهنمی (Hellboy)
«پسر جهنمی» فیلمی است که براساس شخصیتی به همین نام آفریده مایک میگنولا ساخته شد. پسر جهنمی در واقع خود یک موجود اهریمنی است که از کودکی توسط نازیها احضار شده و سپس از دست آنان نجات داده شده است. این موجود رشد کرده و در نهایت مدافع جهان در برابر نیروهای تاریک و شیطانی میشود.
پسر جهنمی آغازگر یک مجموعه سینمایی بود که در ادامه شاهد ساخت دو دنباله در آن بودیم. این مجموعه سینمایی تا قسمت دوم و با حضور گییرمو دل تورو، موفقیت نسبی تجاری و موفقیت گسترده انتقادی را تجربه کرد اما پس از جدایی دل تورو از مجموعه به سختی شکست خورد و نتوانست کامیابیهای گذشته را تکرار کند.
۴۴. کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو (Cap ai Ame ica: The Fi s Ave ge )
«کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو» (Cap ai Ame ica: The Fi s Ave ge ) پنجمین فیلمی است که در جهان سینمایی مارول اکران شد اما یک نکته مهم درباره این اثر سینمایی این است که برای دنبال کردن خط داستانی مجموعه آثار مارول باید در آغاز سراغ همین فیلم سینمایی بروید.
وقایع این فیلم ابرقهرمانی دههها پیش از ماجراهای مرد آهنی و انتقامجویان رخ میدهند. کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو مخاطبان را با استیو راجرز (کاپیتان آمریکا با بازی کریس ایوانز) آشنا میکند که یکی از شخصیتهای کلیدی مجموعه است. همچنین از طریق «کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو» با تسرکت (سنگ فضا) آشنا خواهید شد.
کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو پس از چند اثر نسبتا ضعیف از جهان مارول، روی پرده سینماها رفت. هیچمدعی نشد که فیلم اثر درخشانی است اما نخستین انتقامجو مخالفان چندان سرسختی هم نداشت. به این ترتیب فیلم جایی در میانه ایستاد و کاری نکرد جز برآوردن انتظارات از یک فیلم نسبتا معمولی ابرقهرمانی. به قول یک منتقد هر چیزی که از یک فیلم ابرقهرمانی بخواهید در این فیلم پیدا میکنید به جز غافلگیری.
کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو را جو جانستون ساخت؛ مردی که پارک ژوراسیک ۳ را هم کارگردانی کرده و خیلی وقت پیش در فیلم جنگ ستارگان مسئول جلوههای بصری بوده است.
جرقههای اولیه ساخت نخستین انتقامجو برمیگردد به سال ۱۹۹۷. آن زمان قرار بود فیلم توسط شرکت فیلمسازی آرتیسان اینترتیمنت توزیع شود اما یک دعوای حقوقی مانع پیشرفت پروژه شد. نهایتا گردونه وقایع به شکلی چرخید که مقدمات ساخت کار در استودیوی مارول از سال ۲۰۱۰ فراهم شد و فیلم یک سال پس از آن روی پرده رفت.
۴۵. بازگشت بتمن (Ba ma Re u s)
فیلم سینمایی «بازگشت بتمن» دومین فیلم در مجموعه ابتدایی فیلمهای بتمن محصول استودیوی برادران وارنر بود. این فیلم همچون اثر قبلی مجموعه یعنی «بتمن» (Ba ma ) ساخته سال ۱۹۸۹ توسط تیم برتون کارگردانی شد.
مجموعه ابتدایی فیلمهای بتمن برادران وارنر شامل چهار اثر سینمایی بود که علاوه بر بتمن و بازگشت بتمن دو فیلم دیگر «بتمن برای همیشه» (Ba ma Fo eve ) و «بتمن و رابین» (Ba ma Robi ) را هم شامل میشدند.
داستان فیلم مواجهه بتمن با مردی را نشان میدهد که ظاهری عجیب و غیرمتعارف دارد و پنگوئن نامیده میشود. پنگوئن با کمک یک تاجر ستمگر، گاتهام سیتی را به آشوب کشیده است. در این میان زن گربهای یا کتومن نیز قصد دارد با نیتهای دیگری دست به انتقامجویی بزند و همین موضوع داستان فیلم را پیچیدهتر کرده است.
ظاهرا تیم برتون کارگردان قسمت اول مجموعه قصد بازگشت و ساخت این قسمت را نداشته اما هنگامی که برادران وارنر امکان فعالیت خلاقانه آزادانهتر را برای او فراهم کرده و در این زمینه به این کارگردان تضمین میدهند، برتون نیز برای ساخت قسمت دوم بازمیگردد. در این فیلم مایکل کیتون نیز برای بار دوم و آخر به ایفای نقش بتمن میپردازد.
۴۶. کاپیتان مارول (Cap ai Ma vel)
فیلم سینمایی «کاپیتان مارول» بیست و یکمین فیلم جهان سینمایی مارول و از آثار فاز سوم این دنیای ابرقهرمانی است.
وقایع داستانی این فیلم سینمایی در دهه ۱۹۹۰ میگذرد، فیلم قصه تبدیلشدن کارول دنورز (با بازی بری لارسون) به کاپیتان مارول را برای مخاطبان روایت میکند و از طریق این خط داستانی به خوبی نشان میدهد چرا ادعا شده کاپیتان مارول قویترین قهرمان جهان مارول است.
بری لارسون در کاپیتان مارول بازی درخشان و قدرتمندانهای ارایه میدهد و فیلم با تکمیل تدریجی داستان کارول دنورز در کنار گرههای شگفتانگیز فیلمنامه در عین سرگرمکنندگی بنای مستحکمی برای فیلمهای آینده جهان مارول میسازد.
آنا بودن و رایان فلک (دو کارگردان فیلم) را میتوان با شدتی تقریبا کم نئورئالیستهای آمریکایی به حساب آورد. با این وجود در کاپیتان مارول به سختی میشود ردپای امضای همیشگی آثار آنها را پیدا کرد. با این وجود آنها موفق شدهاند دستاوردی مهیج داشته باشند. آنها سبک مارول را درک کردهاند و در درونش داستانی ساختهاند که با ترفندها و لایههای مختلفش مخاطب را کاملا به خود جذب میکند.
کاپیتان مارول علاوه بر جلب نظر منتقدان، یک موفقیت تجاری کامل بود. این اثر جهان سینمایی مارول بیش از یک میلیارد و صد میلیون دلار فروخت و به تنها فیلم ابرقهرمانی با یک قهرمان زن تبدیل شد که توانسته چنین فروشی را تجربه کند. کاپیتان مارول در عین حال پنجمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۹ لقب گرفت. در حال حاضر میدانیم که مارول برنامه اکران یک دنباله برای این اثر سینمایی را در سال ۲۰۲۲ دارد. ظاهرا بری لارسون در این قسمت دوباره برای ایفای نقش کاپیتان مارول بازخواهد گشت.
۴۷. مرد آهنی ۳ (I o Ma 3)
فیلم سینمایی «مرد آهنی ۳» یکی دیگر از آثار ابرقهرمانی پرفروش تاریخ است که بر پایه شخصیتهای جهان مارول بنا شدهاند.
مرد آهنی ۳ هفتمین فیلم جهان سینمایی مارول، فیلم آغازین فاز دوم و ادامه فیلمهای مرد آهنی و مرد آهنی ۲ است که از نظر فروش نیز نسبت به دو اثر دیگر عملکرد موفقتری داشت. همچنین مرد آهنی ۳ پنجمین فیلم پرفروش جهان سینمایی مارول نیز در نظر گرفته میشود. این فیلم که با بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری بیش از ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار فروخت از نظر عملکرد تجاری تنها چهار فیلم از مجموعه انتقامجویان و فیلم پلنگ سیاه را بهعنوان رقیب خود در جهان مارول میبیند.
