- 5/10/19
- 95,285
- 79
شعر برای رحلت امام خمینی جدید / شعر برای رحلت امام خمینی چیست / شعر برای رحلت امام خمینی 1399 / شعر برای رحلت امام خمینی 99 / شعر جدید برای رحلت امام خمینی 1399 /شعر جدید برای رحلت امام خمینی/
گشته یک بارِ دگر آکنده در دل
سوز داغ رحلت امام راحل
اشک ما از این غم عُظمی مدام است
موسمِ هجرِ جگر سوزِ امام است
رحمت کبریا بر او،ای سلام خدا بر او
کجایی ای امام و رهبر ما،کِشی دستِ نوازش بر سر ما
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
با دلی غمدیده و شور حسینی
من عزادارم ز هجرانِ خمینی
ای عزیز و دلربای ما کجایی
ای امام و مقتدای ما کجایی
یاد او نوحه میخوانم،همنوا با شهیدانم
کجایی ای امام و رهبر ما،کِشی دستِ نوازش بر سر ما
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
ما گرفتیم از خمینی درس عزت
درس عشق و صبر و ایثار و شهادت
ما به چشم آل شیطان خار هستیم
دشمنان غرب و استکبار هستیم
در رکاب ولی هستیم،یار سید علی هستیم
خدایا رهبر ما را نگهدار،گل پیغمبر مارا نگهدار
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
شد کفن جسمِ امامِ ما،واویلا
بیکفن مانده تنِ فرزند زهرا
این بدن در اوج عزّت رفته در خاک
آن بدن بر روی خاک افتاده صد چاک
جان ما شد ز غم بر لب،ای امان از دلِ زینب
گلی گم کرده ام میجویم او را،به هر گل میرسم میبویم او را
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
گفتند که خورشیدتان از آسمان کم شد
آن صبح تلخی که خبر آمد محرم شد
آن صبح تلخی که گلوها صوت قرآن داشت
در کوچه ها ظهر محرم ها مجسم شد
پیراهن مشکی به تن هامان چه می آمد
آن روز ها که بر سر ما خاک عالم شد
دیدم پدر فریاد می زد نالۀ خود را
و مادرم دل مویه هایش کم کمک بم شد
دیدم که روی دست مردم آسمان می رفت
دیدم که مرگ آرزوهامان مسلم شد
هر روزنامه شرحی از داغش به ما می داد
داغی که بر دل هایمان دیگر متمم شد
از کودکی تا حال من لبخند او جاری ست
مردی که رفت و عکس او در قاب خاتم شد
در آسمان نگاهش بهشت منزل داشت
بهشت روشنی از آن همه فضائل داشت
شکوه و هیبت و حسن و ملاحتش بی مثل
عجب جمال و جلالی در آن شمایل داشت
نگاه روشن او آیه های «والفجر» و
لبش ترنم «یا ایها المزمّل» داشت
رسید صبح سپید نزول «أعطینا»
رسید و کوثری از روشنی حمایل داشت
مسیح بود و دمش جان تازه می بخشید
که زنده از نفحاتش هزارها دل داشت
دمی به ابروی پیوسته خم نمی آورد
اگر که لشکر طاغوت در مقابل داشت
اگر که سیل عداوت، چو کوه پا برجا
اگر که موج ندامت، صفای ساحل داشت
نشد فداش گر این نیمه جان ناقابل
به راهش آن همه جان بر کفان قابل داشت
چه کرد روح خدا در جهاد عشق و عقل
حکیم عاشق و دلدادگان عاقل داشت
گذاشت بر دل ما گرچه داغ هجرش را
مسیر روشن او سالکان واصل داشت
نهاد دست خدا در وجود «سیّد علی»
شکوه و هیمنه ای که «امام راحل» داشت
خدا کند که بفهمیم این سعادت را
حیات طیبه را، نعمت ولایت را
با تو آن عهد که بستیم خدا میداند
بیتو، پیمان نشکستیم، خدا میدان
با تو، سرلوحه انصاف گشودیم به عدل
بیتو، دیباچه نبستیم، خدا میداند
با تو، هر بند گره گیر گشودیم ز دست
بیتو، از پا ننشستیم، خدا میداند
با تو، بستیم به هم سلسله صبر و ثبات
بیتو، هرگز نگسستیم، خدا میداند
با تو، در میکده خوردیم میاز جام ولا
بیتو، با یاد تو مستیم، خدا میداند
با تو، بودیم و نهادیم به فرمان تو سر
بیتو، در راه تو هستیم، خدا میداند
