خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت ۲۳

مدیر

مدیر کل انجمن
مدیر کل سایت
5/10/19
95,283
79
خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت ۲۳ / داستان سریال هرجایی قسمت ۲۳ / قسمت ۲۳ سریال هرجایی / سریال هرجایی قسمت ۲۳ / خلاصه سریال هرجایی قسمت ۲۳ / خلاصه هرجایی قسمت ۲۳ / خلاصه داستان هرجایی قسمت ۲۳ /خلاصه داستان سریال تردید قسمت ۲۳ / داستان سریال تردید قسمت ۲۳ / قسمت ۲۳ سریال تردید / سریال تردید قسمت ۲۳ / خلاصه سریال تردید قسمت ۲۳ / خلاصه تردید قسمت ۲۳ / خلاصه داستان تردید قسمت ۲۳ /


خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت ۲۳.jpg

در این پست برای شما عزیزان خلاصه داستان فیلم هرجایی (تردید) قسمت 23 رو آماده کرده ایم


قسمت 23 فیلم هرجایی (تردید) :

شاداغلوها و اصلان بی ها به هم می رسند و با خشم به یکدیگر خیره می شوند.

هرکس کینه خود را وسط می ریزد.

عزیزه هم وارد جمع می شود.

هازار می گوید که به خاطر آنها مجبور شده اند وام زیادی از بانک بگیرند.

عزیزه می گوید ما وام را پرداخت می کنیم به شرطی که عمارت را به ما بدهید.

فیرات در گوش میران می گوید که پول این خانه یک صدم از وام آنها هم نمی شوند.

نصوخ با عصبانیت می گوید که هرگز این کار را نخواهد کرد.

عزیزه سر حرفش است و ختم جلسه را اعلام می کند و می رود.

هنگام رفتن به میران می گوید که باید همه چیز شاداغلوها را به دست بیاوریم و میران با تعجب به او نگاه می کند.

هازار بعد از رفتن آنها به فکر فرو می رود و می گوید: «این زن درد دیگری دارد. »

یارن به آزاد پیام می دهد که نیم ساعت دیگر به آدرسی که می فرستم بیا.

و از آن طرف گونول هم بنا به خواست یارن به آدرسی که گفته شده می رود.

ریان با گریه و التماس از اهالی خانه می خواهد که بگذارند تا او برود.

اسما سریع به میران زنگ می زند و ناراحتی ریان را به او اطلاع می دهد.

میران فورا خود را به عمارت می رساند و به سلطان می گوید که در حدی نیست که بخواهد ریان را زندانی کند و ادامه می دهد: «فقط من حق دارم برای ریان تصمیم بگیرم. » و ریان را سوار ماشین می کند و با خود می برد.

این وسط الیف که تحمل فضای متشنج خانه را ندارد از فرصت استفاده کرده و از عمارت بیرون می زند و آنقدر فکرش درگیر حوادث اخیر می شود که کم مانده با ماشین آزاد تصادف کند.

آزاد سعی می کند کمکش کند ولی الیف می گوید که نیازی ندارد کسی کمکش کند.

آزاد به محل قراری که گونول و یارن آنجا هستند می رسد و با میلی کنار گونول می نشیند.

یارن می گوید: «ما می توانیم به همه کمک کنیم. تو ریان را می خواهی و گونول هم شوهرش را. تو باید از ریان در مقابل پدربزرگ حفاظت کنی. »

آزاد می گوید البته که این کار را خواهد کرد.

در همین هنگام الیف آنها را از پشت شیشه رستوران می بیند و کنجکاو می شود که بداند گونول با چه کسانی ملاقات می کند.

ریان در ماشین میران دلش خون است و مدام گریه می کندو میران ماشین را نگه می دارد تا او کمی حالش بهتر شود.

ریان رو به میران می گوید: «من همیشه می خواستم از خانه مان فرار کنم. باورم نمی شود که تا یک ماه قبل من خوشبخت بوده ام. پدر و مادرم را کنارم داشتم و الان زندگی من خراب شده است. کاش این کابوس تمام شود. »

صدایش می لرزد و ادامه می دهد: «حالا در حسرت دیدار پدر و مادر و خواهرم مانده ام. »

میران که حرف های او قلبش را به درد آورده تلفنش را ریان می دهد تا با مادرش صحبت کند.

ریان بعد از صحبت با زهرا حالش کمی بهتر شده است.

عزیزه وقتی به عمارت برمی گردد و ماجرای ریان را می فهمد رو به سلطان می گوید: «از جمع کردن گندکاری های شما خسته شده ام. »

گونول هم به خانه برمی گردد و مادرش به او می گوید: «شوهرت دختره را برداشت و برد. »

گونول که تاب شنیدن این خبر را ندارد به یارن زنگ می زند و یارن به او اطمینان می دهد که محلشان را پیدا خواهد کرد.
 
  • برچسب ها
    خلاصه تردید قسمت ۲۳ خلاصه داستان تردید قسمت ۲۳ خلاصه داستان سریال تردید قسمت ۲۳ خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت ۲۳ خلاصه داستان هرجایی قسمت ۲۳ خلاصه سریال تردید قسمت ۲۳ خلاصه سریال هرجایی قسمت ۲۳ خلاصه هرجایی قسمت ۲۳ داستان سریال تردید قسمت ۲۳ داستان سریال هرجایی قسمت ۲۳ سریال تردید قسمت ۲۳ سریال هرجایی قسمت ۲۳ قسمت ۲۳ سریال تردید قسمت ۲۳ سریال هرجایی
  • آمار انجمن

    موضوع ها
    48,720
    ارسال ها
    56,092
    کاربران
    3,406
    جدیدترین کاربران
    محمدمهدی قیاسی
    عقب
    بالا