در مرد آهنی ۳ تونی استارک پس از مجموعهای از عملیاتهای خرابکارانه که توسط تروریستی به نام ماندارین انجام میشود سفری را برای مبارزه با این تروریست و ساماندادن به وضعیت جهان آغاز میکند. وقایع سومین فیلم سینمایی در مجموعه مرد آهنی که توسط شین بلک کارگردانی شده است از نظر زمانی ۶ ماه پس از وقایع فیلم «انتقامجویان» اتفاق میافتد. در «مرد آهنی ۳» استارک هنوز با عوارض روحی و روانی پس از جنگ نیویورک دست و پنجه نرم میکند.
همانطور که اشاره شد مرد آهنین ۳ را شین بلک کارگردانی کرد، در واقع بعد از اینکه فاورو کارگردان قسمتهای اول و دوم اعلام کرد در پروژه دیگری درگیر است نوبت به بلک رسید تا نشان دهد با قسمت سوم این مجموعه چه خواهد کرد. این کارگردان دوباره از رابرت داونی جونیور در نقش اصلی استفاده کرد.
بلک که در کنار کارگردانی، از فیلمنامهنویسان اثر هم بود تلاش کرد وزن شخصیتها را در قصه بیشتر از قبل کند، اهمیت بیشتری به استفاده از تعلیق بدهد و به بهترین نحو ممکن از بازیگران بازی بگیرد. مرد آهنی ۳ با فاصلهای بسیار ناچیز نسبت به فیلم «یخزده» (F oze ) بهعنوان دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۳ در سطح جهان شناخته شد.
۴۸. بتمن (Ba ma )
فیلم سینمایی «بتمن» ساخته سال ۱۹۶۶ نسخهای از این ابرقهرمان معروف را روی پرده برد که الهامگرفته از مجموعه تلویزیونی بتمن بود؛ مجموعهای که در سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ روی آنتن رفت.
این اثر اولین فیلم بلند سینمایی بود که براساس این شخصیت بسیار مشهور جهان دیسی ساخته میشد. بتمن دقیقا دو ماه پس از آنکه آخرین قسمت اولین فصل سریال پخش شد به سینماها رسید. فیلم اغلب بازیگران سریال را به کار گرفته بود و در کنار تمجیدهای منتقدان از نظر تجاری نیز عملکرد قابل قبولی از خود نشان داد.
به هر حال با دیدن این اثر ابرقهرمانی به مجموعه قواعدی که ظرف دهههای قبل در مدیومهای گوناگون از جمله تلویزیون درباره بتمن وضع شده بود پی میبریم؛ فیلم از اغلب این عناصر و قواعد استفاده میکند تا بتواند ساختار خود را سر و شکل دهد.
۴۹. پرندگان شکاری (Bi ds of P ey)
فیلم سینمایی «پرندگان شکاری» یک اکشن ابرقهرمانی است که بر اساس کمیک بوکهای دیسی با همین عنوان ساخته شده است. این اثر سینمایی هشتمین فیلم در دنیای توسعهیافته دیسی است و بهعنوان دنباله «جوخه انتحار» (Suicide Squad) اکران شد.
بر اساس داستان فیلم، هارلی کویین پس از جداشدن از جوکر به قناری سیاه، هانترس و رنی مونتویا میپیوندد تا بتوانند یک دختر جوان را از چنگال یک جنایتکار بزرگ و شیطانی نجات دهند.
پرندگان شکاری بابت سبک بصری خاصش، کارگردانی کتی یان و نقشآفرینی مارگو رابی تحسین شد اما نقدهایی جدی نسبت به فیلمنامه آن نیز مطرح شدند.
فیلم در ماههای آغازین سال ۲۰۲۰ و پیش از تعطیلیهای گسترده سینماها اکران شد اما با فروشی حدودا دوبرابر هزینه تولیدش نتوانست سودآوری داشته باشد و حتی هزینههای تبلیغاتی خود را هم جبران نکرد.
پرندگان شکاری اولین فیلم دنیای توسعهیافته دیسی و دومین فیلم جهان دیسی (در کنار جوکر) بود که درجهبندی سنی R دریافت کرد.
۵۰. ثور (Tho )
«ثور» چهارمین فیلم جهان سینمایی مارول و اولین فیلم در مجموعه فیلمهای ثور بود که چندین شخصیت مهم جدید را به جهان سینمایی مارول معرفی کرد.
در واقع آخرین صحنه از فیلم ثور شرایط را مهیا کرد تا در سال ۲۰۱۲ بالاخره شاهد اولین فیلم انتقامجویان باشیم. با معرفی ثور اغلب شخصیتهای مهم انتقامجویان که سال بعد اکران شد، به مخاطبان معرفی شده بودند.
داستان این اثر سینمایی درباره ثور ایزد آذرخش، یک ابرقهرمان قدرتمند اما مغرور است که از آسگارد به زمین تبعید شده تا در میان انسانها زندگی کند. او قدرتها و چکش معروفش میولنیر را در اختیار ندارد. در حالی که برادر ثور لوکی قصد دارد تاج و تخت آسگارد را به دست آورد، ثور باید تواناییهای خود را به اثبات برساند.
فیلم سینمایی ثور از نظر برخی مخاطبان آثار جهان سینمایی مارول لحن مناسبی نداشت و بعضی هواداران فیلمهای ابرقهرمانی هم معتقد بودند کنت برانا کارگردان فیلم، اساسا گزینه مناسبی برای کارگردانی ثور نبوده است.
فروش فیلم اما چندان بد نبود و در مجموع برای مارول سرمایهگذاری راضیکنندهای به نظر رسید. منتقد معروف آمریکایی راجر ایبرت درباره این فیلم گفته بود ثور یک شکست سینمایی اما یک موفقیت در بازاریابی بود.
۵۱. ماسک (The Mask)
فیلم سینمایی «ماسک» یکی از بهترین فیلمهای جیم کری است که در حقیقت زندگی حرفهای او را متحول کرد. این فیلم یکی از متفاوتترین فیلمهای ابرقهرمانی همهی دورانها است.
ماسک به کارگردانی چاک راسل روایت زندگی مردی معمولی است که زندگیاش طی یک اتفاق متحول شده و قدرتهای خارقالعادهای بهدست میآورد اما مثل آثار کلیشهای ابرقهرمانی قرار نیست از این قدرتها برای حفاظت از جهان استفاده کند.
ماسک بیشتر از اینکه به فیلمهای مجموعهای چون «مرد عنکبوتی» شبیه باشد به فیلم سینمایی «پروفسور دیوانه» (The Nu y P ofesso ) نزدیک است.
پروفسور دیوانه یک کمدی بزنبکوب به کارگردانی و بازیگری جری لوئیس است. نقش جری لوئیس از این نظر با نقش جیم کری در فیلم سینمایی ماسک قابل مقایسه است که لوئیس نیز در پروفسور دیوانه قدرت خود را در جهت رسیدن به منافع شخصی بهکار میگرفت.
بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که ماسک نه فقط در کارنامه حرفهای جیم کری بلکه در فعالیتهای حرفهای کامرون دیاز هم نقش تعیین کنندهای داشت. در واقع دیاز از طریق این اثر و در سن ۲۲ سالگی به شکل جدی وارد سینما شد.
ماسک یک موفقیت تجاری شاخص بود. فیلم با بودجه حدودا ۲۰ میلیون دلاری ساخته شد اما موفق شد به فروشی بیش از ۳۵۱ میلیون دلار یعنی بیش از ۱۷ برابر بودجه تولیدش برسد. این میزان فروش از نظر تجاری ماسک را در میان یکی از موفقترین آثار سال ۱۹۹۴ قرار داد.