با تو، از دامگه حادثه جستیم و کنون
بیتو، سر بر سر دستیم، خدا میداند
حالی ای روح خدا، لطف خدا یاور ماست
پرتو روی نبی، پور علی، رهبر ماست
سوز داغ رحلت امام راحل
اشک ما از این غم عُظمی مدام است
موسمِ هجرِ جگر سوزِ امام است
رحمت کبریا بر او،ای سلام خدا بر او
کجایی ای امام و رهبر ما،کِشی دستِ نوازش بر سر ما
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
با دلی غمدیده و شور حسینی
من عزادارم ز هجرانِ خمینی
ای عزیز و دلربای ما کجایی
ای امام و مقتدای ما کجایی
یاد او نوحه میخوانم،همنوا با شهیدانم
کجایی ای امام و رهبر ما،کِشی دستِ نوازش بر سر ما
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
ما گرفتیم از خمینی درس عزت
درس عشق و صبر و ایثار و شهادت
ما به چشم آل شیطان خار هستیم
دشمنان غرب و استکبار هستیم
در رکاب ولی هستیم،یار سید علی هستیم
خدایا رهبر ما را نگهدار،گل پیغمبر مارا نگهدار
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
شد کفن جسمِ امامِ ما،واویلا
بیکفن مانده تنِ فرزند زهرا
این بدن در اوج عزّت رفته در خاک
آن بدن بر روی خاک افتاده صد چاک
جان ما شد ز غم بر لب،ای امان از دلِ زینب
گلی گم کرده ام میجویم او را،به هر گل میرسم میبویم او را
حسین جانم حسین جانم حسین جان...
گفتند که خورشیدتان از آسمان کم شد
آن صبح تلخی که خبر آمد محرم شد
آن صبح تلخی که گلوها صوت قرآن داشت
در کوچه ها ظهر محرم ها مجسم شد
پیراهن مشکی به تن هامان چه می آمد
آن روز ها که بر سر ما خاک عالم شد
دیدم پدر فریاد می زد نالۀ خود را
و مادرم دل مویه هایش کم کمک بم شد
دیدم که روی دست مردم آسمان می رفت
دیدم که مرگ آرزوهامان مسلم شد
هر روزنامه شرحی از داغش به ما می داد
داغی که بر دل هایمان دیگر متمم شد
از کودکی تا حال من لبخند او جاری ست
مردی که رفت و عکس او در قاب خاتم شد
در آسمان نگاهش بهشت منزل داشت
بهشت روشنی از آن همه فضائل داشت
شکوه و هیبت و حسن و ملاحتش بی مثل
عجب جمال و جلالی در آن شمایل داشت
نگاه روشن او آیه های «والفجر» و
لبش ترنم «یا ایها المزمّل» داشت
رسید صبح سپید نزول «أعطینا»
رسید و کوثری از روشنی حمایل داشت
مسیح بود و دمش جان تازه می بخشید
که زنده از نفحاتش هزارها دل داشت
دمی به ابروی پیوسته خم نمی آورد
اگر که لشکر طاغوت در مقابل داشت
اگر که سیل عداوت، چو کوه پا برجا
اگر که موج ندامت، صفای ساحل داشت
نشد فداش گر این نیمه جان ناقابل
به راهش آن همه جان بر کفان قابل داشت
چه کرد روح خدا در جهاد عشق و عقل
حکیم عاشق و دلدادگان عاقل داشت
گذاشت بر دل ما گرچه داغ هجرش را
مسیر روشن او سالکان واصل داشت
نهاد دست خدا در وجود «سیّد علی»
شکوه و هیمنه ای که «امام راحل» داشت
خدا کند که بفهمیم این سعادت را
حیات طیبه را، نعمت ولایت را
با تو آن عهد که بستیم خدا میداند
بیتو، پیمان نشکستیم، خدا میدان
با تو، سرلوحه انصاف گشودیم به عدل
بیتو، دیباچه نبستیم، خدا میداند
با تو، هر بند گره گیر گشودیم ز دست
بیتو، از پا ننشستیم، خدا میداند
با تو، بستیم به هم سلسله صبر و ثبات
بیتو، هرگز نگسستیم، خدا میداند
با تو، در میکده خوردیم میاز جام ولا
بیتو، با یاد تو مستیم، خدا میداند
با تو، بودیم و نهادیم به فرمان تو سر
بیتو، در راه تو هستیم، خدا میداند
با تو، از دامگه حادثه جستیم و کنون
بیتو، سر بر سر دستیم، خدا میداند
حالی ای روح خدا، لطف خدا یاور ماست
پرتو روی نبی، پور علی، رهبر ماست