خلاصه داستان قسمت 10 سریال از سرنوشت 3

مدیر

مدیر کل انجمن
مدیر کل سایت
5/10/19
95,283
79
.

قسمت دهم سریال از سرنوشت ۳

سهراب به کارخانه ساکت میرود و میبیند که دم در کارخانه کلی طلبکار جمع شده به خاطر همین از ماشین دیگه پیاده نمیشه و به سمت خانه میره. وقتی به خانه میرسه برای ساکت پیام میفرستد که به کمکتان احتیاج داریم، هاشم را وسط مراسم ازدواجش دستگیر کردن تو بارها دلار قاچاق پیدا کردن و آنها فکر میکنن کار هاشم هستش، به خاطر خدا به هاشم کمک کنین. سهراب به دفتر وکیلشان میرود تا ببینن چیکار کنن که وکیلش به سهراب میگه تو از هاشم مطمئنی؟ سهراب میگه آره خوب که وکیلش پرینت حساب های هاشم را نشان میدهد و میگه یه حساب دیگه هم داشته که سهراب وقتی میبینه میگه خوب این رقم ها برای سود فروشمون تو مواد اولیه هستش که وکیل میگه چقد؟ اونقدر هست که از توش یه خونه ۷۰۰ میلیونی با یه ماشین ۳۰۰ میلیونی در بیاد؟ سهراب تعجب میکنه و میگه اونارو که هنوز نخریده خونه رهن کرده ماشینم قسطی خریده که بهش میگه نه همه اونارو از اون حساب پنهانیش یکجا خریده. سهراب به دنبال اسماعیل و نغمه میره تا باهم به ملاقات هاشم برن، نغمه داخل میره و به هاشم میگه اگه تا الان باهمیم به خاطر اینه که به هم اعتماد داریم اگه چیزی هست همین الان بگو چون اگه از یکی دیگه چیزی بشنوم این اعتماد واسه همیشه از بین میره، هاشم به نغمه میگه من در کنار شراکتمون با ساکت باهاش چرم آماده وارد میکردم به تو و سهراب نگفتم چون میدونستم مخالفت میکنه نغمه عصبی میشه میگه الان باید اینو بگی به من که تو این مخمصه افتادی؟

که هاشم میگه این اصلا ربطی به این دلارا نداره من اصلا از این دلارا خبر ندارم نمیدونم ماله کیه نغمه بهش میگه سهراب بالاخره ماجرای چرم هارو میفهمه که هاشم ازش میخواد این ماجرارو به سهراب بگه و در آخر میگه یچیز دیگه هم هست که فقط باید بین خومون باشه. سهراب نغمه را به خانه اش میرساند که تو مسیر بهش ماجرای چرم هارو بهش میگه سهراب عصبانی میشه. اسماعیل برادر نغمه دم در منتظر نغمه میماند تا وسایلش را جمع کند و باهم به خانه مادرشان بروند، نغمه وارد خانه اش میشود و با دیدن وسایل و عکس ها تمام خاطرات خوبش را با هاشم به خاطر میاورد و در آخر به سرویس بهداشتی رفته تا کاری که هاشم بهش گفته است را انجام دهد همان لحظه اسماعیل بالا میاد و صداش میکنه، موقع رفتن اسماعیل میبینه چراغ سرویس روشن است میره تا خاموش کنه که میبینه کف سرویس خاک ریخته و از خانه بیرون میزنند. از کلانتری به کارگاه میایند و تا اطلاع ثانویه آنجارو پلمپ میکنند و ماشین و کارت سهراب را هم نیز توقیف میکنند.

شب سهراب روی کاناپه خوابش برده است که از زنگ موبایلش از خواب میپرد و میبینه که آقای ساکت داره باهاش تماس تصویری برقرار میکنه که بلافاصله قبول میکنه. ساکت بهش میگه نباید بهت زنگ میزدم ولی چون روح پدرمو قسم دادی زنگ زدم دنبالم نگرد من ایران نیستم سهراب ماجرای دلارو میگه بعش و میگه مال شماست که میگه نه مال من نیست مال کسیه که نمیتونم بگم هاشمم هیچی نمیدونه فقط یه مهره است پی این داستانو نگیر که جونت در خطر میافته خودشون موقعش بشه هاشمو از زندان میارن بیرون سهراب میگه این که نامردیه اونا کین؟ هرچی میپرسه چیزی نمیگه که سهراب روح پدرشو قسم میده و میگه فقط یه اسم بگو حداقل که میگه افشار و قطع میکنه….


منبع : JadvalYab | همیارخاص
 
  • برچسب ها
    خلاصه داستان قسمت 10 سریال از سرنوشت 3 خلاصه قسمت 10 سریال از سرنوشت 3 قسمت دهم سریال از سرنوشت 3 قسمت دهم سریال از سرنوشت ۳
  • آمار انجمن

    موضوع ها
    48,720
    ارسال ها
    56,092
    کاربران
    3,406
    جدیدترین کاربران
    محمدمهدی قیاسی
    عقب
    بالا