۵۲. کیک اس (Kick-Ass)
فیلم سینمایی «کیک اس» یک کمدی سیاه ابرقهرمانی است که داستان دیو لیزسکی یک نوجوان دبیرستانی را بازگو میکند. دیو که شیفته کتابهای کمیک است یک روز تصمیم میگیرد خود ابرقهرمان شود گرچه هیچ قدرت، تمرین و دلیل بخصوص و معناداری برای چنین تصمیمی ندارد.
کیک اس جنبههای خلاقانهای دارد و از نگاه منتقدان اثری ارزیابی شد که اقتباس از آثار کمیکبوکی را از نظر سبک بصری و البته خشونت و ناسزاگویی به کار رفته در آن به مرحله دیگری انتقال داده. شاید به همین دلیل هم فیلم مورد انتقاداتی قرار گرفت از جمله اینکه چرا یک نوجوان را بهعنوان عامل این خشونتها نمایش داده است.
کیک اس در مدت کوتاهی پس از اکران هواداران پروپاقرص خود را پیدا کرد و از زمان انتشارش در قالب دیویدی و بلوری جنبههای یک فیلم کالت را هم از خود نشان داد.
همین استقبال باعث شد در سال ۲۰۱۳ یک کمدی اکشن ابرقهرمانی دیگر بهعنوان دنباله فیلم، تحت نام «کیک اس ۲» (Kick-Ass 2) اکران شود. اثری که از نظر تجاری به موفقیت قسمت قبل نبود و از نظر منتقدان نیز ضعیف ارزیابی شد و نتوانست نقدهای تمجیدآمیز قسمت اول را تکرار کند.
۵۳. انتقامجویان: عصر اولتران (The Ave ge s: Age of Ul o )
فیلم سینمایی «انتقامجویان: عصر اولتران» دنبالهای بود بر فیلم «انتقامجویان» که سال ۲۰۱۲ ساخته شد. هر دوی این فیلمها را جاس ویدن کارگردانی کرد و هر دو هم بسیار پرفروش بودند به شکلی که تقریبا روی هم چیزی حدود ۳ میلیارد دلار فروختند. این دو اثر عملا مهمترین فیلمهایی هستند که ویدن کارگردانی کرده اما او را با نویسندگی در انیمیشن داستان اسباببازی هم بهخاطر میآوریم.
با وجود فروش خوب و محبوبیت میان مردم، انتقامجویان: عصر اولتران بهعنوانی اثری نسبتا ضعیفتر از انتقامجویان ساخته سال ۲۰۱۲ ارزیابی شد. به باور منتقدان با وجود افزودن شخصیتها و روابط بیشتر میان آنها در فیلمنامه، این اثر نتوانست جذابیت و قدرت عنوان قبلی مجموعه را حفظ کند. گرچه مخاطبان فیلم را پسندیدند و فیلم یکی از عناوین پرفروش سال ۲۰۱۵ بود اما در حوزه فروش نیز نتوانست به پای انتقامجویان سال ۲۰۱۲ برسد.
در انتقامجویان: عصر اولتران بهعنوان یازدهمین فیلم جهان سینمایی مارول شاهد تلاش انتقامجویان جهت مبارزه با اولتران بهعنوان یک هوش مصنوعی هستیم. این هوش مصنوعی اساسا توسط تونی استارک و بروس بنر برای حفظ صلح در جهان طراحی شده است.
یکی از ویژگیهای جالب انتقامجویان: عصر اولتران گرانقیمتبودن عجیب پروسه ساخت این اثر سینمایی بود. عصر اولتران با بودجهای نزدیک به ۳۶۵ میلیون دلار ساخته شد که پس از فیلم «دزدان دریایی کارائیب: سوار بر امواج ناشناخته» (Pi a es of he Ca ibbea : O S a ge Tides) گرانقیمتترین فیلم تاریخ سینما و گرانقیمتترین فیلم جهان سینمایی مارول در نظر گرفته میشود.
۵۴. بازگشت سوپرمن (Supe ma Re u s)
«بازگشت سوپرمن» ششمین و آخرین فیلم مجموعه فیلمهای اصلی سوپرمن بود که به نوعی دنباله فیلم سوپرمن سال ۱۹۷۸ و سوپرمن ۲ ساخته سال ۱۹۸۰ نیز به حساب میآید و به آنها ادای دین میکند. این اثر سینمایی در خط روایی خود سه فیلم دیگر مجموعه یعنی «سوپرمن ۳» (Supe ma III)، «سوپرگرل» (Supe gi l) و «سوپرمن ۴: در جستجوی صلح» (Supe ma IV: The Ques fo Peace) را نادیده میگیرد.
بازگشت سوپرمن همچون نامش داستان بازگشت سوپرمن به زمین پس از یک وقفه ۵ ساله را روایت میکند؛ او در مییابد که محبوبش لوئیس لین دیگر به او علاقهای ندارد و حتی در روزنامه مقالهای علیهش چاپ کرده است. لکس لوتر دشمن بزرگ سوپرمن نیز نقشه جدیدی طرحریزی کرده و قصد دارد با کشتن سوپرمن به آمریکای شمالی شکل و شمایل جدیدی ببخشد.
در واقع بازگشت سوپرمن تلاشی بود برای احیای این مجموعه پس از ۱۹ سال که چون از نظر تجاری آنچنان موفقیتآمیز نبود پیگیری چندانی را نیز در سالهای بعد به دنبال نداشت. با این وجود بازگشت سوپرمن اغلب منتقدان را راضی نگه داشت.
در نتیجه شکست تجاری فیلم یک دنباله دیگر که قرار بود در سال ۲۰۰۹ ساخته شود لغو شد و مجموعه اولیه سوپرمن با این فیلم در سال ۲۰۰۶ به پایان رسید. اما در سال ۲۰۱۳ برادران وارنر از طریق فیلم «مرد پولادین» (Ma of S eel) دست به بازراهاندازی این مجموعه زد.
۵۵. مدافع (Defe do )
«مدافع» یک کمدی-درام ابرقهرمانی است درباره آرتور پاپینگتون، مردی معمولی که شبها در قالب شخصیتی به نام مدافع به جستوجوی دشمن دیرین خود کاپیتان اینداستری میپردازد.
گرچه خواندن داستان مدافع ممکن است شما را به این نتیجه برساند که با اثری شبیه به بسیاری از آثار ابرقهرمانی دیگر روبهرو خواهید شد اما فیلم آنقدرها هم به آثار معمول ابرقهرمانی شباهت ندارد. در واقع فیلمنامه مدافع به تعداد زیادی از استودیوهای بزرگ هالیوود عرضه شد اما هیچکدام از آنها علاقهای به فیلم نشان ندادند چرا که نمیشد از آن یک اثر سینمایی درون ژانری مشخص با فروش تضمین شده بیرون آورد.
تقریبا از همان زمان مشخص بود که ساخت این اثر با بازده تجاری همراه نخواهد شد. در نهایت نیز این فیلم کمبودجه و مستقل با هزینهای اندک تولید شد و فروش چندانی نکرد. فیلم نگاهی کاملا متفاوت به جهان ابرقهرمانی دارد که ممکن است مخاطب با آن ارتباط برقرار کند یا نه اما احتمالا بازی وودی هرلسون از جمله نقاط قوت فیلم است که کمتر دربارهاش اختلاف نظر وجود داشته باشد.
۵۶. وی مثل وندتا (V fo Ve de a)
گرچه «وی مثل وندتا» براساس کمیکهای سال ۱۹۸۸ دیسی به همین نام ساخته شده اما میتوان فراتر از حضور عناصر ابرقهرمانی، آن را یک اکشن سیاسی نیز در نظر گرفت.
