- 5/10/19
- 95,283
- 79
.
کتاب: صفحه 83 نگارش دهم
ضرب المثل : زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
باز نویسی ضرب المثل (شماره 1) :
مقدمه : به نام خدا داستانم را بایاد ایزد یکتا شروع میکنم روزی روزگاری پادشاهی خواب دید که دندان هایش تماما ریخته است. پادشاه پس از اینکه از
خواب برخاست خواب گذاران را به حضور فرا خواند تا بداند تعبیر خوابش چیست!
بدنه : دو تن از خوابگذاران برای تعبیر خواب پادشاه همزمان به حضور رسیدند یکی از آنان گفت تعبیر خواب تان این است که آنقدر عمر میکنید که مرگ تمامی
عزیزان تان را ببینید. پادشاه بسیار اندوهگین شد و دستور اعدام خواب گذار را صادر کرد. خواب گذار دوم اندکی در فکر فرو رفت و سپس گفت شما از تمام
اقوام و عزیزان تان عمری طولانی تر خواهید داشت. پادشاه بسیار خوشنود شد و به وی پاداش داد.
نتیجه :هردو خواب گذار یک مطلب را بیان کردند اما نوع بیان و شیوه سخن گفتن شان متفاوت بود و یکی منجر به اجر شد و دیگری منجر به زجر.
اینکه در افکار ما چه چیزی سرک بکشد مهم نیست مهم نحوه بیان آن است که گاه بر تخت پادشاهی می نشاند و گاه بر خاک مذلت…
باز نویسی ضرب المثل (شماره 2) :
مقدمه: تو چیستی؟ همان که یک شبه فقیر را ثروتمند کرد و ثروتمند را بر خاک مذلت نشاند؟ همان که 100 گرم بیشتر وزن نداشت اما کوه ها را جابه جا
می کرد؟ تو چیستی که به سرخی اناری اما گاه به شیرینی انار و گاه به تلخی زهر!
بدنه : زبان! یک تکه گوشت! شاید یک هزارم بدن هم وزن نداشته باشد اما با همین جثه کوچک کارهایی می کند که در کلام نمی گنجد!
زبان!
ای شیرین تلخی ساز!
چه کام ها که تلخ نکردی و چه غمها که نیافریدی!
ای مخرب باز سازنده!
چه کاخ ها که ویران ساختی و چه ویرانه ها که به کاخ مبدل نمودی!
ای آرامش بخش پریشان!
چه اشک ها که لبخند کردی! چه زخم ها که به جان زدی!
چه راه های صدساله ای که باتو در یک شب طی شد و چه صدسال رفتن هایی که باتو نابود شد.
از چه بگویم!
از بهشت هایی که جهنم ساختی؟
از حقیقت هایی که دروغ ساختی؟
از خوبی هایی که بدی ساختی؟
از سخن های دوستانه ای که غیبت ساختی؟
از آشتی هایی که قهر ساختی؟
ار عفو هایی که اعدام ساختی؟
از چه بگویم؟
از وصال های پرفراق از بهر تو؟
یا از زندگی های دور از زندگی از بهر تو؟
نتیجه : چه کنم؟حیف که زبان از بیانت قاصر است زبان!
حیف که نمی توانم با تمام جوهر ها بر تمام کاغذ ها بنویسم که چه سرهای سبزی که بر باد دادی!
بله تو سرخ بودی! به سرخی سیب سرخی که بهشت را از آدم باز پس گرفت!
تو سرخی و زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد!
منبع : Tafrihicenter | همیارخاص
.
کتاب: صفحه 83 نگارش دهم
ضرب المثل : زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
باز نویسی ضرب المثل (شماره 1) :
مقدمه : به نام خدا داستانم را بایاد ایزد یکتا شروع میکنم روزی روزگاری پادشاهی خواب دید که دندان هایش تماما ریخته است. پادشاه پس از اینکه از
خواب برخاست خواب گذاران را به حضور فرا خواند تا بداند تعبیر خوابش چیست!
بدنه : دو تن از خوابگذاران برای تعبیر خواب پادشاه همزمان به حضور رسیدند یکی از آنان گفت تعبیر خواب تان این است که آنقدر عمر میکنید که مرگ تمامی
عزیزان تان را ببینید. پادشاه بسیار اندوهگین شد و دستور اعدام خواب گذار را صادر کرد. خواب گذار دوم اندکی در فکر فرو رفت و سپس گفت شما از تمام
اقوام و عزیزان تان عمری طولانی تر خواهید داشت. پادشاه بسیار خوشنود شد و به وی پاداش داد.
نتیجه :هردو خواب گذار یک مطلب را بیان کردند اما نوع بیان و شیوه سخن گفتن شان متفاوت بود و یکی منجر به اجر شد و دیگری منجر به زجر.
اینکه در افکار ما چه چیزی سرک بکشد مهم نیست مهم نحوه بیان آن است که گاه بر تخت پادشاهی می نشاند و گاه بر خاک مذلت…
باز نویسی ضرب المثل (شماره 2) :
مقدمه: تو چیستی؟ همان که یک شبه فقیر را ثروتمند کرد و ثروتمند را بر خاک مذلت نشاند؟ همان که 100 گرم بیشتر وزن نداشت اما کوه ها را جابه جا
می کرد؟ تو چیستی که به سرخی اناری اما گاه به شیرینی انار و گاه به تلخی زهر!
بدنه : زبان! یک تکه گوشت! شاید یک هزارم بدن هم وزن نداشته باشد اما با همین جثه کوچک کارهایی می کند که در کلام نمی گنجد!
زبان!
ای شیرین تلخی ساز!
چه کام ها که تلخ نکردی و چه غمها که نیافریدی!
ای مخرب باز سازنده!
چه کاخ ها که ویران ساختی و چه ویرانه ها که به کاخ مبدل نمودی!
ای آرامش بخش پریشان!
چه اشک ها که لبخند کردی! چه زخم ها که به جان زدی!
چه راه های صدساله ای که باتو در یک شب طی شد و چه صدسال رفتن هایی که باتو نابود شد.
از چه بگویم!
از بهشت هایی که جهنم ساختی؟
از حقیقت هایی که دروغ ساختی؟
از خوبی هایی که بدی ساختی؟
از سخن های دوستانه ای که غیبت ساختی؟
از آشتی هایی که قهر ساختی؟
ار عفو هایی که اعدام ساختی؟
از چه بگویم؟
از وصال های پرفراق از بهر تو؟
یا از زندگی های دور از زندگی از بهر تو؟
نتیجه : چه کنم؟حیف که زبان از بیانت قاصر است زبان!
حیف که نمی توانم با تمام جوهر ها بر تمام کاغذ ها بنویسم که چه سرهای سبزی که بر باد دادی!
بله تو سرخ بودی! به سرخی سیب سرخی که بهشت را از آدم باز پس گرفت!
تو سرخی و زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد!
منبع : Tafrihicenter | همیارخاص
.