- 5/10/19
- 94,380
- 64
جواب سوال های درس 7 از بزرگ تر ها قدردانی کنیم صفحه 21 مطالعات سوم, جواب سوال های درس 7 از بزرگ تر ها قدردانی کنیم مطالعات اجتماعی سوم, سوال های درس 7 از بزرگ تر ها قدردانی کنیم مطالعات اجتماعی سوم, پاسخ سوال های درس 7 از بزرگ تر ها قدردانی کنیم صفحه 21 مطالعات اجتماعی سوم ,جواب صفحه 21 مطالعات اجتماعی سوم ابتدایی,پاسخ سوال درس 7 از بزرگ تر ها قدردانی کنیم صفحه 21 مطالعات اجتماعی سوم,
گفتوگو کنید صفحه ۲۱
1- داستان هدیهی خدا را بخوانید.
- منظور مادربزرگ از اینکه به نوهاش میگفت: تو دست منی، تو پای منی، تو گوش منی... چه بود؟ اینکه مادربزرگ کارهایش را بهکمک نوهاش انجام میداد.
- مادر بزرگ دربارهی نوهاش چه دعایی کرد؟ «دستت درد نکند، الهی خدا دستت را بگیرد عزیزم!»
- منظور او از این دعا چه بود؟ خداوند همیشه در همه کارها کمکت کند.
- چرا خداوند به مادربزرگ، نوهی خوب و مهربانی هدیه داده بود؟ چون زمانی که مادربزرگ، دختری کوچک بود، به مادربزرگش کمک میکرده و او هم، در حقش دعا کرده است.
2- پنج شنبه شب است. فردا حمید و خانوادهاش میخواهند به یک جای خوش آب و هوا در اطراف شهر بروند. همه از رفتن به سفر خوشحال هستند. آنها لباسها و وسایلشان را در ساک میگذارند.
حمید با برادر و خواهرهایش دربارهی دیدنیهای بین راه صحبت می کند. مادربزرگ حمید در خانهی آنها زندگی میکند. او پاهایش درد میکند. خیلی آهسته راه میرود و به سختی ماشین سوار میشود و از آن پیاده میشود.
شب، اعضای خانواده دربارهی اینکه مادربزرگ همراه آنها به سفر برود یا نه گفتوگو کردند. به نظر شما آنها در اینباره چه تصمیمی بگیرند؟ چرا؟ اگر شما جای حمید بودید، چه میگفتید؟ میگفتم: دوست دارم در سفر کنار مادربزرگ باشم و از تجربیات او استفاده کنم.
3- چرا باید به پدربزرگها و مادربزرگها و افراد سالمند احترام بگذاریم و از آنها قدردانی کنیم؟ چون آنها تمام عمرشان را برای مراقبت و تربیت فرزندانشان صرف کردهاند و برای موفقیت آنها تلاش کردهاند.
-----------------------------
میتوانید با عضویت در سایت، درمورد این درس و صفحه،
از پایین همین صفحه نکات و سوالات خود را مطرح کنید.
-----------------------------
نکته
جواب صفحه 21 مطالعات اجتماعی سوم ابتدایی
شما درحال مشاهده ی سوالات مطالعات اجتماعی سوم دبستان/ابتدایی از سایت بزرگ همیارخاص هستیدگفتوگو کنید صفحه ۲۱
1- داستان هدیهی خدا را بخوانید.
- منظور مادربزرگ از اینکه به نوهاش میگفت: تو دست منی، تو پای منی، تو گوش منی... چه بود؟ اینکه مادربزرگ کارهایش را بهکمک نوهاش انجام میداد.
- مادر بزرگ دربارهی نوهاش چه دعایی کرد؟ «دستت درد نکند، الهی خدا دستت را بگیرد عزیزم!»
- منظور او از این دعا چه بود؟ خداوند همیشه در همه کارها کمکت کند.
- چرا خداوند به مادربزرگ، نوهی خوب و مهربانی هدیه داده بود؟ چون زمانی که مادربزرگ، دختری کوچک بود، به مادربزرگش کمک میکرده و او هم، در حقش دعا کرده است.
2- پنج شنبه شب است. فردا حمید و خانوادهاش میخواهند به یک جای خوش آب و هوا در اطراف شهر بروند. همه از رفتن به سفر خوشحال هستند. آنها لباسها و وسایلشان را در ساک میگذارند.
حمید با برادر و خواهرهایش دربارهی دیدنیهای بین راه صحبت می کند. مادربزرگ حمید در خانهی آنها زندگی میکند. او پاهایش درد میکند. خیلی آهسته راه میرود و به سختی ماشین سوار میشود و از آن پیاده میشود.
شب، اعضای خانواده دربارهی اینکه مادربزرگ همراه آنها به سفر برود یا نه گفتوگو کردند. به نظر شما آنها در اینباره چه تصمیمی بگیرند؟ چرا؟ اگر شما جای حمید بودید، چه میگفتید؟ میگفتم: دوست دارم در سفر کنار مادربزرگ باشم و از تجربیات او استفاده کنم.
3- چرا باید به پدربزرگها و مادربزرگها و افراد سالمند احترام بگذاریم و از آنها قدردانی کنیم؟ چون آنها تمام عمرشان را برای مراقبت و تربیت فرزندانشان صرف کردهاند و برای موفقیت آنها تلاش کردهاند.
-----------------------------
میتوانید با عضویت در سایت، درمورد این درس و صفحه،
از پایین همین صفحه نکات و سوالات خود را مطرح کنید.
-----------------------------
نکته
میتوانید پاسخ صفحات دیگر مطالعات اجتماعی پایه سوم ابتدایی را از اینجا ببینید
-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/-
یا مثلا در گوگل سرچ کنید : جواب صفحه 34 مطالعات اجتماعی سوم ابتدایی همیار خاص
میتوانید پایه یا درس را به فارسی، علوم، ریاضی و... تغییر دهید