فیلم در یک آینده تخیلی در سال ۲۰۲۷ در میانهی جنگ، آشوب و انتشار یک بیماری جریان دارد؛ در این وضع ویرانشهری، یک رژیم نئوفاشیست و توتالیتر نیز بریتانیا را تحت انقیاد خود درآورده است. داستان فیلم بر آنارشیستی به نام «وی» (V) متمرکز است که مبارز راه آزادی است و سعی دارد از طریق اقدامات تروریستی جرقه یک انقلاب را ایجاد کند.
این اثر سینمایی مخاطبانش را به فکر فرو میرود و معانی ضمنی و آشکار گسترده سیاسی و اجتماعی گوناگونی را در خود دارد. البته ممکن است این گرایش سیاسی برای بعضی مخاطبان جذابیتی نداشته باشد اما آنها نیز جذب داستان و جنبههای جذاب بصری فیلم خواهند شد.
وی مثل وندتا در نگاه بسیاری از گروههای سیاسی همچون تمثیلی بود از سرکوبهایی که از طرف دولتها بر مردم اعمال میشود؛ گروههای آنارشیستی با استفاده از این فیلم و عناصر مربوط به آن تلاش کردند عقاید خود را بیش از گذشته تبلیغ کنند.
صورتک گای فاکس نیز که در این فیلم استفاده شده بود و برگرفته از چهره گای فاکس فرد مشهوری است که قصد داشت مجلس اعیان بریتانیا را در سال ۱۶۰۵ منفجر کند، پس از اکران این اثر سینمایی محبوبیت بسیار گستردهای پیدا کرد.
۵۷. ابرذهن (Megami d)
«ابرذهن» یک انیمیشن کمدی ابرقهرمانی است که داستان یک ابرشرور فضایی بسیار باهوش به نام ابرذهن را برای مخاطبانش بازگو میکند.
ابرذهن شروری است که در قالب مبارزاتی طولانی موفق شده دشمنش یعنی ابرقهرمانی محبوب به نام مترومن را شکست دهد و متروسیتی را تحت کنترل خود درآورد.
ابرذهن پس از این دوران احساس پوچی میکند و برای آنکه کماکان در زندگی هدفی داشته باشد سعی میکند ابرقهرمان جدیدی بیافریند تا با او دشمنی کند اما این نقشه درست پیش نمیرود و در عمل یک ابرشرور جدید آفریده میشود. حال ابرذهن هدف جدیدش را پیدا کرده و در واقع باید در نقش یک ابرقهرمان با یک ابرشرور بجنگد.
ابرذهن که از محصولات استودیوی دریمورکس انیمیشن بود از نظر تجاری نتوانست به بهترین نمونه آثار این استودیو نزدیک شود و در عمل یکی از کمفروشترین فیلمهای دهه ۲۰۱۰ استودیو بود. با این وجود نقاط قوت فیلم در حدی بود که منتقدان را راضی از سالنهای سینما بیرون فرستاد.
۵۸. اسکای های (Sky High)
«اسکای های» یک کمدی ابرقهرمانی درباره پسر دو ابرقهرمان است که در مدرسهای مخصوص نوجوانان دارای قدرتهای فراطبیعی تحصیل میکند. اما نکته جالب فیلم اینجاست که مایکل انگارانو فرزند این دو ابرقهرمان دارای قدرتهایی که والدینش انتظار دارند نیست.
داستان فیلم و شیوه پیشرفت فیلمنامه در کنار کارگردانی و بازیها از جمله عواملی بودند که توسط منتقدان مورد تمجید قرار گرفتند؛ فیلم به شکل کلی بهعنوان یک اثر سرگرمکننده و مناسب خانواده ارزیابی شد. طبق نظرسنجی موسسه سینمااسکور که رضایت مخاطبان را از یک اثر سینمایی در هنگام اکران اندازهگیری میکند و به فیلم نمرهای از A تا F میدهد، این اثر سینمایی نمره A- گرفته است که نشان از رضایت مخاطبان نسبت به این فیلم ابرقهرمانی دارد.
اسکای های که محصول والت دیزنی است قرار بود یک دنباله هم داشته باشد. خبر شروع کار ساخت دنباله فیلم را ابتدا در سال ۲۰۱۶ شنیدیم و آن زمان گفته شد که کار در مراحل اولیه قرار دارد. مدتی بعد این نکته نیز اعلام شد که قرار بود اسکای های یک مجموعه سینمایی باشد اما با توجه به عملکرد فیلم در گیشه که چندان درخشان نبود این برنامه لغو شد. در ادامه تا به امروز خبری از ساخت دنباله فیلم نیز منتشر نشده است.
۵۹. مرد عنکبوتی شگفتانگیز (The Amazi g Spide -Ma )
در یک قضاوت کلی میشود ادعا کرد فیلم سینمایی «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» به کارگردانی مارک وب فیلم خوبی است. در واقع بهتر است بگوییم این اثر سینمایی نه فیلم خیلی بدی است و نه یک فیلم بسیار باکیفیت است.
اما نقطه ضعف اصلی فیلم کجاست؟ میشود گفت چیزی که در مورد فیلم ناامیدکننده به نظر میرسد به درگیری کلیشهای آن با فرمولهای مجموعه مرد عنکبوتی ساخته سم ریمی مربوط است. فیلم همواره تلاش میکند که بر اساس همان ایدههای سهگانه قبلی پیش رود و همین موضوع هم باعث شده نتواند برای خود یک هویت مستقل ایجاد کند.
نمیشود این نکته را نادیده گرفت که تماشای فیلمی با همان داستان نسخه اصلی که چیز جدیدی برای گفتن ندارد بسیار خستهکننده است. بعضی از لحظات کلیدی فیلم مثل صحنه سخنرانی عمو بن برای پیتر کاملا تکراری است با این تفاوت که از سبک منحصر به فرد سم ریمی در بیان موقعیت هم بیبهره است.
فیلمنامه به شخصیت شرور کرت کانرزلیزارد با بازی ریس ایفانز انگیزههای کافی نداده تا مخاطب بتواند برنامههای شرارتآمیز عجیب و غریب او را باور کند. فیلم همچنین به شکلی افراطی به جستجوهای پیتر درباره خانوادهاش و سرنوشت آنها متکی است؛ مرد عنکبوتی شگفتانگیز با اینکه سعی دارد از طریق این مسیر یک ارتباط عاطفی ایجاد کند و برمخاطب اثر بگذارد اما در رسیدن به این هدف از پیش شکست خورده است.
اندرو گارفیلد بازی متفاوتی را در نقش پیتر پارکر ارائه داده است. اگرچه به نظر میرسد تفسیر مدرنتر او از نقش یک نوجوان گوشهگیر با ریشههای فکری پیشتر شناختهشده مرد عنکبوتی نامتجانس است اما در نهایت گارفیلد روی پرده بسیار کاریزماتیک و جذاب به نظر میرسد به خصوص وقتی در لباس مرد عنکبوتی به صحنه میآید.
ارتباطی که بین پیتر و گوئن استیسی (با بازی اما استون) شکل میگیرد بسیار تماشایی و دوستداشتنی است، همچنین دنیس لری در نقش جورج استیسی پدر گوئن بسیار قوی ظاهر میشود. جورج استیسی یک افسر پلیس است، پلیسی که دشمن مرد عنکبوتی است و به نوعی برای پیتر در شمایل یک پدر قرار میگیرد.
در نهایت باید اشاره کنیم که سکانسهای اکشن فیلم بسیار خلاقانه و هیجانانگیز هستند به خصوص سومین مواجهه مرد عنکبوتی و لیزارد. همانطور که در ابتدای متن نیز اشاره شد مرد عنکبوتی شگفتانگیز فیلم بدی نیست و دور از انصاف است اگر با قسمت دوم خود مقایسه یا یکیگرفته شود با این وجود از آن دست فیلمها هم نیست که در ذهنتان بماند.
