- 6/1/23
- 149
- 0
جواب بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران با جمعی از دوستداران را در سایت همیار خاص ببینید
به سایت همیار خاص خوش آمدید ، در بخش آموزش در خدمت شما عزیزان هستیم ، اگر سوال و اشکالی داشتید از طریق نظرات همین مطلب با ما در میان بگذارید
سوال :
بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران با جمعی از دوستداران صفحه 36 نگارش هفتم
جواب :
روزی در فصل بهار ، من و برخی از دوستانم تصمیم گرفتیم به سفر برویم و از تماشا ی طبیعت لذت ببریم . در یک مکان سرسبز و خوش آب و هوا ماندیم . سفره ای پهن کردیم تا غذا بخوریم . سگی که اطراف ما بود ؛ ما را دید و به سمت ما آمد . یکی از دوستانم تکه سنگی را برداشت مانند نانی که طرف سگ پرتاب می کنند ، طرف او پرت کرد . یک سنگ را بو کرد و بعد بدون معطلی رفت . بقیه دوستانم دوباره ان را صدا زدند اما یک حتی سر برنگرداند و کوچک ترین توجه ای نکرد و رفت . یکی از دوستانم گفت:” ایا متوجه منظور یک شده اید ؟” همه گفتیم:”نه” او ادامه داد:”سگ گفت:این انسان های بدبخت که به جای غذا سنگ می خوردند ؛ از سفره ی آنان هیچ انتظاری نباید داشت .”
برای طرح سوال جدید میتوانید روی « پرسش و پاسخ » کلیک کنید ، و سوالات خود را در هر موضوعی بپرسید
به سایت همیار خاص خوش آمدید ، در بخش آموزش در خدمت شما عزیزان هستیم ، اگر سوال و اشکالی داشتید از طریق نظرات همین مطلب با ما در میان بگذارید
سوال :
بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران با جمعی از دوستداران صفحه 36 نگارش هفتم
جواب :
روزی در فصل بهار ، من و برخی از دوستانم تصمیم گرفتیم به سفر برویم و از تماشا ی طبیعت لذت ببریم . در یک مکان سرسبز و خوش آب و هوا ماندیم . سفره ای پهن کردیم تا غذا بخوریم . سگی که اطراف ما بود ؛ ما را دید و به سمت ما آمد . یکی از دوستانم تکه سنگی را برداشت مانند نانی که طرف سگ پرتاب می کنند ، طرف او پرت کرد . یک سنگ را بو کرد و بعد بدون معطلی رفت . بقیه دوستانم دوباره ان را صدا زدند اما یک حتی سر برنگرداند و کوچک ترین توجه ای نکرد و رفت . یکی از دوستانم گفت:” ایا متوجه منظور یک شده اید ؟” همه گفتیم:”نه” او ادامه داد:”سگ گفت:این انسان های بدبخت که به جای غذا سنگ می خوردند ؛ از سفره ی آنان هیچ انتظاری نباید داشت .”
برای طرح سوال جدید میتوانید روی « پرسش و پاسخ » کلیک کنید ، و سوالات خود را در هر موضوعی بپرسید