۶۰. مرد آهنی ۲ (I o Ma 2)
فیلم سینمایی «مرد آهنی ۲» سومین اثر جهان مارول بود که توسط جان فاورو ساخته شد؛ مردی که کارگردان قسمت اول همین مجموعه هم بود. مرد آهنی ۲ مثل اغلب فیلمهای ابرقهرمانی جهان سینمایی مارول سوای خوب یا بد بودنش از نظر سینمایی، موفق شد فروش خوبی را تجربه کند؛ این اثر بودجهای ۲۰۰ میلیون دلاری داشت و حدود ۶۲۴ میلیون دلار هم فروخت.
مرد آهنی ۲ نشان میدهد که حدودا ۶ ماه پس از وقایع فیلم مرد آهنی تونی استارک در برابر خواست دولت ایالات متحده مقاومت میکند و حاضر نیست تکنولوژی ساخت زره مرد آهنی را در اختیارشان قرار دهد. در این شرایط ایوان وانکو دانشمند روس نیز از طریق تکنولوژیهایی که در اختیار دارد سعی میکند از خانواده استارک انتقام بگیرد.
در مرد آهنی ۲ بیوه سیاه (ناتاشا رومانوف) بهعنوان دستیار استارک معرفی شد، زنی که توسط فیوری فرستاده شده بود تا مراقب عملکرد استارک باشد.
فیلم سینمایی «مرد آهنی ۲» شامل تصاویری از هالک شگفتانگیز و یک صحنه پایانی از چکش ثور بود. به این ترتیب میتوان از نظر تقسیمبندی روایی دومین قسمت از مجموعه مرد آهنی را میان دو فیلم هالک شگفتانگیز و ثور قرار داد.
۶۱. ولورین (The Wolve i e)
«ولورین» ششمین فیلم در سری فیلمهای مردان ایکس و دومین اثر از سهگانه ولورین بعد از «خاستگاه مردان ایکس: ولورین» (X-Me O igi s: Wolve i e) است. ولورین را میتوان دنباله یا اسپینآفی برای «مردان ایکس: آخرین ایستادگی» (X-Me : The Las S a d) نیز به حساب آورد.
فیلم که در ادامه وقایع مردان ایکس: آخرین ایستادگی روایت میشود با محوریت سفر لوگان به ژاپن قصه فیلم را پیش میبرد. او که در ژاپن یک دوست قدیمی را ملاقات میکند درگیر ماجرایی میشود که در نهایت این ابرقهرمان را به مبارزه با سامورایی مرگبار میکشاند. لوگان در این مبارزه بخشی از قدرتهای خاصش را نیز از دست داده است.
ولورین در مجموع مورد پسند منتقدان قرار گرفت بهویژه بابت صحنههای اکشنش اما برخی خط داستانی نسبتا پیشبینیپذیر آن را یک نقطه ضعف ارزیابی کردند.
۶۲. بتمن (Ba ma )
فیلم سینمایی «بتمن» ساخته سال ۱۹۸۹ اولین قسمت از مجموعه سینمایی اولیه بتمن بود که توسط استودیوی برادران وارنر تولید شد. در این فیلم سینمایی مایکل کیتون نقش بتمنبروس وین و جک نیکلسون نقش جوکر را ایفا میکرد.
داستان فیلم سینمایی بتمن دوران اولیه مبارزات او با خلافکاران و البته مقابلهش با جوکر را نمایش میدهد.
هنگامی که کمدی فانتزی «بیتلجوس» (Bee lejuice) به کارگردانی تیم برتون در سال ۱۹۸۸ توانست چند جایزه اسکار و موفقیت تجاری کسب کند، برادران وارنر چراغ سبز ساخت بتمن را به برتون دادند. بازیگران معتبر گوناگونی برای ایفای نقش در این اثر سینمایی در نظر گرفته شده بودند. در آن سالها انتخاب کیتون برای حضور در نقش بتمن سروصدای زیادی به پا کرد چرا که او در آن دوران بیشتر بهعنوان بازیگر نقشهای کمدی شناخته میشد و گمان میرفت نتواند در نقش بتمن حضور قانعکنندهای داشته باشد.
لحن فیلم سینمایی بتمن تا حدودی تحت تأثیر دو کتاب کمیک «بتمن: شوخی مرگبار» (Ba ma : The Killi g Joke) آلن مور و « شوالیه تاریکی بازمیگردد» (The Da k K igh Re u s) اثر فرانک میلر بود.
بتمن هنگام اکران به یک موفقیت تجاری خیرهکننده دست یافت و موفق شد حدودا ۱۲ برابر بودجه اولیهاش در گیشه بفروشد. این فروش بتمن را در آن سال به پنجمین فیلم پرفروش تاریخ سینما تبدیل کرد. این موفقیت تأثیر فوقالعادهای بر سرنوشت دیگر آثار ابرقهرمانی و سایر مجموعههای بتمن از جمله برنامه تلویزیونی «بتمن: مجموعه پویانمایی» (Ba ma : The A ima ed Se ies) داشت.
بتمن همچنین مسیر جهان پویانمایی دیسی را به شدت هموار کرد و پتانسیلهای تجاری نهفته در آثار ابرقهرمانی را بیش از پیش به استودیوها نشان داد. در سالهای بعد سه دنباله برای این فیلم ابرقهرمانی ساخته شد. «بازگشت بتمن» (Ba ma Re u s) به کارگردانی تیم برتون در سال ۱۹۹۲ اکران شد. «بتمن برای همیشه» (Ba ma Fo eve ) در سال ۱۹۹۵ و «بتمن و رابین» (Ba ma Robi ) در سال ۱۹۹۷ هر دو به کارگردانی جوئل شوماخر نیز در همین مجموعه اکران شدند.
۶۳. آسیبناپذیر (U b eakable)
این تریلر ابرقهرمانی داستان مردی را روایت میکند که از یک حادثه قطار مرگبار جان سالم به در میبرد بدون آنکه هیچ آسیبی ببیند. این واقعه باعث میشود او دریابد که واجد قدرتهایی فراانسانی است.
فیلم سینمایی «آسیبناپذیر» که در سال ۲۰۰۰ ساخته شد در واقع قسمت اول یک مجموعه سینمایی بود که دو قسمت بعدی آن سالها بعد ساخته شدند؛ دو فیلم دیگر «شکافته» (Spli ) و «گلس» (Glass) بودند که به ترتیب در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ روی پرده رفتند.
گرچه دیوید دان با بازی بروس ویلیس بهعنوان شخصیت اصلی فیلم اول در هر سه قسمت حضور دارد اما حضور او در نقشهای مهمتر مجموعه مربوط به فیلم اول و آخر این سهگانه است.
آسیبناپذیر چه بهعنوان یک فیلم و چه بهعنوان یک مجموعه بابت تفاوتهایش با آثار معمول ابرقهرمانی مورد توجه ویژهای قرار گرفته است. در واقع این مجموعه اولین مجموعه ابرقهرمانی بود که توسط یک فرد نوشته و کارگردانی شده است. برخلاف بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی دیگر آسیبناپذیر جنبههای واقعگرایانه قوی دارد و باید آن را نوعی شالودهشکنی در فیلمهای این ژانر در نظر گرفت.
فیلم در هنگام اکران از نظر تجاری موفق بود و منتقدان نیز زیباییشناسی خاص و وزن سنگین عاطفی داستان را مورد ستایش قرار دادند.
در نهایت بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که کوئنتین تارانتینو زمانی اعلام کرده بود آسیبناپذیر در میان فیلمهای محبوبش قرار دارد. بسیاری از منتقدان نیز معتقدند این اثر سینمایی از بهترینهای کارنامهی ام. نایت شیامالان است.
۶۴. انتقامجوی سمی (The Toxic Ave ge )
«انتقامجوی سمی» یک کمدی سیاه ابرقهرمانی و اولین قسمت در مجموعه انتقامجوی سمی از محصولات استودیوی تروما اینترتینمنت است که بابت ساخت بیموویهای کمبودجه واجد خشونتهای شدید و مهیب مشهور بود.
فیلم درباره یک مرد ضعیف و بیبنیه به نام ملوین فرد است که سرایدار یک باشگاه بدنسازی است. مشتریان باشگاه بهویژه چهار مشتری خاص همواره ملوین را آزار میدهند. شدت این اذیت و آزارها رو به افزایش است تا زمانی که سلسلهای از وقایع به افتادن ملویل درون مجموعهای از زبالههای سمی و آتشگرفتنش منجر میشود.
این حادثه او را به موجودی مخوف و بدشکل تبدیل میکند که در عین حال به قدرتهایی فراانسانی دست یافته. حال شهر تروماویل که یک شهر تخیلی است و داستان در آن جریان دارد یک ابرقهرمان جدید پیدا کرده است.
انتقامجوی سمی را میتوان علاوه بر طبقهبندی میان آثار ابرقهرمانی یک فیلم ژانر وحشت در نظر گرفت. فیلمی در زیرژانر اسپلتر در میان آثاری که به شکل تعمدی بر نمایش خشونتهای تند و خونریزی تمرکز دارند.
۶۵. انتقامجوی سمی ۴ (The Toxic Ave ge IV)
«انتقامجوی سمی ۴» چهارمین و آخرین فیلم در مجموعه انتقامجوی سمی است؛ مجموعهای شامل ۴ فیلم و یک اثر تلویزیونی که از سال ۱۹۸۴ آغاز شد.
گرچه انتقامجوی سمی ۴ سومین دنباله در این مجموعه است اما استن لی که در ابتدای فیلم بهعنوان راوی حضور دارد ادعا میکند که این قسمت در واقع دنباله رسمی فیلم اول است؛ به این ترتیب وقایع دو دنباله قبلی به نوعی نادیده گرفته میشوند.
در این قسمت انتقامجوی سمی باید از دوستانش در مقابل همزادش از جهان موازی دفاع کند.
به شکل کلی انتقامجوی سمی یک مجموعه کمدی-ترسناک بسیار جنجالبرانگیز با طرفداران خاص و پروپاقرص خودش بود. مجموعهای که با بسیاری از ژانرها و همچنین آثار ابرقهرمانی شوخی میکند و از نظر محتوا نیز خشونت بسیار شدیدی دارد.
انتقامجوی سمی ۴ بر خلاف دو دنباله دیگر مجموعه که با نقدهایی منفی مواجه شدند همچون قسمت اول با استقبال منتقدان روبهرو شد. منتقدان به شکل ویژهای شوخطبعی و طنز اثر را مورد ستایش قرار دادند. مدتی بعد خبری مبنی بر ساخت قسمت پنجم مجموعه نیز اعلام شد گرچه سالها است که فرایند تولید این فیلم جدید پیشرفتی نداشته است.
۶۶. هالک شگفتانگیز (The I c edible Hulk)
وقایع این فیلم سینمایی که با بازی ادوارد نورتون در نقش بروس بنر (هالک) همراه است از نظر زمانی همزمان با مرد آهنی ۲ و ثور رخ میدهند. «هالک شگفتانگیز» دومین فیلمی بود در جهان سینمایی مارول منتشر شد.
هالک شگفت انگیز پس از اکران اولین اثر سینمایی مارول یعنی مرد آهنی روی پرده رفت. گرچه مرد آهنی توجه منتقدان آمریکایی را به پتانسیل سینمایی کمیکهای مارول جلب کرد اما بلافاصله پس از آن چندین فیلم دیگر مثل هالک شگفتانگیز، مرد آهنی ۲ و ثور شرایطی ایجاد کردند که در عمل کسی فیلمهای مارول را جدی نگیرد.
یک منتقد مینویسد پس از نمایش این سه اثر ناموفق خیلی عجیب بود که کماکان فیلمسازی از روی کمیکهای مارول ادامه یافت. شاید نکتهای که این منتقد نادیده میگیرد وجه صنعتی هالیوود باشد. همانطور که اشاره شد همه این فیلمها که از نظر منتقدان چندان درخشان نبودند در فروش با مشکل مواجه نشدند. با این همه هالک (با وجود موفقیت کلی تجاری) به پرفروشی آثار قبلی هم نبود و نشان داد حتی مخاطبان ابرقهرمان دوست آمریکایی هم ممکن است به بعضی از این آثار اقبال چندانی نشان ندهند.
در این فیلم سینمایی بروس بنر، دانشمندی در حال فرار از دست دولت آمریکا برای هیولایی که در هنگام عصبانیت به آن تبدیل میشود به دنبال یک راه علاج میگردد. این اثر سینمایی تا حدی هم تحت تأثیر سریال هالک شگفتانگیز که پخش آن در سال ۱۹۷۸ آغاز شد، قرار داشت.
پیش از این در سال ۲۰۰۳ فیلم دیگری با محوریت شخصیت هالک ساخته شده بود اما هالک شگفتانگیز تلاشی بود برای راهاندازی مجدد مجموعه فیلمهای شخصیت هالک.
۶۷. ثور: دنیای تاریک (Tho : The Da k Wo ld)
فیلم سینمایی «ثور: دنیای تاریک» هشتمین فیلم جهان سینمایی مارول، دنباله فیلم «ثور» است که سال ۲۰۱۱ ساخته شده بود. این اثر سینمایی را آلن تیلور کارگردانی کرده و از بازیگران شاخص آن میتوان به کریس همسورث (در نقش ثور) و ناتالی پورتمن اشاره کرد.
ثور: دنیای تاریک یک موفقیت تجاری به حساب میآید. این فیلم که بودجهای ۱۷۰ میلیون دلاری داشت حدود ۶۴۵ میلیون دلار فروخت. با این حال و با وجود موفقیت تجاری، منتقدان از این اثر سینمایی استقبال گستردهای نکردند و در عمل باید گفت که ثور: دنیای تاریک در میان فیلمهای مارول توسط منتقدان بهعنوان بدترین فیلم شناخته شده است. فیلمی که تمرکز لازم را بر شخصیتها و طرح داستانی ندارد و شیوه حضور ناتالی پورتمن در خط داستانی آن نیز بسیار انتقادبرانگیز است.
در ثور: دنیای تاریک، ثور و لوکی با یکدیگر همراه میشوند تا از ۹ قلمرو در برابر الفهای تاریک حفاظت کنند. وقایع فیلم از نظر روایی به یک سال پس از وقایع فیلم انتقامجویان مربوط است. در این اثر سینمایی مخاطبان با «سنگ واقعیت» (Reali y S o e) آشنا میشوند. همچنین شاهد حضور «کلکتور» (Collec o ) با بازی بنیسیو دل تورو در این اثر سینمایی هستیم. دل تورو را در همین نقش در فیلم «نگهبانان کهکشان» (Gua dia s of he Galaxy ) که یک سال بعد اکران شد، دوباره دیدیم.
۶۸. موشکزن (The Rocke ee )
یک خلبان جوان نوعی کوله پشتی پرتابی را مییابد که به او امکان پروازکردن در ارتفاع را میدهد. او از این وسیله به جای هواپیما برای پرواز استفاده میکند. اعمال قهرمانانه این خلبان به سرعت توجه هوارد هیوز (هوانورد، مهندس و کارگردان آمریکایی) و افبیآی را جلب میکند. در عین حال ماموران نازی نیز از طریقی دیگر وارد ماجرا میشوند.
«موشکزن» یک اثر ابرقهرمانی از تولیدات استودیوی والت دیزنی است. فیلم براساس داستانهای ابرقهرمانی به همین نام در کتابهای کمیک ساخته شده است. داستانهای مربوط به این شخصیت برای اولینبار در سال ۱۹۸۲ چاپ شدند. دیو استیونز خالق آثار کمیک بوکی موشکزن بود.
فیلم سینمایی موشکزن از نظر تجاری شکست خورد و در حالی که بودجه اولیه تولیدش حدود ۳۵ تا ۴۰ میلیون دلار اعلام شد به فروشی بیش از ۴۶ میلیون دلار بسنده کرد. این شکست تجاری باعث شد برنامه ساخت دنبالهای برای این فیلم لغو شود و در عمل دیزنی به این نتیجه برسد که موشکزن گزینه خوبی برای ادامه سرمایهگذاری و تبدیلشدن به یک مجموعه سینمایی نیست.
گرچه در سالهای بعد براساس داستانهای همین شخصیت ابرقهرمانی یک مجموعه تلویزیونی برای مخاطب کودک ساخته شد. این مجموعه در سال ۲۰۱۹ شروع به پخش کرد و قرار است قسمتهای جدید آن در آینده نیز پخش شود.
۶۹. آکوامن (Aquama )
«آکوامن» بهعنوان ششمین فیلم دنیای توسعهیافته دیسی اثری است ابرقهرمانی که براساس شخصیتی به همین نام در کتابهای کمیک دیسی ساخته شده است.
پیش از این در فیلمهایی مثل «بتمن در برابر سوپرمن: طلوع عدالت» و «لیگ عدالت» هم شاهد حضور آکوامن بودیم. اما این فیلم سینمایی اولین اثر بلندی است که با تمرکز بر شخصیت آکوامن ساخته شده است. در هر سه فیلم جیسون موموآ به ایفای نقش آکوامن پرداخته است.
در فیلم آکوامن آرتور کری وارث پادشاهی آتلانتیس باید مردم خود را رهبری کند و در نقش یک قهرمان ظاهر شود. باید به این نکته هم اشاره کنیم که وقایع فیلم آکوامن از نظر سیر روایی در ادامه ماجراهای فیلم لیگ عدالت قرار دارد. جیمز وان کارگردان این اثر سینمایی به دلیل ساخت فیلمهای ترسناک شهرت دارد و یکی از مشهورترین آثار کارنامه او فیلم سینمایی «اره» (۲۰۰۴) است.
گرچه جرقه ساخت آکوامن به سال ۲۰۰۴ بازمیگردد اما تا زمانی که فیلم «مرد پولادین» منتشر نشده بود توجه زیادی هم به این پروژه نمیشد. اما درست یک سال پس از انتشار مرد پولادین فعالیتهای گستردهتری برای آمادهسازی آکوامن انجام شد. نهایتا فیلمبرداری در سال ۲۰۱۷ آغاز شد و فیلم در سال ۲۰۱۸ روی پرده رفت.
موفقیت تجاری آکوامن برای دیسی بسیار امیدبخش و خیرهکننده بود. این اثر سینمایی که با بودجهای بین ۱۶۰ تا ۲۰۰ میلیون تولید شده بود توانست بیش از ۱ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار بفروشد. این میزان فروش آکوامن را به پرفروشترین فیلم دنیای توسعهیافته دیسی و پرفروشترین فیلمی که براساس کمیکهای دیسی اقتباس شده تبدیل کرد. در حال حاضر میدانیم که قرار است دنباله این اثر ابرقهرمانی در سال ۲۰۲۲ اکران شود.
۷۰. نگهبانان (Wa chme )
این فیلم ابرقهرمانی نئونوار براساس کمیکهای دیسی به همین نام ساخته شده است. نگهبانان نوعی شالودهشکنی در ژانر ابرقهرمانی و اثری تاریک و ویرانشهری به حساب میآید.
داستان فیلم در سال ۱۹۸۵ و در دوران جنگ سرد میان آمریکا و شوروی در جریان است. در این شرایط گروهی از ابرقهرمانان بازنشسته آمریکایی در حال تحقیق درباره مرگ یکی از اعضای گروه خود هستند. فیلم محدودیتهای اصول اخلاقی این ابرقهرمانان را در مواجهه با طبیعت پیچیده مسائلی که با آن روبهرو میشوند به چالش میکشد.
گرچه نگهبانان در سال ۲۰۰۹ اکران شد اما جریان اقتباس یک اثر لایواکشن از مجموعه کمیکهای نگهبانان از سال ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۵ ادامه داشت. پس از مناقشههای فراوان، دعواهای حقوقی مختلف و پیوستن و جداشدن چندین و چند کارگردان مختلف از پروژه عاقبت فیلم ساخته و در سال ۲۰۰۹ نمایش داده شد.
واکنش به فیلم نگهبانان چه در میان مردم و چه منتقدان یکدست نبود. فیلم بابت سبک خاصش تحسین شد اما این انتقاد از زک اسنایدر بهعنوان کارگردان اثر مطرح شد که صرفا تلاش کرده یک فیلم اکشن بسازد بدون آنکه زیرکی و ظرافتهای نهفته در کمیک بوکهای این ابرقهرمانان را درک کرده باشد.
فیلم از نظر تجاری نیز درخشش چندانی نداشت و با وجود بودجه حدودا ۱۳۰ میلیون دلاری ساخت، چیزی نزدیک به ۱۸۵ میلیون دلار فروخت. کارشناسان معتقدند زمان ۲ ساعت و ۴۳ دقیقهای و البته درجهبندی R فیلم نیز در مشکلات تجاریاش بیتأثیر نبود.
۷۱. هیولای مرداب (Swamp Thi g)
«سوامپ تینگ»، «موجود باتلاقی» یا «هیولای مرداب» یکی دیگر از شخصیتهای کتابهای کمیک دیسی است که در عرصه سینما برای اولینبار در سال ۱۹۸۲ مورد اقتباس قرار گرفت.
فیلم سال ۱۹۸۲ یک اثر ابرقهرمانی ترسناک بود و داستان دانشمندی به نام الک هلند را روایت میکرد که بر اثر وقایعی به هیولایی تحت نام موجود باتلاقی تغییر شکل داده است. او در این داستان به کمک یک زن میشتابد و در عین حال با مردی که مسئول همهی مشکلاتش است مبارزه میکند.
در سال ۱۹۸۹ شاهد ساخت دنبالهای بر فیلم سینمایی هیولای مرداب بودیم؛ این اثر سینمایی که «بازگشت هیولای مرداب» (The Re u of Swamp Thi g) نام داشت و با بودجه بسیار اندکی ساخته شده بود، نسبت به اثر قبلی موفقیت و مقبولیت کمتری به دست آورد.
۷۲. مرد عنکبوتی ۳ (Spide -Ma 3)
«مرد عنکبوتی ۳» هم مانند مردعنکبوتی ۲ از دخالتهای استودیویی آسیب زیای دید. کارگردان فیلم سم ریمی مجبور بود شخصیتهای دیگری را به مجموعه اضافه کند. ادی براک ونوم ( با بازی توفر گریس) و گوئن استیسی (با بازی برایس دالاس هاوارد) دو نمونه از شخصیتهایی هستند که برخلاف میل کارگردان به سومین فیلم سهگانه مرد عنکبوتی اضافه شدند.
در نتیجه همین موضوع و فراوانی بیش از حد شخصیتها فیلم قادر نیست عملکرد موفقی از خود نشان دهد؛ در واقع آنقدر دستمایه به فیلم اضافه شده که کارگردان قادر به استفاده و پردازش درست همه آنها نیست. اما با وجود نکات مطرحشده مرد عنکبوتی ۳ توانسته حساسیتهای سبک سم ریمی را که همان شوخطبعیهای منحصر به فرد او است تا حدودی حفظ کند.
در واقع حتی مضحکترین صحنههای فیلم مرد عنکبوتی ۳ که ممکن است بیفایده و بیتأثیر به نظر برسند (مثل سکانسهای رقص پیتر پارکر) دست کم تلاشی هستند برای انتقال همان لحنی که در دو فیلم اول مجموعه وجود داشت.
سومین فیلم از مجموعه ابرقهرمانی مرد عنکبوتی هم با شخصیتهای شرور زیادی پر شده است اما اتفاقا بعضی از این شخصیتها خوب از آب در آمدهاند. توماس هیدن چرچ در نقش فلینت مارکو خیلی خوب از پس ایفای نقشش برآمده است. دزدی که سعی میکند زندگی دخترش را نجات دهد و به مرد شنی تبدیل میشود. تنزل شخصیت مارکو به شخصیتی که کارهای شرورانه میکند و همچنین تصمیم پیتر برای به فراموشی سپردن وی در انتهای فیلم بسیار تاثربرانگیز است. با این حال توفر ریس در نقش ادی براک پختگی لازم را ندارد و انگار در پایان کار به شکلی کاملا تصنعی به فیلم اضافه شده است؛ به همین دلیل بوضوح احساس میشود که این شخصیت خام و قلابی است.
در عین حال تبدیل هری آزبورن (با بازی جیمز فرانکو) به گابلین جدید هم سرهمبندی شده و عجولانه به نظر میرسد. از طرف دیگر مثلثهای مختلف عشقی بین پیتر، هری، ماریجین، گوئن استیسی و ادی براک کمکم خستهکننده شده و فضای فیلم مدام مابین یک کمدی سرگرمکننده و یک ملودرام عبوس جابهجا میشود بیآنکه بتواند واقعا به یکی از آنها وفاداری کاملش را حفظ کند.
همچنین این ایده که پیتر پارکر تحت تأثیر سیمبیوت فاسد شود و وجه تاریکش را نشان دهد شاید روی کاغذ خوب عمل کند اما در واقع درون فیلم خندهدار به نظر میرسد و کارآیی لازم را نداشته است. در نهایت باید گفت گرچه مرد عنکبوتی ۳ آنقدرها هم که گفته میشود فیلم بدی نیست و به هر حال نقاط قابل توجهی هم دارد اما این اثر سینمایی واقعا پایان ناامیدکنندهای است بر یک سهگانه ابرقهرمانی که میشد کاملا بینقص و بسیار باکیفیت تمام شود.
مرد عنکبوتی ۳ چهارمین فیلم پرفروش از مجموعه مرد عنکبوتی در ایالات متحده آمریکا بود. این فیلم درون آمریکا نسبت به دو قسمت قبلی سهگانه کمتر فروخت اما به دلیل بزرگترشدن بازار جهانی در مجموع فروش سراسری خود رقم نهایی بزرگتری را به ثبت رساند.
۷۳. دختران پاورپاف (The Powe puff Gi ls Movie)
انیمیشن ابرقهرمانی کمدی «دختران پاورپاف» ریشه در یک مجموعه انیمیشن تلویزیونی داشت که از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ روی آنتن رفت. به شکل کلی ۷۸ قسمت انیمیشن، دو انیمیشن کوتاه، یک قسمت مخصوص سال نو، یک فیلم سینمایی، یک قسمت ویژه به مناسبت ۱۰ سالگی مجموعه و یک قسمت خاص با بهرهگیری از تکنولوژی CGI از جمله آثاری بودند که در مجموعه دختران پاورپاف به نمایش درآمدند. مدتی بعد نیز در سال ۲۰۱۶ مجموعه تلویزیونی دوباره راهاندازی شد و این بار سه سال دیگر تا سال ۲۰۱۹ ادامه یافت.
فیلم سینمایی این مجموعه سال ۲۰۰۲ روی پرده رفت و توسط کریگ مککراکن خالق مجموعه کارگردانی و نوشته شد. این انیمیشن اولین اثر سینمایی مککراکن و از نظر روایت پیشدرآمدی بر سریال بود.
داستان دختران پاورپاف بیان میکرد که آنها چطور ایجاد و چگونه به مدافعان شهر تاونزویل تبدیل شدند.
دختران پاورپاف در مجموع با رضایت منتقدان همراه بود اما از نظر تجاری یک شکست اساسی را تجربه کرد. فیلم که با بودجه ۱۱ میلیون دلاری ساخته شده بود نتوانست بیش از ۱۶.۴ میلیون دلار بفروشد.
۷۴. هالک (Hulk)
«هالک» یکی از آثار ابرقهرمانی برگرفته از کمیکهای مارول است و داستان آن به ریشههای زندگی بروس بنر میپردازد.
بروس که در یک حادثه در معرض پرتوهای گاما قرار گرفته هر زمان که از نظر عاطفی تحریک یا دچار استرس شدید شود قادر است به یک موجود غولآسا با پوست سبز رنگ تبدیل شود. بروس توسط ارتش ایالات متحده تعقیب شده و در عین حال با پدرش نیز درگیر میشود؛ پدری که قصد دارد از قدرت بروس استفاده کند و برای او نقشههای شومی در سر دارد.
فیلم سینمایی هالک نیز از آن دست آثاری است که سالها در جریان ساخت بوده است. در واقع این اثر از سال ۱۹۹۰ دست به دست میشد و کارگردانهای مختلفی برای ساخت آن تعیین میشدند. عاقبت در سال ۲۰۰۲ انگ لی بهعنوان کارگردان این پروژه انتخاب شد و فیلم در سال ۲۰۰۳ روی پرده سینماها رفت.
منتقدان معتقد بودند هالک پروژهای جاهطلبانه با سبکی خاص است اما تاکید بیش از حد آن روی دیالوگها به قیمت از دست رفتن برخی از جنبههای اکشن اثر باعث افت آن شده است.
در ابتدا قرار بود دنبالهای بر فیلم سینمایی هالک ساخته شود اما مدتی بعد تلاش برای ساخت دنباله جای خود را به پروژهای جدید برای بازراهاندازی مجموعه داد. فیلم سینمایی «هالک شگفتانگیز» (The I c edible Hulk) با همین نیت ساخته شد. هالک شگفتانگیز دومین فیلم جهان سینمایی مارول بود و در سال ۲۰۰۸ پس از «مرد آهنی» (I o Ma ) به نمایش درآمد.
۷۵. مردان اسرارآمیز (Mys e y Me )
«مردان اسرارآمیز» یک کمدی ابرقهرمانی است که داستان گروهی از ابرقهرمانهای بیعرضه آماتور را روایت میکند. آنها باید زمانی که یک ابرشرور شهر و ابرقهرمان بزرگش را تهدید میکند وارد صحنه شده و به دنبال راه حلی برای بحران باشند.
این اثر سینمایی اقتباسی بود از کمیکهای «هویج شعلهور» (Flami g Ca o ) که اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی منتشر شدند و به نوعی پارودی جنبههای مختلف ژانر ابرقهرمانی بودند.
مردان اسرارآمیز از نگاه منتقدان اثری ارزیابی شد که در مجموع قادر به خندهگرفتن از مخاطب خود است گرچه از نگاه مخاطبان، فیلم چندان جذابی نبود. این کمدی ابرقهرمانی که با بودجه ۶۸ میلیون دلاری ساخته شده بود نهایتا نتوانست بیش از ۳۳.۵ میلیون دلار بفروشد و یک شکست سخت و سنگین تجاری را تجربه کرد.
نام دخترانه روسی که در فیلمهای شرکت مارول از این اسم استفاده شده است
عنوان : نام دخترانه روسی که در فیلمهای شرکت مارول از این اسم استفاده شده است
اگر این مطلب نیاز به اصلاح و یا تکمیل دارد اطلاع دهید